اسلام غایت مدار و جایگاه ائمه در تشریع

پرسش: در مدل اسلام معنوي و غايت مدار شما شارع تنها خدا و رسول (ص ) است و غيرمعصوم نمي تواند عهده دار تشريع ديني شود. جایگاه امامان چه می شود ؟ ( ظاهرا عصمت آنها تلویحا قبول نشده است.)

 

 

پاسخ:

ائمه شارع نیستند. ایشان آنچه از تشریع پیامبر آموخته اند بازگو کرده اند. پیامبر (ص) به علی بن ابی طالب (ع) نکات فراوانی آموخته است و ایشان به ائمه‌ی بعدی و هر امامی به امام پس از خود. منبع اصلی علوم ائمه علم نبی است و ایشان بالاستقلال شارع نیستند.
در مورد عصمت در منابع معتبر دینی از جمله قرآن کریم بحث از تزکیه، طهارت نفس، تقوی، مخلَص بودن و امثال آن است. پیامبر (ص) و ائمه (ع) از این فضائل نفسانی در بالاترین حد ممکن برخوردار بوده اند.

 

 

پرسش: محدوده‌ی  مرجعیت دینی ائمه با پذیرش نظریه «تعیین مرجع و شارح دین در غدیر بر مبنای حدیث ثقلین (نه جانشین سیاسی)» کجاست؟

 

 

پاسخ:

پیامبر علی بن ابی طالب را به عنوان منبع معرفت دینی پس از خود به مردم معرفی کرد. حدیث ثقلین و غدیر و غیر آن با نظریه‌ی فوق کاملا سازگار است. بحث از استنباط ایشان نیست، آنها شاگردان مکتب رسول الله بوده اند و اموری از ایشان کسب کرده اند که دیگر صحابه موفق به کسب آنها نبوده اند. ائمه صادق ترین راویان تشریع نبوی بوده اند.

 

 

پرسش: علوم فوق و فهم نزدیک به قرائت نبوی چگونه به آنها رسیده و این سوال وقنی قوی تر می شود که می بینیم فقط یکی از فرزندان امامان این جایگاه را می توانسته پیدا کند؟

پاسخ:

علی در محضر پیامبر از کودکی تربیت شد و تعلیم گرفت. حسنین از محضر علی درس کسب کرده اند. دیگر ائمه نیز در محضر امام قبلی تعلیم یافته اند.

 

 

پرسش: در مدل اسلام معنوی و غایت مدار ، معتقدید به تدریج دایره دین از منظر فقه کوچکتر شده ولی در معارف و اخلاق که بنیان دین هستند غنی تر و عمیق تر ؛ با این مدل ، منصب تشریع پیامبر (ص) و همچنین جایگاه فقهی امامان کوجکتر و کوجکتر شده و جای خود را به عقل مدرن و سیره عقلا می دهد. نهایت این جایگزینی کجاست؟

 

 

پاسخ:

شارع تنها خدا و رسول است. کشف یقینی از حکم شرعی به غایت دشوار است. به تدریج موارد موسمی و متغیر در تشریعات پیامبر بر ما کشف می شود و دائره ثوابت دین آنچنانکه واقعا بوده است بر ما آشکار می شود. یقینا این دائره از دائره عرفیات آمیخته به امور دینی کوچک تر است. خدا خود حافظ دین خود است. نگران آینده نباشید. به این پرسش پاسخ دهید آیا می توانید ازهمه عرفیات و تشریعات عصر نزول در زمان خودتان دفاع کنید؟ آیا پیامبر مجاز نبوده برای حل مشکلات دوران خود تشریع موقت کند؟

 

 

پرسش: معتقدید که قوانین جدید جایگزین شده شرعی تلقی نمی شوند، مگر جنس احکام منسوخ از جنس همین احکام عقلایی امروزی نیست که عقلای جامعه عصر نزول آنها را عادلانه و عاقلانه می دانستند و شارع امضا کرد؟ پس به همین مدل احکام امروزی که ناسخ احکام دیروز گشته اند بدلیل پیروی روش شارع مقدس در امضای قوانین عقلایی جامعه مشروع و دینی خواهند بود.

 

 

پاسخ:

تا این حد که تشریعات موقت را کشف کنیم و به سر رسیدن دوران اعتبار آنها را عقلا تشخیص دهیم یقین داریم، اما بیشتر از آنرا اگر یقین داشتیم که شارع به عنوان حکم دائمی چیزی فرموده است را تسلیم می شدیم. اما چنین یقینی بسیار بسیار کمیاب است. در نتیجه در این موارد پس از به سر رسیدن زمان اجرای حکم موقت چیزی را به شارع نسبت نمی دهیم و تابع سیره عقلای دوران خود به عنوان حکم عرفی  – و نه حکم شرعی – خواهیم بود. مثال یقین داریم دوران اجرای احکام مجازات خشن از قبیل قطع اعضا و شلاق و در آتش سوزندان و از بالای کوه پرت کردن و سنگسار کردن به سر رسیده است. اینکه چه مجازاتی را جایگزین آنها کنیم فهم عرفی ماست نه حکم شرعی. در نظر من مقام نسخ و تشریع یکی نیست تا از از یکی به دیگری منتقل شویم. آری در اندیشه سنتی ناسخ و شارع یکی هستند و شما پیرو اندیشه سنتی بوده اید.

 

 

یک توصیه:

اگر با موازین اندیشه سنتی قصد ارزیابی آراء مرا دارید، واضح است که پیشاپیش نتیجه مشخص است. این آراء پذیرفته نیست. اگر به آن موازین وفا دارید، زحمت بخودتان ندهید. اما اگر به خودتان اجازه نقد می دهید در این صورت شجاعت رسیدن به نتایج متفاوت هم داشته باشید.
موفق باشید.