جمهوری اسلامی بدون مباهته: هرگز!

حفظ نظام با اسرائیلیات (۲)

حسین-شریعتمداری-خامنه-ای1

مباهته یعنی دروغ بافتن ودروغ بستن و بهتان زدن. مباهته یکی از مُسَوِّغات (مجوّزات) کذب و تهمت در فقه نزد برخی فقهاست. دسته‌ای از فقها با استناد به حدیثی بهتان زدن (به معنای نسبت خلاف واقع زدن) به کسانی که ایشان را اهل بدعت در دین می‌دانند، به نیت خیرِ از چشم مؤمنان انداختن‌شان مجاز و مشروع می‌دانند. از این رو به نظر ایشان نسبت خلاف واقع دادن یا همان بهتان و تهمت و دروغ درباره اهل بدعت‌ نه تنها حرام نیست، بلکه به قصد دفاع از اسلام و دین حق مستوجب ثواب اخروی هم هست!

 

مهدورالعِرض‌ها

مهدورالعِرض چیزی شبیه مهدورالدم است. خون مهدورالدم فاقد احترام است یعنی هرکسی بدون نیاز به محاکمه و بدون حق دفاع می تواند خون وی را بریزد. مهدورالعِرض هم کسی است که بدون محاکمه و بدون حق دفاع هرکسی می تواند آبروی او را بریزد. یعنی رعایت موازین اخلاقی درباره وی لازم نیست. به‌بیان دیگر موازین اخلاقی تنها درباره‌ی مؤمنانِ هم‌سو جاری است، اگر افرادی مبتلا به انحراف عقیده (بدعت در دین) یا انحراف عملی (فسق) شوند، «مهدورالعِرض» می‌گردند یعنی آبرویشان فاقد احترام می‌شود، غیبت و تهمت و دروغ و اصولا هر نسبت خلاف واقع و ضداخلاقی به مهدورالعِرض رواست بدون این‌که گناه محسوب شود.

چه کسی مهدورالعِرض است؟ به نظر برخی این مفهوم عَرض عریضی دارد، ازپیروان دیگر ادیان و دیگر مذاهب اسلامی گرفته، تا افراد بی‌دین، اهل بدعت، فاسقان و لاابالی‌ها و خلاصه طیف دگراندیشان و دگرباشان همه مهدورالعِرض هستند. در حکومت دینی هر مخالف سیاسی و منتقدی به‌سادگی مشمول قاعده‌ی مباهته شده مهدورالعِرض می‌گردد. وقتی سیاست ما عین دیانت ما باشد، تفاوت منظر سیاسی به سادگی به انحراف دینی تعبیر می‌شود و مخالفت با نظر حاکم دینی به مخالفت با امام غائب و مخالفت با پیامبر تعبیر شده در حد شرک بالله هزینه برمی‌دارد!

منتقدان سیاسی را باید «به هر قیمت» از چشم مردم انداخت! ازنسبت خلاف واقع به ارتکاب اعمال منافی اخلاق و عفت عمومی گرفته، تا فساد مالی، یا وابستگی به اجانب و جاسوسی برای دول متخاصم. اصلا مهم نیست که منتقد سیاسی به هیچیک از این امور مبتلا نبوده باشد. مهم این است که او بفهمد با دم شیر بازی نکند! وگرنه باید پیه هر اتهامی را به تن خود بکشد، هر اتهامی! (به معنای واقعی کلمه) به میزانی که انتقاد او نافذتر و مؤثرتر باشد، بهتان به او توسط عوامل رسمی حکومت دینی گسترده‌تر و شدیدتر خواهد بود.

حال آن که نه مهدورالدم مفهوم قابل دفاعی است نه مهدورالعِرض. احدی حق ریختن خون یا آبروی کسی را بدون محاکمه و حق دفاع متهم آن هم درچارچوب قانون مشروع و منصفانه ندارد. درباره مهدورالدم در کتاب « مجازات ارتداد و آزادی مذهب: نقد مجازات ارتداد و سبّ‌النبی با موازین فقه استدلالی» تحقیق کرده ام، و درباره مهدورالعِرض در کتاب «انقلاب و نظام در بوته‌ی نقد اخلاقی: آیت‌الله سید‌محمد روحانی، مباهته و مرجعیت».

shariatmadari-reward

مباهته لازمه‌ی جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی بدون مباهته نمی تواند به حیات خود ادامه دهد، آن‌چنان‌که این نظام بدون گروه‌های فشار یعنی مأموران لباس شخصی امکان بقا ندارد، یا بدون انقلابی‌گری که معنایش تشریفاتی و زینتی‌بودن قانون است نمی‌تواند باقی بماند. در حقیقت مباهته، گروه‌های فشار و انقلابی‌گری در دوران استقرار نظام لازم و ملزوم یکدیگرند. اگر استفاده از واژه ذاتیات در امور اعتباری از قبیل سیاست مجاز باشد می‌توان مباهته را از ذاتیات جمهوری اسلامی به‌شمارآورد.

نشان دادن ابعاد مختلف مباهته در چهار دهه جمهوری اسلامی مجال و مقالی دیگر می‌طلبد. نگارنده به‌عنوان یکی از منتقدان جمهوری اسلامی شهادت می دهد که این نظام به بالاترین حد ممکن از حربه‌ی خلاف شرع وضداخلاقی مباهته درباره‌ی وی استفاده کرده است. اگر در کشور حکومت قانون برقرار بود، اگر قوه قضائیه واقعا استقلال داشت، اگر موازین دینی و اخلاقی در کشور جاری بود هرگز امکان مباهته برای کسی فراهم نبود. اما در جمهوری اسلامی ارزان‌ترین کالا آبروی منتقدان است وپرهزینه‌ترین امر ابراز کلمه‌ی عدل درباره‌ی امام جائر.

به عنوان نمونه در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ در مقاله‌ی حفظ نظام با اسرائیلیات تنها یکی از بهتان‌های حسین شریعتمداری نماینده‌ی رهبری  و سرپرست مؤسسه‌ی کیهان را تحلیل انتقادی کردم: «تهمت سفر مخفی به اسرائیل!» البته نامبرده بعد از آن تاریخ هم خود را از تک و تا نینداخت و باز به تکرار بهتان سخیف خود ادامه داد. (از جمله در ۷ خرداد و ۵ دی ۱۳۹۱، ۲۲ آذر ۱۳۹۴ و ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵).

اما اسرائیلیات، به سفر مخفیانه به اسرائیل منحصر نمی‌شود. با توجه به تشدید انتقادهای مستند این قلم از تخلفات شرعی و قانونی زمامداران جمهوری اسلامی، حسین شریعتمداری نماینده‌ی مقام رهبری در مؤسسه‌ی کیهان سطح مباهته را بالاتر برد و این منتقد را به «عامل رسمی موساد سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی» ارتقا داد! شیوه‌ی وی تقلید کامل از گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر در آلمان نازی است، دروغ شاخ‌دار خود را در باره مخالفان پیشوا بدون کمترین شرمساری تا آنجا که می‌توانی تکرار کن که کسی جرأت تردید در آن نداشته باشد. او ابتدا مدتی آتش تهیه می ریزد و سپس تهمت بی‌پایه‌ی خود را آغاز می‌کند.

2923_902

مباهته جدید: عامل رسمي موساد!

آتش تهیه مباهته‌ی یادشده حداقل هفت بار در طی چهار سال متناسب با انتقادهای منتشر شده این قلم به شرح زیر ریخته شد:

ا. «اجرای علنی سناريوهاي ديكته شده سرويس هاي جاسوسي غربي و صهيونيستي» (۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۰)،

ب. «از پادوهاي موساد» (۳۱ خرداد ۱۳۹۰)،

پ. «ارتباط روشن با با سرويس جاسوسي رژيم صهيونيستي (همراه با اردشير اميرارجمند)» (۱ شهریور ۱۳۹۰)،

ت. «جرثومه إسرائيلي و مباشر منوشه امير» (۷ خرداد ۱۳۹۱)،

ث. «دارای سر و سرّ با سرويس جاسوسي رژيم صهيونيستي و تروريست‌هاي موساد» (۲۱ شهریور ۱۳۹۱)،

ج. «(همراه با حسین بشیریه، عطاء‌الله مهاجرانی، علی‌اصغر رمضان پور و رجب‌علی مزروعی) در خدمت سرویس‌های اطلاعاتی اروپا، آمریکا و اسرائیل» (۳ مرداد ۱۳۹۲)،

چ. «پیوند با صهیونیست‌ها (به دلیل نقد اظهارات سیدمحمد موسوی بجنوردی در باره بهائیت)» (۶ دی ۱۳۹۳)

بعد از آن، با متنبه نشدن نویسنده و ادامه‌ی نقدهایش، از یک سال قبل مباهته صورت جدی‌تری پیدا می‌کند:

یک. «فراري، عامل رسمي موساد» (۲۲ آذر ۱۳۹۴، گزارش تیتر یک: بازي با نام‌ها، اسم رمز تخريب و تحريف امام)

دو. «متهم به مزدوری برای موساد» (۵ خرداد ۱۳۹۵، خبر ویژه: پیوند باند نفوذی در بیت منتظری با شبکه صهیونیستی آشکارتر شد)

اینکه چگونه بنده در آذر ۱۳۹۴ «عامل رسمي موساد» بوده ام اما شش ماه بعد «متهم به مزدوری برای موساد» هستم، نه «عامل رسمی» از کم حافظگی دروغگوست! بهانه‌ی بهتان اخیر اعلامیه‌ی جمعی مورخ ۱ خرداد است: ضرورت رواداری با دگراندیشان در نقد هیاهو برعلیه ملاقات انسان‌دوستانه‌ی دو زندانی سیاسی، یک بانوی مسلمان با هم‌بند بهائیش که بعد از هشت سال زندان به مرخصی آمده بود. نماینده‌ی رهبری در دنبال تحلیل درخشان خود نتیجه گرفته است «از این پس باید نگاه دقیق‌تری به نفوذ نیابتی و واسطه بهائیت در بیت منتظری داشت.» این‌جانب اگرچه شاگرد استاد منتظری بوده‌ام اما هرگز عضو دفتر ایشان نبوده‌ام، مواضع این‌جانب نیز مواضع شخصی من است و هرگز بیت ایشان را نمایندگی نکرده و نمی‌کنم.

رهبری و نمایندگانش بیشک با مواضع منتقدان موافق نیستند. آنها قانونا و شرعا مجازند بر دیدگاه خود أقامه دلیل کنند و حتی بر بطلان نظر منتقدانشان استدلال کنند. اما به درکردن رقیب با هر حربه‌ای ولو خلاف واقع و ضداخلاق و خلاف شرع کاری ناپسند است. به دادگستری قوه‌ی قضائیه‌ی جمهوری اسلامی که حیاط خلوت مقام رهبری است کمترین امیدی نیست. بعد از نخستین بهتان نماینده رهبری در کیهان مورخ مرداد ۱۳۷۹ مبنی بر اینکه کدیور و سروش از سازمان آمریکائی پول گرفتند، توسط وکیلم صالح نیک‌بخت رسما از حسین شریعت‌مداری به دادگستری تهران به اتهام نشر اکاذیب شکایت کردم. قوه‌ی قضائیه در این ۱۷ سال سه قاضی‌القضات به‌خود دیده و این شکایت بعد از برگزاری یکی دو جلسه‌ی صوری هنوز به جایی نرسیده است، چاقو دسته خود را نمی بُرد! این خط و این نشان.

 120934_669

مباهته فرمان و مَرضِیّ مقام رهبری

نماینده رهبری در مقابل استدلالهای این قلم ناتوان است، چاره ای جز دروغ و تهمت و بهتان راهی ندارد. وقتی رهبری علنا منتقدان محصور خود را «نانجیب» می خواند، نماینده‌ی وی جز تأسی به ولیّ خود کاری نکرده است. این راه و روش اکثر نمایندگان رهبری است: بهتان و تهمت و مباهته راه و رسم روزمره‌ی نظام جمهوری اسلامی است. اگر در ایران دادگاه مستقلی سراغ داشتم حسین شریعتمداری و مولای او را به دادگاه می‌کشاندم، اما در شهر هِرت که دروغ هزینه ندارد. اینها را می‌نویسم تا در تاریخ بماند که زمامداران جمهوری اسلامی به چه میزان از اخلاق و شریعت و قانون بدورند.

مقام رهبری که بیشک روزنامه مورد علاقه‌اش را می‌خواند از این مباهته‌ها بی‌خبر نیست و اگر با این راه و روش موافق نبود، هرگز این بهتان‌های سخیف انتشار نمی‌یافت. شریعتمداری بارها از سوی مولای خود یا منصوبان وی تشویق شده است. معنای این سکوت تاییدآمیز بلکه مشوقانه چیزی جز از این نیست که مباهته با رضایت و فرمان مقام رهبری در مجموعه‌ی تحت امر وی صورت گرفته و می‌گیرد. آقای خامنه‌ای عملا به اصل مباهته برای منتقدان و مخالفان خود قائل است و به آن عمل می‌کند.

در مقاله قبلی متذکر شدم که: حفظ نظام دینی از طرق  خلاف اخلاق و خلاف شرع  و خلاف دیانت، براندازی رسمی نظام است. اگر کسی معتقد به مشروعیت این طرقِ مردود باشد، یا ناشی از جهل است یا برخاسته از تزویر و نفاق. اسرائیل اسم رمز سوزش قلب مقام معظم رهبری است. هرگاه انتقادات این قلم قلب ایشان را بدرد می آورد، نماینده‌ی وی از آن به مزدوری موساد یا سفر به اسرائیل تعبیر می کند!

مژده آن که کتاب جدید این قلم در راه است، که جلد سوم کتا‌ب‌های استیضاح رهبری و ابتذال مرجعیت شیعه محسوب می‌شود. رهبر و نماینده‌اش از هم اکنون باید مباهته‌ی جدیدی سرهم کنند!

خداوند همه بیماردلان را شفا عنایت فرماید و اگر شفاپذیر نیستند با فراخوانی آنها به محضر خود مردم را از شرّ وجود شیطانی‌شان راحت فرماید.

 

۶ خرداد ۱۳۹۵