بررسی محدودیتهای دینی انتخابات در ایران
در نظام مبتنی بر ولایت فقیه (در همهی انواعش از مطلقه، عامه و امور حسبیه) انتخابات تنها با اذن ولی فقیه مشروع است. اگرچه انتصاب کارگزار اجرائی، قضائی و تقنینی از سوی ولی امر بلااشکال است، اما برای رفع تهمت استبداد و دیکتاتوری گزینش کارگزاران حکومت انتخاباتی تشریفاتی برگزار میشود، اما با سه اهرم کوشش میشود نتیجهی انتخابات به شکل تضمین شده مصلحت نظام را تأمین کند. اهرم نخست محدودیتهای قانونی برای نامزدها از قبیل التزام عملی به اصل مترقی ولایت فقیه است که حلقه را برای غیرخودیها تنگ میکند. اهرم دوم راهکار شبهقانونی نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات است که با مبنای لزوم احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات (بهجای اتکاء بر اصل برائت و لزوم اثبات عدم صلاحیت) راه را بر هر فردی که حتی احتمال زاویه داشتن با نظام را هم داشته باشد سدّ میکند. اهرم سوم راهکار غیرقانونی مهندسی انتخابات است. ولی فقیه به عنوان متولی حوزهی عمومی و قیم شرعی مردمی که در این حوزه محجور محسوب میشوند مجاز است که هر زمان که در نتیجهی انتخابات یا منتخبان آن خطری برای حفظ نظام احساس کرد، به هرگونه صلاح میداند برای حفظ نظام کل انتخابات یا برخی صندوقهای رأی را ابطال کند یا با جابهجایی رأی نامزدها فرد اصلح را از صندوق درآورد. لذا اینکه پنداشته شود از طریق صندوقهای رأی و شیوهی انتخابات بالا آمدن فردی ناهمسو با نظام ممکن است، یا اگر اتفاقا بالا آمد امکان کار در چنین نظامی فراهم است، خیالی خام است. مهندسی انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و چوب لای چرخ دولت خاتمی گذاشتن بین سالهای ۷۶ تا ۸۴ دو مثال مشخص از این مسئله است. انتخابات واقعی در نظام ولایت فقیه ممتنع است.