که اهریمنان بر کشیدند تیغ
شامگاه ۱ آذر ۱۳۷۷ داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران و همسرش پروانه اسکندری در
منزلشان در خیابان هدایت در قلب پایتخت جمهوری اسلامی ایران توسط مأموران وزارت اطلاعات به فجیعانه ترین شکل ممکن به قتل رسیدند. این مختصر ادای احترامی است به این دو مبارز ملی به مناسبت هجدهمین سالگرد شهادت مظلومانه آنها. دو مصاحبه داریوش فروهر در اردیبهشت ۱۳۷۶ (بیست ماه قبل از شهادت) مدرک خوبی برای آشنائی با آخرین آراء سیاسی اوست، آرائی که در قتل او و همسرش می تواند دخیل بوده باشد:
جمهوری اسلامی نظامی است وا پس گرا، سرکوب گر و خودکامه. قانون اساسی جمهوری اسلامی پر از نقص است. تار و پود آن با واپسگرائی تنیده شده، و از جان مایه کشورداری تهی است و هیچ دگرگونی بنیادی در رابطه های اقتصادی و اجتماعی و هیچ نوآوری سیاسی و پویایی فرهنگی پدید نیاورده است. سردمداران جمهوری اسلامی سخت دچار قشری گری هستند و هیچ شناخت درستی از سود و صلاح ملی ندارند و با دشمنی های نابجا و دوستی های نسنجیده بویژه از لحاظ سیاست خارجی کشور را به بن بست انداخته اند، و ایرانیان را از بهره برداری از فرصتهای گرانبهایی بازداشته اند. راه برونرفت از بن بست کنونی، گسترش تکاپوهای سلطه ستیزانه و تغییر کلی در ساختار سیاسی و اداری کشور و برقراری سامانی مردمسالارانه است. لازم است ایرانیان با «همبستگی همگانی» به پشتیبانی از سازمانهای سیاسی و نهادهای صنفی مخالف با یکه تازی زمامداران برخیزند و با تشکیل جبهه فراگیری خشم خاموش مردم را به پرخاش و خروشی دگرگونساز تبدیل کنند. نحوه کشته شدن داریوش و پروانه فروهر: در گزارش پزشکیقانونی آمده بود که بر سینه پروانه فروهر بیش از ۲۷ ضربه چاقو و به سینه داریوش فروهر بیش از ۲۲ ضربه وارد کردند، آنهم به صورت دُمب موشی. منظور از دُمب موشی این بود که قاتلان پس از وارد کردن چاقو آنرا به صورت نیم دایره چرخانده بودند.
داریوش و پروانه فروهر نه نخستین مقتولین ماموران امنیتی بودند نه آخرین ایشان. بحث در بیش از پنجاه نفر مخالف سربه نیست شده جمهوری اسلامی است از دکتر کاظم سامی در آذر ۱۳۶۷ تا آذر ۱۳۷۷. دادگاه برگزار شده مقتولین را به چهار نفر تقلیل داد! قتل فجیج داریوش و پروانه فروهر کار «عناصر خودسر» وزارت اطلاعات نبود. این قتلها توسط سازمان رسمی وزارت اطلاعات انجام گرفته بود، مأموران برای قتل خارج از ساعت اداری اضافه کار و برای چنین جنایت فجیعی ترفیع گرفته بودند! با توجه به بر سرکار بودن دولت إصلاحات نظام مجبور شد در حد نسبت دادن قتلها به عناصر خودسر امنیتی و برگزاری دادگاهی ناقص از برملاشدن نقش آمران اصلی جلوگیری کند. سربه نیست کردن سعید امامی به عنوان خودکشی در حقیقت اقدام به حذف جعبه سیاه این جنایت مخوف بود. نظام اجازه نداد تا رده بالاتر از وی بازجویی و محاکمه شود. در حقیقت پای حداقل دو وزیر اطلاعات گیر است. اینکه چنین امر خطیری که کشور را با زلزله مواجه می کرده در داخل وزارت اطلاعات تصمیم گیری شده باشد و حداقل اذنی از مقامات عالیه نظام در کار نبوده باشد به افسانه شبیه است. بعلاوه این قتلها یقینا مفتی هم داشته است.
دریغا دریغا دریغا دریغ / که اهریمنان بر کشیدند تیغ. به ماوای آن یل شبیخون زدند / به نامردمی دشنه در خون زدند. سحر در گشودند از آن قتلگاه / به خون غرقه دیدند خورشید وماه. مشبک تن از خنجر کین شده / تن همسرش دشنه آجین شده. کجا می توان برد این درد را / ستمکاری ناجوانمرد را. بگیر ای جوان جای سرو سهی / که سنگر نباید بماند تهی. درفش سرافراز را برفراز / که تا جاودان باد در اهتزاز.