[امضاء محفوظ]: القاء مبانی امام در قالب نا صحیح، چرا؟

القاء مبانی امام در قالب نا صحیح، چرا؟

[امضاء محفوظ]

روزنامه جمهوری اسلامی، شماره ۴۵۳۲، ۲۶ دی ۱۳۷۳

 

روزنامه محترم جمهوری اسلامی

با سلام، پاسخ نویسنده مقاله «نظریه‌های دولت در فقه شیعه» را در روزنامه ۱۹ دی‌ماه جاری خواندم. اگر اصل نامه همراه این پاسخ چاپ شده بود، خوانندگان به راحتی می‌توانستند نسبت به این پاسخ داوری کنند و نیاز به توضیح مجدد بنده نبود، ولی اینک لازم به توضیح می‌دانم که:

نقد نظریات افراد و دانشمندان، نه تنها ممنوع نیست، بلکه خدمتی به علم و علماست، وبه عکس اندیشه‌ای را در مقام فراتر از نقد قراردادن، ناپسند و نارواست. و این نکته برعموم، بویژه آنها که در حوزه‌های علمیه پرورش یافته و دائما ًبا إن قلت و قلت‌ها سروکار داشته‌اند، مخفی نیست. و ای کاش در مقاله مزبور، به نقد «ولایت مطلقه فقیه» پرداخته می‌شد، ولی این مقاله، از موضع «ارائه مبانی ولایت مطلقه فقیه وارائه مبانی فکری حضرت امام در این موضوع» نگارش یافته است و بدون هیچ مدرک و دلیلی، مطالبی را به عنوان «مبانی امام ره» ذکر کرده است، درحالیکه نسبت به برخی از آنها، صریحا حضرت امام نظر مخالف دارند، مثل «عدم مسئولیت حاکم در برابر مردم». و نویسنده مقاله این موارد را به بهانه اینکه [امام] در مقام «خطابه و سخنرانی» بوده است، غیر قابل استناد تشخیص داده است! دراینجا استناد به بیانات امام، برای کشف مبنای امام صحیح نیست، ولی در مقاله استناد به کلمات یکی از مسئولین وقت وزارت امور خارجه که نماینده حضرت امام را در سفر به مسکو همراهی می‌کرده است، برای کشف مبنای امام صحیح است!

با اینکه نوشته‌اند، در تبیین و تفسیر آراء حضرت امام، به سراغ شاگردان فقیه ایشان رفته‌اند، ولی در مواردی نه تنها هیچ شاهدی برای تفسیر خود ارائه نگرده‌اند، بلکه حتی گاه، کلمات همین شاگردان را هم کنار گذاشته‌اند تا بتوانند مبانی امام را در ولایت فقیه منسجم سازند! اگر ولایت مطلقه با نظارت ناسازگار است (چون برخی چنین پنداشته‌اند)، مگر آیت ‌الله آذری از نظارت در شورای بازنگری قانون اساسی دفاع نکرده است؟ و اگر ولایت مطلقه با حقوق متقابل ناسازگار است (بزعم نویسنده) مگر آیت الله جوادی آملی، هر دو را باهم مطرح نکرده‌اند؟

بهر تقدیر ادعای آن نامه این یک جمله است که مبانی امام در آن مقاله بطور صحیحی ارائه نشده است و «نویسنده مقاله برای اینکه بتواند، برداشت خود را انسجام بخشد (به ادعای خود)، اولا ً: بخشی از مبانی حضرت امام را «حذف» کرده است، وثانیا: مطالب دیگری را به مقدمات و مبانی نظریه حضرت امام در ولایت فقیه، اضافه کرده است. و بهتر بود که نویسنده به جای این «جابه‌جائی‌ها» با صراحت مطالب خود را در قالب واقعی‌اش، یعنی نقد و اشکال ارائه می‌کرد و اصل نظریه امام را بهمان نحو که خود ایشان فرموده‌اند تقریر می‌نمود.

به علاوه، با توجه به اینکه در برخی از مسائل ولایت مطلقه فقیه، برداشت‌ها و نظریات مختلفی بین صاحب نظران وجود دارد، در این گونه موارد، برای قضاوت و داوری در باره هریک از این تفسیر‌ها و برداشت‌ها، باید ارزیابی را متوجه همان تفسیر خاص و ارائه کننده آن، قرارداد، و مرزبین این برداشت‌های ثانوی را با مبانی حضرت امام، حفظ کرد و هر تفسیر را در محدوده خود آن، ارزیابی نمود.

در پایان، مجددا ً آنچه را نویسنده «تهدید و ارعاب» نام گذارده، تکرار می‌کنم که آشنایان و علاقمندان به دیدگاههای حضرت امام نباید «القاء مبانی حضرت امام را درقالبی ناصحیح، کم و کوچک بشمارند».

البته نویسنده مقاله مدعی است که چون نظریه امام را بصورت منسجم و با تذکر لوازم «ارائه» کرده است، پس هر کس نسبت به این ارائه اشکال و اعتراضی دارد، بجای آینه شکستن باید «خود» را بشکند!

آیا سزاوار است که در مجله‌ای وابسته به ریاست جمهوری، چنین مقالاتی درج گردد؟ و آیا این، ارائه صحیح دیدگاههای بنیانگذار جمهوری اسلامی در مجله مرکز تحقیقات استراتژیک است ویا به تعبیر نویسنده مقاله، «شکستن» آن؟

نویسنده نامه «راهبرد راه به کجا می برد؟»