تمایل روحانیت شیعه به استقلال

 

محمد یزدی رئیس شورای‌عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو فقهای شورای نگهبان، نماینده رادیکال‌ترین جناح روحانیت حکومتی در جمهوری اسلامی در مصاحبه اخیرش أولا از روند واکنش منفی مراجع بزرگ حوزه قم در قبال نظام ابراز نگرانی کرده و چون طلاب علی الاغلب پیرو اساتید خود هستند معنای آن این است که به نظر وی اکثر طلاب هم با نظام زاویه دارند و خواهند داشت. ثانیا کوشیده معنای استقلال حوزه را تغییر دهد و نادیده بگیرد. نگرانی یزدی کاملا بجاست. هرچند تجویزش جای بحث دارد.

چرا نگرانیش بجاست؟ چون از پانزده مرجع اصلی شیعه در حال حاضر تنها یک سوم آنها با شدت و ضعف همراه با حکومت هستند. اما درصد طلابی که در درس این مراجع حکومتی و شبه حکومتی شرکت می کنند حداکثر یک پنجم تا یک دهم طلاب است. یعنی حداقل حدود هشتاد درصد طلاب در دروس مراجع غیرحکومتی یا منتقد نظام شرکت می کنند. 

تمام مراجع حوزه نحف و اکثر دروس پرطرفدار مراجع حوزه قم غیرحکومتی یا منتقد نظام هستند. بنابراین دور از واقعیت نیست اگر بگوئیم که مراجع و طلاب نسبت به روحانیون حکومتی حساسیت منفی دارند و معتقد به استقلال حوزه از حکومت هستند.

روحانیت شیعه در مقایسه با روحانیت اهل سنت همواره به استقلال خود افتخار می‌کرد. بعد از انقلاب در روحانیون حکومتی ظاهرا این تفاوت منتفی شده است. هر دو کارمند حکومت هستند و برای انجام وظایف دینی از حکومت حقوق می‌گیرند. 

یکی از ادله اقبال مردم به روحانیت قبل از انقلاب استقلال روحانیت و حوزه ها از حکومت بود. حکومت بعد از انقلاب بین حکومت مردمی و حکومت روحانی، در شعار اولی و در عمل دومی را برگزید یعنی خود را نماینده حوزه و روحانیت دانست. مصاحبه یزدی مثال بارز آن است. البته جمهوری اسلامی نماینده اقلیتی از روحانیت طرفدار نظریه ولایت فقیه است نه تمام روحانیت شیعه.

بعد از انقلاب روحانیت شیعه باید تکلیف خود را با نظام تعیین کند. حوزه دارد نسبت به تجربه جمهوری اسلامی واکنش نشان می دهد. علیرغم تزریق فراوان بودجه و شغل و امکانات به حوزه‌ها مراجع، و طلاب آنها از حکومتی شدن استقبال نمی کنند!

حوزه و مرجعیت راهی متفاوت از روحانیت حکومتی و نظام را برگزیده است. روش آقای خمینی در ایران و روش آقای سیستانی در عراق پیش رُوی حوزه و روحانیت است. اکثریت مراجع روش جدایی حوزه و مرجعیت از دولت و حکومت را بر اسلام حکومتی ترجیح می دهند. مسئله اصلی برای حوزه و مرجعیت و روحانیت نفوذ معنوی دین است نه حکومت اسلامی. مصاحبه محمد یزدی قبول شکست مدل حکومتی است.

سه مدل ارتباط نهاد دین و حکومت

اول. مدل جماران آقای خمینی: روحانیت نیمه حکومتی و نیمه مستقل.

دوم. مدل پاستور آقای خامنه ای: روحانیت تمام حکومتی غیرمستقل. نتیجه اش سرازیر کردن امکانات فراوان مادی به حوزه و روحانیت وابسته به حکومت و کاهش شدید ضریب نفوذ معنوی مرجعیت و روحانیت حکومتی بوده است.

سوم. مدل نجف آقای سیستانی: استقلال حوزه و روحانیت از حکومت، که نتیجه آن نفوذ بالای معنوی مرجعیت و روحانیت مستقل است

زمانی آقای خمینی گفته بود: حوزه‌ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند. (صحیفه امام ج۲۱ ص۲۹۲، ۳ اسفند ۱۳۶۷) امروز روحانیت و مرجعیت حکومتی یقینا گروه مرجع جامعه نیست، حتی روحانی أصول گرا برای رای آوردن باید با أمثال تتلو عکس یادگاری بیندازد!

روحانیون باید بین این دو گزینه یکی را انتخاب کنند: حکومتی شدن و برخورداری از امکانات فراوان مادی در کنار از دست دادن نفوذ معنوی، در مقابل استقلال از حکومت و برخورداری از نفوذ معنوی. اکثریت مراجع شیعه راه دوم را برگزیده اند و از تبعیت جمهوری اسلامی ولو با سکوت معنی دار می‌گریزند. یزدی از این عدم همراهی مراجع با نظام و سکوتی که یقینا علامت رضا نیست! بسیار گلایه‌مند است.

برخورداری ردیف بودجه دولتی برای نهادهای دینی در صورت شفافیت و پاسخگویی در کنار از دست دادن نفوذ معنوی باید ملاحظه شود. آیا این همه هزینه دولتی در أمور دینی در حالی که بسیاری زیرساختهای کشور زیر استاندارهای بین المللی است توجیه شرعی و عقلی دارد؟ به هر حال از نظر دور نباید داشت که بخشی قابل توجهی از مصارف دینی در کشور در بودجه رسمی نیامده است و آن پولهایی است که زیر نظر رهبری و نهادهای غول‌پیکری از قبیل آستان قدس رضوی و بنیادهای متعدد هزینه می شود و نیز وجوهات شرعی مرجعیت.  

***

گزیده‌ای از گفت‌وگوی اختصاصی «افق حوزه» با محمد یزدى، رئیس شورای‌عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو فقهای شورای نگهبان، ۲۹ آذر ۱۳۹۶: تکلیف طلبه چیست؟ بالاخره باید با نظام همراهی کرد یا نه؟

– من باید از تعدادی از بزرگان حوزه گلایه و عرض کنم که شما نسبت به معین کردن وظیفه جوانان تکلیف دارید! اگر بنده حرفی بزنم می‌گویند: او دولتی است، چراکه در شورای نگهبان حضور دارد … وقتی یک طلبه چنین دیدی نسبت به من پیدا بکند چه تقصیری دارد؟ او گمان می‌کند معنای استقلال این است که نسبت به حکومت فاصله داشته باشد. خطاب به کسانی که از بزرگان حوزه هستند و این‌گونه می‌اندیشند عرض می‌کنم: ای حضرات اساتید و ای بزرگان! شما باید تکلیف این طلابی را که سرمایه اصلی ما هستند و چندین سال نزد شما شاگردی می‌کنند را روشن کنید که معنای استقلال چیست؟ بعد از گذشت هزار و چند صد سال زحمات ائمه معصومین و زندان رفتن و شهادتشان و زحمات علمای بزرگ ما در تاریخ هزار ساله غیبت و زندان و تبعید و شهادت آن‌ها که برای حاکمیت اسلام بوده است، حالا بعد از این همه زحمات گذشتگان، امروز نظام ما که مولود حوزه است و از نظر بنده معجزه قرن است، آیا درست است که این‌گونه مورد بی‌مهری و بی‌توجهی قرار بگیرد؟!! حکومت مولود و فرزند حوزه است، هم حکومت باید با حوزه ارتباط داشته باشد و هم حوزه باید با حکومت ارتباط داشته باشد.

– جا دارد بزرگانی که در درس خارج ایشان جمعیت نسبتاً زیادی شرکت می‌کنند، در خلال مباحث علمی درباره نظام و حاکمیت نظام و گذشته کشور صحبت کنند، اما مع الاسف این مباحث بسیار کم است. برخی از آقایان که به اعتقاد خودشان بهترین درس‌ها را دارند چند بار در اول یا آخر درس درباره نظام صحبت کرده‌اند تا طلبه تکلیفش را بداند؟ باید با نظام همراهی کرد یا نه؟! و یا با استقلال نظام موافق است یا مخالف؟! حتی یک بار هم نگفته‌اند

– من به جوان‌های حوزه می‌گویم که آینده برای شماست سال‌های آینده مرجعیت حوزه برای شماست، حکومت برای شماست، شورای نگهبان و قوه قضائیه در اختیار شماست، اما آن را با چه چیزی می‌خواهید اداره کنید؟ شما الان که جوان هستید مؤظف هستید ارتباطتان را با نظام و مقامات حفظ کنید و این ارتباط منافاتی با استقلال شما ندارد. استقلال حوزه این نیست که انسان از حکومت جدا بشود و فاصله بگیرد و بگوید من کاری به کار حکومت ندارم.

– وقتی آثار وجودی جامعةالمصطفی را در دنیای اسلام با حوزه مقایسه می‌کنیم می‌بینیم که آن‌ها پیشتازند.

***

 

بخشی از مطالب فوق در مصاحبه زیر مطرح شد:

بی بی سی فارسی، برنامه شصت دقیقه، مصاحبه با جمال الدین موسوی، ۲ دی ۱۳۹۶× ۲۳ دسامبر ۲۰۱۷

 

فایل صوتی