اول آبان ماه پنجمین سالگرد درگذشت احمد قابل (۱۳۳۶-۱۳۹۱) است. مجتهد مجاهدی که در اوج شکوفایی و بالندگی از دار فانی به دیار باقی پرکشید.
ابن ادریس حلی فقیه تراز اول قرن ششم که کتاب سرائر او از جمله منابع اصلی فقه شیعه است، در زمان خود از «فقیهان مقلد» مینالید، در کتابش نوشت که بعد از شیخ طوسی فقیهی جرأت نکرده بر آراء شیخ الطایفه چیزی بیفزاید. جهان تشیع فقیه مجتهد میخواهد نه فقیه مقلد! این سخن ابن ادریس هنوز تازه است.
استاد منتظری یکی از فقیهان بزرگ دوران خود بود. شاگردان فراوانی توفیق درک محضر او را داشتند. برخی از شاگردان فقیه عالیقدر تدریس و تحقیق و تالیف را پیشه کردند. همانند دیگر مشتغلان به فقاهت، اکثر قریب به اتفاق شاگردانِ محقق استاد منتظری نهایتا آراء استاد خود را تکرار میکنند، و همان راهی را میپیمایند که ابن ادریس از آن انتقاد کرده بود. به اجتهاد در فروع اکتفا کرده عملا در سلسله جلیله فقهای مقلده جای میگیرند.
در خیل شاگردان فقیه عالیقدر، شمار معدودی که یقینا به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسند، به جای تکرار استاد، ادامه راه فقیه عالیقدر را سرمشق خود کردند، یعنی در عین اینکه از استاد آموختند، اما در استاد متوقف نشدند. آنها با اجتهاد در أصول و مبانی مدرسه اجتهادی منتظری را تداوم بخشیدهاند. مراد از اجتهاد در أصول، اجتهاد در أصول فقه و روششناسی آن است و مراد از اجتهاد در مبانی، اجتهاد در مبانی فقه از قبیل جهانشناسی، انسانشناسی، معرفتشناسی، متنشناسی و دینشناسی است.
احمد قابل یکی از افراد شاخص گروه اخیر است. آراء خاص احمد قابل در حقوق زنان، یا حقوق جزائی یا حقوق اساسی تحت عنوان شریعت عقلانی با آراء استادش فقیه عالیقدر متفاوت است. اما این نه از منزلت استاد میکاهد نه عاملی برای شماتت شاگرد است. این مدرسه هاضمهای قوی برای تحمل آراء منضبط علمی متفاوت دارد. استاد منتظری شاگردان را سایه خود نمیخواست، کسانی چون خود نقاد و البته مشرف بر مبانی و أصول میخواست. و قابل اینگونه بود.
قابل خود اهل نقد بود و از نقد آراء خود هم استقبال میکرد. حیات علم به نقد و تضارب آراء است.
مجموعه آثار احمد قابل میراث ارزشمند این متفکر نواندیش است. با مطالعه کتابهایش از خدمات علمی او قدردانی کنیم و با تاسی به منش و روش او مجاهدتهای عملیش را ادامه دهیم.
۳۰ مهر ۱۳۹۶