بازخوانی سنت ابراهیم خلیل الرحمن

 

 

سوره چهاردهم قرآن بنام ابراهیم است. در ۶۳ آیه قرآن به قضایای ابراهیم خلیل الرحمن اشاره شده، و نامش ۶۹ بار در قرآن آمده است. اگرچه در میان پیامبران پیشین نام موسی کلیم الله بیش از او به چشم می خورد، اما هیچ پیامبری برجستگی و امتیازات ابراهیم را ندارد. به مناسبت عید سعید قربان سنت ابراهیم خلیل الرحمن را بازخوانی می کنم. (۱) این بازخوانی متکی بر اطلاعاتی است که قرآن کریم در اختیارمان گذاشته است. بحث را در دوازده نکته قرآنی متمرکز کرده ام. این نکات دوازده گانه پاسخ به پرسشهای زیر است:

چرا ابراهیم فاخر ترین پیامبر خداوند است؟ سزاوارترین مردم به ابراهیم چه خصوصیاتی دارند؟ چرا خداوند ابراهیم را پدر مومنان معرفی کرده و نام دین او را اسلام نهاده است؟ ابراهیم چه نسبتی با توحید دارد؟ چرا مفسران إصرار دارند آزر که قرآن صریحا پدر ابراهیم معرفی است را عموی ابراهیم بدانند؟ نحوه مواجهه ابرهیم با پدر مشرکش چگونه بود؟ چرا ابراهیم بت شکن تبرش را به گردن بت بزرگ انداخت و آن را نشکست؟ چرا آتش ابراهیم را نسوزاند؟ چگونه پرسش ابراهیم از معاد مخل ایمان او نبود؟ بشارت کدام فرزند در کهنسالی به ابراهیم داده شد؟ إسحاق یا ابراهیم؟  ابتلای عظیم ابراهیم با قربانی کردن کدام فرزند محقق شد؟ اسماعیل یا إسحاق؟ از معمار کعبه و معلم حج چه می دانیم؟ معنای امامت ابراهیم چیست؟ زمامداری سیاسی؟ مقام اخلاقی ابراهیم چه مقامی است؟

 

یک. ابراهیم فاخر ترین پیامبر خداوند

خلیل الرحمن یعنی دوست خداوند. کسی که مفتخر به چنین لقب مهمی می شود بنده برگزیده خداوند است. ابراهیم فاخرترین پیامبر الهی است. به این دو آیه توجه کنید:

وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّـهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّـهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا (النساء ۱۲۵) ترجمه: دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاکِ ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستیِ خود، انتخاب کرد. (۲)

وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (البقره ۱۳۰) ترجمه: جز افراد سفیه و نادان، چه کسی از آیین ابراهیم، روی‌گردان خواهد شد؟! ما او را در این جهان برگزیدیم، و او در جهان دیگر، از صالحان است.

در آیه نخست بهترین آئین با سه مشخصه معرفی شده است: تسلیم خداوند بودن در باور، نیکوکاری (همان عمل صالح) و پیرو آئین حنیف ابراهیم بودن که تبلور همان دو مشخصه نخست است. خداوند در انتهای این آیه خبر داده که ابراهیم را به دوستی برگزیده است. آیا فخری بالاتر از این متصور است؟ 

در آیه دوم روبرگرداندن و پشت کردن به آئین ابراهیم معادل سفاهت و نادانی معرفی شده است. یعنی خردمندی برگزیدن و باور داشتن و عامل بودن به آئین اوست. ابراهیم برگزیده خداوند در دنیا و از صالحان در آخرت است.

ابراهیم خلیل الرحمن فاخرترین پیامبر خداوند است، زیرا خداوند دین خود را آئین ابراهیم خوانده و او را دوست خود معرفی کرده است و به مومنان بعدی ازجمله پیامبران خلف فرمان داده است از آئین پدرتان ابراهیم پیروی کنید. کدام پیامبر خداوند جز ابراهیم به چنین مقامی نائل آمده است؟!

 

دو. سزاوارترین مردم به ابراهیم

یهودیان و مسیحیان ابراهیم را از خود می دانند، خدا به آنها نهیب می زند. ابراهیم حنیف و مسلم بود. ملاک ابراهیمی بودن تبعیت عملی از اوست و محمد و مومنان پیرو راستین ابراهیمند.  

مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَـٰكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ. إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَـٰذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّـهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ (آل عمران ۶۷-۶۸) ترجمه: ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ بلکه موحّدی خالص و مسلمان بود؛ و هرگز از مشرکان نبود. سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروی کردند، و این پیامبر و کسانی که (به او) ایمان آورده‌اند (هستند)؛ و خداوند، ولیّ و سرپرست مؤمنان است.

این آیه قاعده ای در تبعیت و انتساب بدست می دهد. سزاوارترین مردم به اولیاء دین آنها نیستند که سنگ اولیاء را به سینه می زنند و خودشان را به آنها می چسبانند. ملاک سزاواری تبعیت عملی است. سزاوارترین مردم به محمد رسول الله یا علی ولی الله آنها هستند که از ایشان پیروی می کنند. به عمل کار برآید به سخندانی نیست. 

 

سه. دین پدرتان ابراهیم: خدای او شما را مسلمان نامید

چرا ابراهیم پدر مومنان نامیده شده است؟ چرا خداوند نام دین ابراهیم را اسلام نایده است؟ آیات انتهایی سوره حج پاسخ به این دو سوال است:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ. وَجَاهِدُوا فِي اللَّـهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَـٰذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّـهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ (الحج ۷۷-۷۸) ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید رکوع کنید، و سجود بجا آورید، و پروردگارتان را عبادت کنید، و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید! و در راه خدا جهاد کنید، و حقّ جهادش را ادا نمایید! او شما را برگزید، و در دین کار سنگین و سختی بر شما قرار ندارد؛ از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید؛ خداوند شما را در کتابهای پیشین و در این کتاب آسمانی مسلمان نامید، تا پیامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم. پس نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و به خدا تمسّک جویید، که او مولا و سرپرست شماست. چه مولای خوب، و چه یاور شایسته‌ای!

آیات پایانی سوره حج مؤمنان را به برگزاری مناسک (بندگی خداوند از طریق برگزاری نماز با دو نشانه رکوع و سجود) و نیکوکاری (انجام عمل صالح) برای رسیدن به فلاح (رستگاری) فرا می خواند. جهاد به دلیل اهمیتش جداگانه تذکر داده شده است، آن هم با تاکید به بجا آورن حق جهاد. جهاد اعم از جهاد با نفس و جهاد با دشمن بیرونی در راه دفاع از حق است. خداوند شما را به بندگی خود برگزیده است. در دین امر حرجی یعنی باعث مشقت و سختی مافوق طاقت نوع آدمی وضع نشده است. پس اگر امری حرجی در مقطعی یافت شد نشان آن است که در استنباط آن امر کاستی صورت گرفته است.

در قلب آیه آخر، خداوند دینی که در آن مشقت نیست و سهله و سمحه است را به ابراهیم نسبت می دهد. و ابراهیم با لقب فاخر پدر مومنان یاد شده است. بیشک ابراهیم پدر نَسَبی همه مؤمنان نیست، او تنها پدر نَسَبی فرزندان خود است. اما ابراهیم پدر حقیقی هر موحدی است. او پدر مومنان است. در خانواده ایمانی هر که از ابراهیم در نظر و عمل تبعیت کند فرزند اوست. این ابوت ایمانی حقیقی است.       

خداوند همچنان که شما را به بندگی برگزیده است، نام این دین را تعیین کرده است: اسلام. او پیروان این دین حنیف را از ابتدا مسلمان نامیده است. اسلام نام عمومی دین خداوند است از انبیاء گذشته تا پیامبر خاتم. پیامبر گواه و شاهد اعمال مومنان است، و مومنان صالح شاهد اعمال دیگر مردم. آیه با سه توصیه الهی پایان می پذیرد: نماز بپا دارید، زکات بپردازید (انفاق در راه خدا) و به ریسمان خدا چنگ زنید (توکل بر خداوند).

آیا پیامبر دیگری سراغ دارید که خداوند او را پدر مومنان خوانده باشد؟ آیا پیامبر دیگری سراغ دارید که خداوند دین خود را به او نسبت داده باشد: ملة ابراهیم؟ ملة ابیکم ابراهیم.

 

چهار. نامش همزاد توحید

 بیش از هر پیامبری بر یکتایی خدا اقامه دلیل کرده است. او با استدلالهای متین خود وجدانهای خفته را بیدار و به سوی خداوند یکتا دعوت می کرد. استدلال بر یکتایی خداوند نقل شده در قرآن بیش از هر کسی متعلق به ابراهیم است. این استدلالهای اگرچه تناسبی با مخاطبان عصر نزول دارد اما گوهر آنها برای دورانهای بعدی قابل استناد است. در دنبال به هفت نمونه از این استدلالهای توحیدی اشاره می کنم. فراموش نکنیم در قرآن بر وجود خدا دلیلی اقامه نشده، اما بر یکتایی خدا چرا. زیرا مسئله نخست فطری و به نحوی بدیهی فرض شده، اما مسئله توحید نظری و محتاج استدلال معرفی شده است.    

الف. ابراهیم گفت خدای من زنده می کند و می میراند. نمرود هم ادعا کرد من با عفو کردن زنده می کنم و با فرمان قتل می میرانم. ابراهیم گفت خدای من خورشید را از مشرق تابان می کند، پس تو از مغرب بدرآرش. کافر مبهوت شد: 

إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّـهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ (البقره ۲۵۸)

هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند.» او [نمرود) گفت: «من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم!» (و برای اثبات این کار و مشتبه‌ساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد) ترجمه: ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از افق مشرق می‌آورد؛ (اگر راست می‌گویی که حاکم بر جهان هستی تویی) خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن کافر، مبهوت و وامانده شد.

ب. با مردم به اندازه دانششان احتجاج می کرد. با ستاره پرستان همدلی کرد و چون ستاره غروب کرد گفت من غروب کنندگان را دوست ندارم. چون ماه برآمد گفت این رب من است. چون غروب کرد از او هم برگشت. چون خورشید تابش آغاز کرد گفت خدا باید این باشد بزرگتر از ماه و ستاره هم هست. چون غروب کرد مشرکان را خطاب کرد چگونه خدای خالق آسمانها و زمین را وانهاده و این اجرام سماوی که غروب می کنند را می پرستید؟ او این براهین را از خدای خود آموخته بود. 

وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ. فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ. فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ. فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَبِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ. إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (الانعام ۷۵-۷۹) ترجمه: و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم؛ تا اهل یقین گردد. هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید، ستاره‌ای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» امّا هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروب‌کنندگان را دوست ندارم!» و هنگامی که ماه را دید که (سینه افق را) می‌شکافد، گفت: «این خدای من است؟» امّا هنگامی که (آن هم) غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلّماً از گروه گمراهان خواهم بود.» و هنگامی که خورشید را دید که (سینه افق را) می‌شکافت، گفت: «این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگتر است.» امّا هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریکهایی که شما (برای خدا) می‌سازید، بیزارم! من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشرکان نیستم! 

آنکه غروب می کند یا نورش عاریه ای است شایسته ستایش نیست. خداوند نور آسمان ها و زمین است که غروب در او راه ندارد. جوهر استدلال ابراهیم همین بود. جزئیات آن متناسب با مخاطب زمانه تنظیم شده بود.

پ. آزر (پدر ابراهیم) و قوم او بت پرست هستند. ابراهیم آنها را شماتت می کند که موجودی که نه می بیند، نه می شنود و نمی تواند نیاز خود را رفع کند چگونه شایسته پرستش است؟ مفسران آزر را عموی ابراهیم معرفی کرده اند، چرا که با نظریه کلامی – پدر پیامبر نمی تواند موحد نباشد! – سازگار نیست. راستی دلیل این نظریه کلامی چیست؟ و چقدر توان هماوردی با مفاد این آیات دارد؟ تفصیل بحث را در جای دیگر مطرح خواهم کرد.

إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ (الانعام ۷۴) ترجمه: هنگامی را که ابراهیم به پدرش آزر گفت: «آیا بتهائی را معبودان خود انتخاب می‌کنی؟! من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می‌بینم.»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا . إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا. يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا. يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَـٰنِ عَصِيًّا. يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَـٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا (مریم ۴۱-۴۵) ترجمه: در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راستگو، و پیامبر (خدا) بود! هنگامی که به پدرش گفت: «ای پدر! چرا چیزی را می‌پرستی که نه می‌شنود، و نه می‌بیند، و نه هیچ مشکلی را از تو حلّ می‌کند؟! ای پدر! دانشی برای من آمده که برای تو نیامده است؛ بنابر این از من پیروی کن، تا تو را به راه راست هدایت کنم! ای پدر! شیطان را پرستش مکن، که شیطان نسبت به خداوند رحمان، عصیانگر بود! ای پدر! من از این می‌ترسم که از سوی خداوند رحمان عذابی به تو رسد، در نتیجه از دوستان شیطان باشی!» 

ت. آزر و قوم بت پرست در پاسخ انتقادات ابراهیم از عبادت به درگاه بت می گویند پدران ما چنین می کردند. ابراهیم می گوید اینکه نشد استدلال! حتی اگر آباء و اجدادتان اشتباه می کردند آیا شما باید گمراهی آنه را ادامه دهید؟!

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَـٰذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ. قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ. قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ (الانبیاء ۵۲-۵۴) آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «این مجسمه‌های بی‌روح چیست که شما همواره آنها را پرستش می‌کنید؟!» گفتند: «ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت می‌کنند.» گفت: «مسلّماً هم شما و هم پدرانتان، در گمراهی آشکاری بوده‌اید!» 

ث. آزر بت پرست بجای پذیرش حقْ ابراهیم را تهدید می کند که اگر انتقاد از بت پرستی را ادامه دهی سنگسارت می کنم. برای مدتی طولانی از من دور شو که رویت را نبینم. ابراهیم در نهایت ادب به او سلام می کند و می گوید از خدا برایش طلب بخشش می کند چراکه  خدا همواره نسبت به او مهربان بوده است: 

قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا. قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي انَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا (مریم ۴۶-۴۷) ترجمه: گفت: «ای ابراهیم! آیا تو از معبودهای من روی گردانی؟! اگر (از این کار) دست برنداری، تو را سنگسار می‌کنم! و برای مدّتی طولانی از من دور شو!» (ابراهیم) گفت: «سلام بر تو! من بزودی از پروردگارم برایت تقاضای عفو می‌کنم؛ چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است!

ادب ابراهیم نسبت به پدر مشرک چیزی است که باید اسوه ما قرار گیرد.

ج. قرآن آن گاه وظیفه مؤمنان را در قبال خویشاوندانِ پشت به خدا کرده مشخص می کند. وقتی اطمینان یافتید حجت بر آنها تمام شده و اهل هدایت نیستند برایشان استغفار نکنید. ابراهیم هم بعد از وعده ای که به پدرش داده بود و آشکار شد که او دشمن خدواند است از او برائت جست:  

مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَن يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَىٰ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ. وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّـهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ (التوبة ۱۱۳-۱۱۴) ترجمه: برای پیامبر و مؤمنان، شایسته نبود که برای مشرکان (از خداوند) طلب آمرزش کنند، هر چند از نزدیکانشان باشند؛ (آن هم) پس از آنکه بر آنها روشن شد که این گروه، اهل دوزخند! و استغفار ابراهیم برای پدرش [آزر]، فقط بخاطر وعده‌ای بود که به او داده بود؛ امّا هنگامی که برای او روشن شد که وی دشمن خداست، از او بیزاری جست؛ به یقین، ابراهیم مهربان و بردبار بود!

قوّت این آیه در اوج است زمانی که آزر پدر ابراهیم باشد، نه عموی او! بعلاوه مرز آمرزش برای افراد را تعیین می کند: تا آنجا که اطمینان به دوزخی بودنشان نداشته باشید، می توانید برایشان آمرزش بخواهید. اخلاق عملی اینهاست. در قرآن اینگونه نکات ارزنده کم نیست.

چ. خداوند ابراهیم و همراهانش را الگوی مومنان معرفی می کند:

قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ (ممتحنه ۴) ترجمه: برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت.

ابراهیم به دلایل پیش گفته شایستگی اسوه بودن را پیدا می کند. محمد بن عبدالله (ص) نیز در این خصوصیت با ابراهیم شریک است. همراهان نظری و عملی ابراهیم یعنی هر مومنی در این اسوه بودن سهمی دارند. مومن صالح باشید تا همانند ابراهیم اسوه بشوید.    

 

پنج. ابراهیم بت شکن

اما ابراهیم در مبارزه با شرک و بت پرستی به تبلیغ زبانی اکتفا نمی کند. تبر بر می گیرد و در روزی که اهالی شهر به گردش رفته اند با تمارض می ماند و بتها را می شکند و تبر را را به گردن بت بزرگ می اندازد. وقتی بت پرستان بازمی گردند ظنشان به ابراهیم می رود. از او می پرسند آیا تو خدایان ما را شکسته ای؟ ابراهیم پاسخ می دهد از بت بزرگ بپرسید اگر سخن می گوید! قوم به ابراهیم گفتند تو که می دانی اینها نمی توانند سخن بگویند! ابراهیم که منتظر چنین جوابی بود به آنها نهیب می زند: چگونه چنین موجوداتی که توان سخن گفتن ندارند و نمی توانند خطر را از خودشان دفع کنند می پرستید؟ آیا آنها می توانند برای شما کاری کنند؟ اف بر شما و آنچه می پرستید. چرا تعقل نمی کنید؟

وَتَاللَّـهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ. جَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ. قَالُوا مَن فَعَلَ هَـٰذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ. قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ. قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَىٰ أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ. قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَـٰذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ. قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَـٰذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ. فَرَجَعُوا إِلَىٰ أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ. ثُمَّ نُكِسُوا عَلَىٰ رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَـٰؤُلَاءِ يَنطِقُونَ. قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ. أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (الانبیاء ۵۷-۶۷)

ترجمه: و به خدا سوگند، در غیاب شما، نقشه‌ای برای نابودی بتهایتان می‌کشم!» سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها – جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد؛ شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)! (هنگامی که منظره بتها را دیدند،) گفتند: «هر کس با خدایان ما چنین کرده، قطعاً از ستمگران است (و باید کیفر سخت ببیند)!» (گروهی) گفتند: «شنیدیم نوجوانی از (مخالفت با) بتها سخن می‌گفت که او را ابراهیم می‌گویند.» (جمعیّت) گفتند: «او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، تا گواهی دهند!» هنگامی که ابراهیم را حاضر کردند،) گفتند: «تو این کار را با خدایان ما کرده‌ای، ای ابراهیم؟!» گفت: «بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن می‌گویند!» آنها به وجدان خویش بازگشتند؛ و (به خود) گفتند: «حقّا که شما ستمگرید!» سپس بر سرهایشان واژگونه شدند؛ (و حکم وجدان را بکلّی فراموش کردند و گفتند:) تو می‌دانی که اینها سخن نمی‌گویند!  (ابراهیم) گفت: «آیا جز خدا چیزی را می‌پرستید که نه کمترین سودی برای شما دارد، و نه زیانی به شما می‌رساند! اف بر شما و بر آنچه جز خدا می‌پرستید! آیا اندیشه نمی‌کنید (و عقل ندارید)؟! 

گوهر استدلال ابراهیم تعقل است. تعقل با شرک و بت پرستی سازگار نیست.

 

شش. ابراهیم در آتش

وقتی بت پرستان از استدلال در مقابل ابراهیم کم آوردند تصمیم به حذف فیزیکی او گرفتند. او را در آتش می سوزانیم. ابراهیم از خدایش کمک بخواهد. خدا به کمک او می آید: به آتش دستور دادیم برای ابراهیم سرد و سلامت باشد، حیله آنها را نقش برآب کردیم.

قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ. قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ (الانبیاء ۶۸-۷۰) ترجمه: گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است!» (سرانجام او را به آتش افکندند؛ ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!» آنها می‌خواستند ابراهیم را با این نقشه نابود کنند؛ ولی ما آنها را زیانکارترین مردم قرار دادیم!

یکی از معجزات ابراهیم همین امر است. خداوند به مخاطبان ابراهیم فهماند که ابراهیم تنها نیست. پشتیبانی به بزرگی خداوند دارد. به پیام متین او گوش فرا دهید.

 

هفت. پرسشگری ابراهیم از معاد

ابراهیم بنده ای پرسشگر بود. از خدا خواست که به او نشان دهد که چگونه مرده ها را زنده می کند؟ خداوند به او گفت: ایمان به معاد نداری؟ ابراهیم پاسخ داد: چرا اما می خواهم اطمینان قلبی پیدا کنم. خدا به او گفت چهار نوع پرنده را انتخاب کن. آنها را قطعه قطعه کن. بر سر هر کوهی چند قعه متفاوت از آنها را بگذار. سپس آنها را بخوان به سرعت بسوی تو خواهند آمد!

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَىٰ وَلَـٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (البقره ۲۶۰) ترجمه: و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده‌ای؟!» عرض کرد: «آری، ولی می‌خواهم قلبم آرامش یابد.» فرمود: «در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو می‌آیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است؛ (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایی بر جمع آنها دارد)».

این ادب پرسشگری است. می توان از أصول دین هم پرسید. این پرسشها منافاتی با ایمان ندارد. پرسش خط قرمز ندارد. حتی می توان از خدا و معاد و نبوت هم پرسید. می توان از أصول مذهب از امامت هم پرسید. متولیان رسمی دین که جلوی پرسشگری مردم خصوصا جوانان را می گیرند با مشی ابراهیم خلیل الرحمن و خدای ابراهیم بیگانه اند. در این زمینه به تفصیل سخن گفته ام: دینداری و پرسششگری (۱۷۹)

   

هشت. بشارت فرزند در کهنسالی

ابراهیم علیرغم اینکه به کهنسالی رسیده بود فرزند نداشت. وقتی فرشتگان الهی برای عذاب قوم لوط مهمان او شدند به او بشارت دادند که خداوند او را صاحب پسر خواهد کرد. ابراهیم باور نکر و گفت در این سن و سال به من مژده فرزند می دهید؟ همسرش مسئله راشنید خنده اش گرفت که من پیرزن عقیم چگونه بچه دار شوم؟ مهمانان گفتند مایوس نباشید و به قدرت خدا امیدوار باشید. قرآن کریم سه بار این داستان را روایت کرده در سوره حجر (۵۱-۵۶) و الذاریات (۲۴-۳۰) اسم «غلام علیم» نیامده است. اما در سوره هود (۷۱-۷۳) «بشارت تولد إسحاق» است:

وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ. قَالَتْ يَا وَيْلَتَىٰ أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَـٰذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَـٰذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ. قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ رَحْمَتُ اللَّـهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ. ترجمه: و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید؛ پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم. گفت: «ای وای بر من! آیا من فرزند می‌آورم در حالی که پیرزنم، و این شوهرم پیرمردی است؟! این راستی چیز عجیبی است!» گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است؛ چرا که او ستوده و والا است!»

در این قضیه نام اسماعیل در قرآن ذکر نشده است. اما در آیه ۳۹ سوره ابراهیم مشخص می شود که اسماعیل و اسحاق هر دو در کهنسالی ابراهیم متولد شده اند: الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ. ترجمه: حمد خدای را که در پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید؛ مسلّماً پروردگار من، شنونده (و اجابت کننده) دعاست.

 

نُه. ابتلای عظیم قربانی کردن فرزند

اوج عظمت ابراهیم در آزموده شدنش در خواب به قربانی کردن فرزند برای خداوند است. فرزندی که در کهنسالی ابراهیم به اعجاز متولد شده و معلوم است چقدر عزیز است در خواب دستور می گیرد که باید در راه خدا ذبح شود. به فرزند می گوید او پاسخ می دهد که اگر فرمان خداست انجام بده. ابراهیم کارد بر گلوی دردانه می گذارد. ندای آسمانی رسید که رؤیایت تعبیر شد. تو از آزمایش سربلند بیرون آمدی.   

رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ. فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ. فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّـهُ مِنَ الصَّابِرِينَ. فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ. وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ. قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ. إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ. وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ. وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ. سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ. كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ. إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (الصافات ۱۰۰-۱۱۱)

ترجمه: پروردگارا! به من از صالحان [فرزندان صالح‌] ببخش» ما او [= ابراهیم‌] را به نوجوانی بردبار و صبور بشارت دادیم! هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت. هنگامی که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد، او را ندا دادیم که: «ای ابراهیم! آن رؤیا را تحقق بخشیدی (و به مأموریت خود عمل کردی)!» ما این گونه، نیکوکاران را جزا می‌دهیم! این مسلّماً همان امتحان آشکار است! ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم، و نام نیک او را در امّتهای بعد باقی نهادیم! سلام بر ابراهیم! این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم. او از بندگان باایمان ما است! 

پسر ذبیح ابراهیم إسحاق بوده یا اسماعیل؟ یهودیان و مسیحیان ذبیح را إسحاق می دانند. در میان مفسران قرآن و عالمان مسلمان هم کم نیستند آنها که ذبیح را إسحاق معرفی کرده اند. تفصیل بحث مجال و مقالی دیگر می طلبد. اما در همین موضع قرآن بلافاصله آمده است که بعد از این آزمایش ما مژده تولد إسحاق را به ابراهیم دادیم. آیا همین قرینه نیست که فرزندی که در ابتلای ذبح شرکت داشت اسماعیل بوده است؟

وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ. وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَىٰ إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ (الصافات ۱۱۲-۱۱۳) ترجمه: ما او را به اسحاق – پیامبری از شایستگان – بشارت دادیم. ما به او و اسحاق برکت دادیم؛ و از دودمان آن دو، افرادی بودند نیکوکار و افرادی آشکارا به خود ستم کردند.

 

ده. معمار کعبه و معلم حج

معماران بزرگ خانه خدا ابراهیم و اسماعیل بوده اند. ابراهیم هاجر و اسماعیل را به سرزمینی که بعدا مکه نامیده می شود می برد: رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (ابراهیم ۳۷) ترجمه: پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی‌آب و علفی، در کنار خانه‌ای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دلهای گروهی از مردم را متوجّه آنها ساز؛ و از ثمرات به آنها روزی ده؛ شاید آنان شکر تو را بجای آورند!

ابراهیم به کمک اسماعیل خانه خدا کعبه را بنا کرده مراسم حج را آغاز می کنند: وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ. رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (البقره ۱۲۷-۱۲۸) ترجمه: و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل، پایه‌های خانه (کعبه) را بالا می‌بردند، (و می‌گفتند:) «پروردگارا! از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایی!  پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبه‌پذیر و مهربانی! 

کعبه خانه خدا و مامن مردم است: وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ (بقره ۱۲۵) ترجمه: و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم! و (برای تجدید خاطره،) از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید! و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: «خانه مرا برای طواف‌کنندگان و مجاوران و رکوع‌کنندگان و سجده‌کنندگان، پاک و پاکیزه کنید!» 

کعبه و حج ابراهیمی هستند. موسس یکی از ارکان عملی اسلام ابراهیم است.هیچ پیامبر دیگری در مناسک و عبادات چنین موقعیتی نداشته است

 

یازده. امامت ابراهیم

اکنون با این همه آزمایش ابراهیم شایسته مقام امامت شده است، امامتی که شرط آن عدالت است: وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (البقرة ۱۲۴) ترجمه: (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم.» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمی‌رسد!»

این امامت منحصر در یا معادل با زعامت سیاسی نیست، بسی بالاتر است. امامتی که بعد از مشاهده ملکوت و ابتلاهای عظیم حاصل شده به زمامداری سیاسی تنزل ندهیم. هیچ سند دینی و تاریخی هم در دست نیست که ابراهیم زمامداری سیاسی را چشیده باشد. این امامت رهبری معنوی و دینی است. این امامت دانش فراوان و تقوای کافی لازم دارد. این امامت به ستمکاران نمی رسد. به عبارت دیگر دادگری و عدالت از شرایط آن است. شیعیان این آیه را مبنای اصل مذهبی امامت دانسته اند و با آن زمامداری خلفای اهل سنت را بالکل نفی کرده و نامشروع دانسته اند. زمامداری شاهان و رهبران شیعه هم تفاوت چندانی با شاهان و خلفای اهل سنت نداشته است. این آیه در مقام بیان حقیقتی متعالی تر از پیام سیاسی است. قرآن ابراهیم را به مقام رفیع امامت خلعت داده است. در قرآن دلیلی نیست که این مقام به پیامبر دیگری داده شده باشد. البته تلقی عمومی مسلمانان این است که پیامبر خاتم هم به این مقام رفیع نائل شده است. شیعیان هم امامان اهل بیت را در مقام امامت شریک ابراهیم خلیل الرحمن و محمد حبیب الله می دانند. این بحث شایسته تدقیق و تامل بیشتر است.       

 

دوازده. مقام ابراهیم ایثار دنیا در راه خداست

برای ابراهیمی بودن باید خالصانه در راه خدا از عزیزترین‌ها گذشت. دنیا را فدا کرد تا به آخرت که باقی است رسید. این پیام در مصحف ابراهیم که به زمان ما نرسیده آمده است:

قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّىٰ، وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّىٰ، بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا، وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ، إِنَّ هَـٰذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَىٰ، صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى (الاعلی ۱۴-۱۹) ترجمه: به یقین کسی که پاکی جست (و خود را تزکیه کرد)، رستگار شد. و (آن که) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند! ولی شما زندگی دنیا را مقدم می‌دارید، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است! این دستورها در کتب آسمانی پیشین (نیز) آمده است، در کتب ابراهیم و موسی. 

 

اکنون یک بار دیگر این دوازده نکته را در کنار هم مرور کنیم: ابراهیم فاخر ترین پیامبر خداوند، سزاوارترین مردم به ابراهیم، دین پدرتان ابراهیم: خدای او شما را مسلمان نامید، نامش همزاد توحید، ابراهیم بت شکن، ابراهیم در آتش، پرسشگری ابراهیم از معاد، بشارت فرزند در کهنسالی، ابتلای عظیم قربانی کردن فرزند، معمار کعبه و معلم حج، امامت ابراهیم،  مقام ابراهیم ایثار دنیا در راه خداست. همصدا با قرآن کریم بگوئیم: سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ (صافات ۱۰۹) سلام بر ابراهیم خلیل الرحمن.

 

یادداشت‌ها:

۱. برگزاری مراسم عید سعید قربان به دلیل سیل اخیر در هیوستون با تاخیر برگزار شد.

۲. در ترجمه آیات از ترجمه ناصر مکارم شیرازی و همکاران استفاده شده با ویرایش اندکی. در نقل متن و ترجمه آیات قرآن کریم از سایت قرآنی تنزیل استفاده کرده ام. 

 

جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ۱۷ ذیحجه ۱۴۳۸، ۸ سپتامبر ۲۰۱۷

بنیاد اسلامی و فرهنگی ایران، هیوستون تگزاس

 

فایل صوتی

 

دریافت فایل صوتی