نسل جوان ما برای مسلمانی خود در مقابل سه پرسش اساسی قرار دارد. پرسش نخست در مقابل مدرنیته است. آشنایی با علوم تجربی، علوم انسانی، فلسفه های مضاف الهیات جدیدی می طلبد. با الهیات و فقه سنتی نمی توان در دوران جدید از نسل جوان تحصیل کرده انتظار قانع شدن داشت. دانش آموختهی فیزیک و زیست شناسی و جامعه شناسی و فلسفه حقوق و فلسفه دین می پرسد: چرا مسلمان باشم؟ دانش این نسل با رواست تازه ای از ایمان می طلبد. پرسش اسلام و مدرنیته لزوما نامبارک نیست، اما برای پاسخگویی به آن باید قوی شد و توانایی رقابت با رقبای فرهنگی را بهدست آورد. پرسش دوم نسبت اسلام و خشونت است. جوانان ما بهویژه در غرب با پرسشی تلخ روبرو هستند و
بار مشکلات کسانی را به دوش می کشند که با آنان موافقتی ندارند. دلیل دست یازیدن این اقلیت اندک به خشونت و ترور و خونریزی حتی اگر به واسطه عکس العمل به فشارهای ناروا به آنان باشد اما بیشک روشی نادرست و نامشروع انتخاب کرده اند. اگرچه در بزرگنمایی این خشونتها کوشش فراوان می شود اما بدخواهی رقیب در کنار جهل و سوء رفتار این اقلیت تندخو باعث شده است که ما چاره ای جز مرزبندی با این روایت از اسلام نداشته باشیم. نسل جوان ما می پرسد اگر اسلام این است که طالبان و القاعده و بوکوحرام دارد من چرا مسلمان باشم؟ مسلمانان برای حفظ هویت خود چاره ای جز مرزبندی با این تلقی قشری و خوارج مآبانه از اسلام ندارند. پرسش سوم نسبت اسلام و حکومت اسلامی است. این پرسش فراروی شهروندان کشورهایی است که زمامدارانشان اجرای شریعت را وظیفه حکومت می دانند و گناه را جرم و ثواب را امتیازات دنیوی محاسبه می کنند. حکومت اسلامی معنایی جز بستن راههای جهنم در دنیا و مردم را به زور به بهشت بردن ندارد. مجازات دنیوی ضمانت اجرای شریعت می شود و اجرای شریعت معنایی جز جاری کردن حدود و تعزیرات ندارد. بهکارگیری زور در اجرای شریعت تنها به جاری شدن ظواهر شرعی منجر می شود و هرگز به استحکام ایمان دینی نمی انجامد. محصول حکومت دینی ریاکاری و ظاهرسازی است نه ارتقای ایمان و تقویت دینورزی. نسل جوان از پدر و مادر خود می پرسد اگر راه و روش شریعتمداران حاکم اسلام است من چرا مسلمان باشم؟ ما چاره ای جز مرزبندی با حکومت اسلامی و اسلام سیاسی نداریم. اگر جوان ما در رعایت مناسک و آداب دینی مسامحه می کند و به اعتقادات و باورهای دینی روی خوش نشان نمی دهد و به مسلمان بودن خود نمی بالد قبل از متهم کردن او کوشش کنیم به سه پرسش فوق یعنی نسبت اسلام و مدرنیته، اسلام و خشونت، و اسلام و حکومت اسلامی پاسخ دهیم.