جنایت علیه بشریت در بحران کرونای ایران
این یادداشت نگاهی از منظر حقوقی به بحران کرونا در ایران و شامل پنج بحث است: ابعاد بحران کرونا در ایران، مقام رهبری و بحران کرونا، پزشکان حکومتی و بحران کرونا، جامعه پزشکی کشور و بحران کرونا، و جنایت علیه بشریت در بحران کرونای ایران.
یک. ابعاد بحران کرونا در ایران
بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، ایران در دو هفته گذشته «آلودهترین نقطه دنیا به کرونا» بوده است. (۱) روند صعودی ابتلا به کرونا در هفتههای اخیر سبب شده است ایران آلودهترین نقطه به کرونا در دنیا معرفی شود. وضعیت کرونا در ایران بسیار وخیم است: در برخی شهرها تعداد جان باختگان به میزانی است که تابوت لازم برای مراسم تدفین در دست نیست. وضعیت اسف بار کشور مصداق این ترانه مشهور است: «مرده می برن کوچه به کوچه» (۲). مطابق آمار رسمی تعداد جان باختگان روزانه کرونا در مرز کانال پانصد و ششصد نفر در نوسان است. در حالی که مطابق محاسبه منابع مستقل داخلی آمار واقعی مرگ و میر حداقل «دو و نیم تا سه برابر آمار رسمی» است. تعداد قربانیان کرونا تا امروز مطابق آمار رسمی از مرز یکصدهزار نفر گذشته است. آمار واقعی تلفات کرونا از تعداد هموطنان جان باخته در جنگ با عراق (۱۹۰ هزار نفر) بیشتر است.
بسیاری از خانواده های ایرانی عزادار عزیزانشان هستند. تعداد مبتلایان کرونا نزدیک شش میلیون نفر است. صفهای طولانی مقابل داروخانه ها گواه کمیابی داروی کروناست. بیمارستانها ظرفیت پذیرش بیمار جدید ندارند. به علت پر بودن تخت ها، بیماران فراوانی در راهروها و روی زمین در حال مداوا هستند. از آن بدتر مشاهده صفهای طولانی خانوادههای سیاهپوش در گورستانها برای کفن و دفن عزیزانشان است. وضعیت واکسیناسیون بسیار کند پیش می رود: نزدیک بیست و دو میلیون دُز واکسن تزریق شده، حدود پنج میلیون و چهارصد و سی هزار نفر واکسینه کامل شده اند، از ۶۱ میلیون نفر جمعیت بالای ۱۲ سال، یعنی کمتر از ۸.۹٪ (هشت و نُه دهم درصد).
برای اینکه تصویر واقعی تری از فاجعه کرونا در کشور داشته باشیم به این مقایسه ها توجه کنید: «ایران تا کنون کمتر از۲۰ دوز واکسن در هر صد نفر تزریق کرده و تا مقدار متوسط آن در قاره آسیا (۶۳) و در جهان (۵۸) فاصله زیادی دارد. برای اینکه تاثیر واکسیناسیون در کاهش آمار مرگ و میر مشاهده شود تعداد تزریق واکسن در هر صد نفر باید دست کم سه برابر شود. اگرچه آمار تزریق واکسیناسیون کشورها رابطه تنگاتنگی با درآمد سرانه آنها دارد، آمار واکسیناسیون ایران در مقایسه با کشورهایی با درآمد سرانه مشابه نیز کمتر (از مقدار مورد انتظار) است.
ایران در حالی وارد موج پنجم کرونا شده که تعداد ابتلا و فوت روزانه در آمار رسمی رکورد موجهای قبلی در کشور را شکسته است. تعداد ابتلای روزانه از مرز ۴۰ هزار نفر گذشته و تعداد فوت روزانه کرونامثبت به مرز ۷۰۰ نفر نزدیک شده است. وضعیت ایران نه تنها در مقایسه با موجهای قبلی ویروس در کشور، بلکه در مقایسه با وضعیت کنونی بیماری در دیگر کشورها وضعیتی ویژه و وخیم ارزیابی میشود. تعداد فوت و ابتلای روزانه چه به صورت مطلق و چه نسبت به جمعیت، جزو پنج کشور اول است. نسبت تعداد تست مثبت به تعداد کل تستهایی که به صورت روزانه در ایران برای تشخیص کرونا انجام میشود ۵۰% است. این نسبت در ایران بیشتر از کشورهای دیگر است». (۳)
در کنار این آمارهای به شدت وحشتناک حقایقی یک خط در میان دارد از زبان مسئولان بهداشت دولت دوازدهم در زمان تحویل مسئولیت به کارگزاران دولت بعدی به گوش می رسد: آمارهای مرگ و میر را از سازمان جهانی بهداشت پنهان کردیم. کمکهای جهانی و پزشکان بدون مرز را از فرودگاه برگردانیدیم. ذخایر واکسن فقط برای چند روز کافی است. چون واکسن گران بود نخریدیم اما رمیدسیور را با چند برابر قیمت داریم وارد می کنیم. (علیرضا زالی رئیس ستاد مقابله با کرونا ۲۰ مرداد ۱۴۰۰) و اشارات تلخ محمدجواد ظریف وزیر خارجه دولت دوازدهم که بگذارید زبانم بسته بماند و نگویم چه دستها و نهادهایی مانع ورود واردات واکسن کرونا شدند. یا مسئول هلال احمر که که سنگ اندازی در ورود واکسنهای خریداری شده آن سازمان خبر می داد، یا افشاگری رئیس اتاق بازرگانی تهران درباره کارشکنی وزارت بهداشت: «زمانی که برای واردات واکسن کرونا اقدام کردیم اروپا واکسن مازاد داشت، اما عمدا کارشکنی کردند». پیش بینی مسئولان بهداشت حاکی از آن است که رقم تلفات مدتی همینگونه خواهد بود اگر بدتر نشود و ایران روزهای سختتری در پیش خواهد داشت.
حتی اگر به سرعت واکسن وارد شود و تولید واکسن داخلی هم افزایش یابد روند تلفات و مبتلایان به سرعت کاهش نمی یابد. قرنطینه و تعطیل کل کشور هم بسیار دشوار است زیرا با توجه به خط فقر حدود دوسوم جمعیت کشور توان گذران زندگی را ندارند و چاره ای جز تلاش برای معاش و حضور فیزیکی در جامعه ندارند. تورم مفرط و گرانی زیاد ناشی از تحریمها که نتیجه سیاستهای کلان نظام است به این معضل دامن زده است. کلافی سردرگم که بازکردنش ساده به نظر نمی رسد. کرونا در تمام جهان مشکل آفریده است، اما بسیاری از کشورها با اتخاذ سیاستهای علمی و مدبرانه تا حدود زیادی بر مشکل فائق آمده اند.
چه کسی مسئول این أبَربحران است؟ مشکل تا حدودی روشن است: به مردم در چند ناحیه صریحا دروغ گفته شده است: زمان ورود کرونا به کشور، آمار تلفات کرونا، وعده های کاملا بی پشتوانه در مورد به تولید انبوه رسیدن واکسنهای داخلی از جمله برکت، و إشکال واکسنهای غربی. اخیرا بدعهدی روسیه و چین (کشورهای دوست و برادر!) در تحویل واکسنهای خریداری شده را هم به این فهرست باید افزود. تحریمها مسلما بی تاثیر نبوده اند، اگرچه آمریکا ادعا می کرد غذا و دارو مشمول تحریم نبوده است، اما در عمل چنین نبوده و تاثیر تحریم بر این دو امر غیر قابل انکار است. اما عوامل پیشگفته تاثیر بسیار بیشتری از عامل اخیر داشته اند. از اکثر گزارشهایی که بتدریج دارد درز می کند مشخص است که نهادی قدرتمند که امکان اسم بردنش برای افشاکنندگان نیست در راه واردات واکسن آمریکایی و انگلیسی سنگ اندازی کرده یا کاملا مانع شده است. نهادهای ثانوی و درجه دوم در این امر عبارتند از: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وزارت بهداشت، و ستاد اجرایی فرمان امام. اما این نهادها سرخود وارد قضیه کرونا نشده اند. آنها در اجرای فرامین رهبر جمهوری اسلامی مانع واردات واکسن از آمریکا و برخی کشورهای اروپایی شده اند. در این ممانعت نهادینه متأسفانه منافع اقتصادی برخی جریانها و اشخاص در قضیه تولید ملی واکسن ایرانی کرونا غیرقابل اغماض است که وارد آن نمی شوم. من در این تحقیق صرفا بر اساس اطلاعات قطعی در دست اظهار نظر می کنم، و به گمانه زنیها ترتیب اثر نمی دهم.
دوم. مقام رهبری و بحران کرونا
سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران نقش اصلی و اساسی در تصمیمگیری اجزای مختلف بحران کرونا داشته است. در این تحقیق صرفا بر اساس اظهارات منتشرشده ایشان به ترتیب زمانی گزارش مختصری در ده قسمت ارائه می شود. (۴) در انتهای هر قسمت تحلیل انتقادی مختصری از اظهارات رهبری صورت گرفته است. برای درک بحثهای بعدی خصوصا بحث آخر لازم است این بحث به دقت ملاحظه و مطالعه شود.
الف. در نخستین اظهار نظر رسمی در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۹۸ مقام رهبری خبر شیوع بیماری در قم را «بهانه و توطئه دشمن» معرفی کرد و از اینکه «قم یکی از شلوغترین حوزههای انتخابی بود» اظهار خوشحالی کرد. در حالی که ویروس کرونا چند روز قبل در قم مشاهده شده بود و از قم به دیگر نقاط کشور منتقل شده بود. شش روز بعد (۸ اسفند ۱۳۹۸) رهبر در حضور بالاترین مقام پزشکی کشور دکتر علیرضا مرندی رئیس فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران که اتفاقا پزشک مخصوص خود او نیز هست متوجه شد که خیر! حضور «این ویروس منحوس» در کشور واقعیت دارد.
ب. در پیام ۳ فروردین ۱۳۹۹ مقام رهبری اذعان کرد که جهان «با یک بیماری وسیعِ همهگیرِ بینالمللی» مواجه است و «آمریکا چند بار آمادگی خود را برای کمک به ایران از لحاظ دارو و درمان اعلام کرده است». وی به دو دلیل این کمک انسانی را رد کرد: دلیل اول «خود آمریکا دچار کمبود است. اگر چیزی دارید و دستتان باز است صرف خودتان بکنید». دلیل دوم ایشان شنیدنی است: «شما آمریکاییها متّهمید به اینکه این ویروس را شما تولید کردهاید؛ من نمیدانم چقدر این اتّهام حقیقی است، امّا وقتی این اتّهام وجود دارد کدام عاقلی به شما اعتماد میکند که شما بیایید برای او دارو بیاورید؛ ممکن است داروی شما یک وسیلهای باشد برای اینکه این بیماری را بیشتر گسترش بدهد. هیچ اعتباری ندارید؛ به شما اعتمادی نیست. ممکن است یک دارویی را شماها تجویز کنید، یا وارد کشور بکنید که این ویروس را ماندگار کند و مانع تمام شدنش بشود؛ یعنی اگر چنانچه این تهمت درست باشد و شما این ویروس را به وجود آورده باشید، این کارها از شماها بر میآید. یا اگر کسی را به عنوان درمانکننده و پزشک بخواهید بفرستید، ممکن است او بخواهد بیاید اینجا، اثر عملی سمّی را که تولید کردهاند را از نزدیک ببیند؛ چون گفته میشود که با استفادهی از آشناییهای ژنتیک ایرانی که از وسایل مختلفی به دست آوردهاند، یک بخشی را بالخصوص برای ایران درست کردهاند [!]؛ خب این ممکن است بخواهد بیاید ببیند که اثرش چگونه شد؛ اطّلاعات خودشان را تکمیل کنند و دشمنی خودشان را بیشتر کنند؛ بنابراین این حرفی نیست که کسی از ملّت ایران این را قبول کند.»
به راستی مقام رهبری بنا بر کدام اطلاعات معتبر پزشکی چنین «ادعاهای گزاف»ی را در نخستین پیامش در سال جدید شمسی با ایرانیان در میان گذاشته است؟ رهبر جمهوری اسلامی ایران دو ادعای مهم کرده است: اول، آمریکا متهم است که ویروس کرونا را تولید کرده است! دوم، بخشی از ویروس سمی ساخته شده آمریکایی متناسب با ژنتیک ایرانی است و حضور پزشک و داروی آمریکایی برای تکمیل اطلاعات جهت گسترش کرونا در ایران است! این فرمایشات گهربار! از زبان مقامات ارشد سپاه و حتی برخی پزشکان حکومتی هم شنیده شد. راستی کدام پزشک ایرانی چنین افسانه هایی را به گوش رهبر کم اطلاع ایران خوانده است و نگاه توطئه بین او را تأیید کرده است؟
پ. مقام رهبری در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ «تولید داخلی ماسک را قدم اول مقابله با بیماری» اعلام کرده، اضافه می کند «خوشبختانه کارهای خوبی هم در زمینهی تولید دارو برای این ویروس جدید انجام گرفته یا تحقیقاتی برای واکسن دارد انجام میگیرد»، و اظهار امیدواری می کند «ای بسا که خیلی زودتر از دنیا به واکسن کرونا دست پیدا کنند.» تولید ماسک امر پیچیده ای نیست، اما «تولید نخستین واکسن» در جهان در امر پیچیده ای مثل کرونا ناشی از بی اطلاعی و خیالپردازی است.
ت. خامنه ای در ارتباط تصویری با ستاد ملی مبارزه با کرونا در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹: «کوششهای صورت گرفته در کشور را به معنی واقعی کلمه یک تلاش جهادی عظیم و حیرت انگیز و حقیقتا افتخارآمیز در همه زمینه ها معرفی کرد که باید بازخوانی و در تاریخ ثبت شود.» وی «برنامه ریزی، مدیریت و اداره امور کرونا در ایران را هم حقیقتاً خیلی خوب» ارزیابی کرد و «از افتخارات ملی» دانست. به نظر ایشان «غربیها در این آزمون بینالمللی انصافاً شکست خوردند! این هم یک نکتهی مهمّی است که بنده اصرار دارم این نکته مورد غفلت قرار نگیرد و ناگفته نماند.» به توضیح خود وی «غربی ها در چند عرصه شکست خوردند: اوّلاً در تواناییهای مدیریتیشان شکست خوردند. میبینید آمار جانباختگان و مبتلایان در آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی چقدر بالا است؛ اینها در زمینهی گرفتاریهای زندگی برای مردم – چه بیکاریها، چه ابتلای به بیماری، چه جا پیدا نکردن در بیمارستانها و پشت در بیمارستان خوابیدن – مشکلات فراوانی پیدا کردند. ثانیا در فلسفهی اجتماعی هم شکست خوردند؛ فلسفه آنها فلسفه مادی است که همه چیز با پول محاسبه می شود. با نوع نگاهشان به سالمندان، افراد مریض، معلول، عقبمانده جسمیِ اجتماعی باعث جان باختن این افراد شدند. ثالثا در نمایش اخلاق عمومی هم شکست خوردند؛ نمونهاش همین خالی کردنِ فروشگاهها است.» مقام رهبری در انتها در اهمیت شبکه درمانی «دکتر سعید نمکی وزیر بهداشت صاحب اطلاع کامل از این شبکه» دانست.
به طور خلاصه اولا رهبر جمهوری اسلامی مجموعه اقدامات انجامگرفته در زمینه پیشگیری و درمان کرونا در ایران را جهادی عظیم و حیرت انگیز و افتخارآمیز در همه زمینه ها دانست. ثانیا غربیها در سه زمینه توانایی مدیریتی، فلسفه اجتماعی و و نمایش اخلاق عمومی شکست خوردند. ثالثا وزیر بهداشت در شبکه درمانی کشور فردی مطلع است. متاسفانه هر سه اظهار نظر وی خلاف واقع است. نحوه مواجهه مسئولان حکومتی ایران با کرونا در زمره ضعیفترین مواجهههای بین المللی بوده است، نتیجه اش را همه ایرانیان دارند لمس می کنند و آلوده ترین کشور جهان به کرونا شایسته ترین مقام برای چنین سوء مدیریت نهادینهای است. با اینکه سیاستهای آمریکا خصوصا در دوران ترامپ کاستی فراوانی داشته اما آزادی بیان باعث شده که این کاستی همواره مورد انتقادی علنی قرار گیرد. به عنوان کسی که بیش از ده سال در آمریکا (غربت غربیه) ساکن هستم و نزدیکترین اعضای خانواده ام در ایران زندگی می کنند، شهادت می دهم که آنچه خامنه ای در نکته دومش در مقایسه غرب و ایران گفت از بنیاد نادرست و دقیقا برعکس است. این ضداطلاعات به چنین ارزیابیهای معکوس و مدیریت فاجعه باری انجامیده است. اما به جایگاه کاملا منفی وزیر بهداشت در دنباله همین تحقیق اشاره خواهد شد.
ث. مقام رهبری بار دیگر در جلسه مورخ ۳ آبان ۱۳۹۹ ستاد ملی مقابله با کرونا آمریکا را صاحب بدترین نوع مدیریت در قضیه کرونا دانست! با آغاز واکسیناسیون بین المللی، رهبر جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۹ در انتهای یک سخنرانی عمومی چنین گفت: «در مورد کرونا ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است. این را من به مسئولین هم گفتهام، الان هم به طور عمومی میگویم. به اینها اعتماد نیست؛ من واقعاً اعتماد هم ندارم، نمیدانم، گاهی اوقات هست که اینها میخواهند واکسن را روی ملّتهای دیگر امتحان کنند، ببینند اثر میکند یا نمیکند. بنابراین، از آمریکا و از انگلیس [واکسن تهیّه نشود]. البتّه به فرانسه هم من خوشبین نیستم. بعضی از افراد، تجربههای خوبی در این زمینه [کرونا] انجام دادهاند و دارویی درست کردهاند، این دارو را یک جایی زیر نظر مسئولینی امتحان کردهاند و تأیید شده که موثّر است؛ با اینها مخالفت نشود.»
خامنه ای اولا در امری که «فاقد کمترین تخصص و اهلیت است» دخالت و حکم حکومتی صادر کرده است. ثانیا پیامد حکم خود را که به قیمت مرگ بیش از یکصدهزار ایرانی (مطابق آمار رسمی) می انجامد محاسبه نکرده است. ثالثا توهم توطئه امتحان کردن واکسن روی دیگر ملتها از سوی آمریکا، انگلیس و فرانسه مبتنی بر کدام مدرک و شاهد بوده است؟ این اطلاعات مخدوش را کدام پزشک در اختیار وی قرار داده بود؟ قاعدتا پزشک مخصوصش دکتر علیرضا مرندی (رئیس فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی)، دکتر علی اکبر ولایتی (مشاور امور بین المل رهبری و رئیس بیمارستان مسیح دانشوری) و دکتر سعید نمکی (وزیر بهداشت)؟ اما این سه پزشک چگونه به چنین نتایجی رسیده بودند؟! اعلام نکرده اند. رابعا خامنه ای با کدام دانش پزشکی به مسئولان بهداشتی کشور توصیه می کند از داروهای ایرانی کرونا استفاده کنند؟! به هر حال از این تاریخ به دستور مؤکد رهبری نظام واردات واکسن کرونا از سه کشور آمریکا، انگلستان و فرانسه به ایران ممنوع شد.
ج. رهبر جمهوری اسلامی در پیام نوروزی ۱ فروردین ۱۴۰۰ «خودکفایی کشور در امر تولید ماسک و مادّههای ضدّعفونیکننده به عنوان مظهر کامل قطع وابستگی به خارج» را ستود و افزود: «امروز واکسن از راههای مختلف و در چند طریق بحمدالله در طریق تولید و آزمایش و به فعلیّت رسیدن است. این مایهی آبرو برای کشور شده؛ یعنی بعضی تحلیلگرهای خارجی که باانصاف هستند تحسین میکنند کشور ما را.» معلوم نیست کدامیک از تحلیلگران خارجی چنین اشتباهی را مرتکب شده است؟! در صورت صحت از دانشی در حد رهبر و مشاورانش برخوردار بوده اند.
چ. مقام رهبری در سخنرانی تلویزیونی مورخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ در آستانه برگزاری انتخابات درباره واکسن کرونا چنین گفت: «جوانهای ما منتظر نماندند که دستهای بخیل خارجیها به ما واکسن بفروشند، که دیدید مسئولین گفتند که واکسن را از فلان مرکز جهانی خریدهاند، پولش را هم دادهاند و او نمیدهد واکسن را؛ یعنی دنیا این جوری است. جوانهای ما منتظر این معنا نماندند. از همان روزهای اوّل شروع کردند به تلاش کردن، کار کردن؛ از طرق مهمّی در زمینهی واکسن کار کردند تا رسیدند به واکسن. دیروز پریروز اعلام شد، به من هم کتباً گزارش دادند که واکسن داخلی را به وجود آوردند و ما شدیم جزو پنج شش کشوری در دنیا که میتواند واکسن کرونا را تولید کند و زیرساختهای خوبی هم دارد. به من گفتند که میتوانند در ماه، گمانم حدود پنجاه میلیون، سی میلیون، این جور چیزی – حالا الان یادم نیست- واکسن تولید کنند و بین مردم تقسیم بشود. حالا یکی از واکسنهایی که تولید شده که همین روزها اعلام شد این تعداد را دارد، و واکسنهای دیگر هم در مراکزمتعدّد دیگری هم دارند تولید میکنند، آنها هم پیدرپی انشاءالله خواهد رسید. این توانایی ملّت را نشان میدهد».
مرکز اطلاع رسانی رهبری تذکر داده که اطلاعات ایشان مبتنی بر داده زیر است:« آقای محمّد مخبر (رئیس ستاد اجرائی فرمان امام) طیّ نامهای به رهبر معظّم انقلاب اسلامی، اعلام کرد که این ستاد با کسب مجوّز تولید واکسن کوو ایران برکت و راهاندازی خطّ تولید این واکسن، قادر خواهد بود که ماهانه بیش از ۲۵ میلیون و تا پایان شهریور ۵۰ میلیون دُز واکسن تولید کند.» اولا اگر مراد رهبری از بدعهدی فلان مرکز جهانی کواکس باشد با توجه به توضیحات آنها صحیح به نظر نمی رسد. ثانیا اظهارات رئیس ستاد اجرایی فرمان امام که الآن معاون رئیس جمهور است متاسفانه غیرکارشناسی شده، تخیلی، نادرست و دروغ بوده است، و میزان خطای محاسبه وی بیش از ۹۵٪ در خوشبینانه ترین حالت است! اینکه فردی با چنین پیشینه پرمسئله ای ارتقای مقام یافته و معاون رئیس جمهور شده راز عقب ماندگی جمهوری اسلامی ایران است. اما میزان دقت رهبر (تردید بین سی و پنجاه میلیون دُز که از آن به «واکسن» تعبیر می کند!) قابل توجه است. ثالثا اینکه تولید همزمان هفت واکسن مختلف در یک کشور چقدر اقتصادی است و تاخیر عمدی در خرید واکسن خارجی چقدر تامین کننده منافع ملی و جان شهروندان ایرانی است نکات کلیدی است که مورد غفلت رهبری قرار گرفته است. از تولید کنندگان این هفت واکسن پنج مرکز (غیر از دو انستیتوی پاستور و رازی) هیچ تجربه قبلی در امر واکسن سازی نداشته اند. بدون دانش و تجربه لازم، بدون برخورداری از زیرساختهای لازم، بدون برخورداری از خط تولید انبوه، بدون نظارت بر هزینه سرسام آور این موازی کاری در کشوری که با کسری بودجه فراوان مواجه است، بدون نظارت علمی بر چنین امر خطیری که با جان میلیونها ایرانی بازی می کند، یعنی خطای بسیار فاحش از چندین جهت. حقیقتا چه کسی پاسخگوی این همه اهمال و ندانمکاری و سوء مدیریت نهادینه است؟
ح. بالاخره دفتر رهبری خبر زیر را در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۰ منتشر کرد: «حضرت آیتالله خامنهای صبح امروز (جمعه) دُز اول واکسن کوو ایران برکت را دریافت کردند. این واکسن که محصول تلاش محققان و دانشمندان جوان ایرانی است به تازگی مجوز مصرف را با اتکا به دانش بومی دریافت کرد و ایران به یکی از شش کشور تولیدکننده واکسن کرونا در جهان تبدیل شد. مقام رهبری در «افتخار ملی تولید واکسن ایرانی کرونا» از این افراد تشکر می کند: «آقای دکتر [سعید] نمکی، وزیر محترم و مجموعهی درمانی و بهداشتی و همهی متعلّقین این مجموعه»، «آقای [محمد] مخبر به خاطر زحماتی که کشیدند و تلاشی که کردند؛ ایشان در این قضیّه هم مثل بقیّهی قضایایی که وارد شدند، بحمدالله کارشان با توفیق همراه بود و نشان دادند و ثابت کردند که هم دلسوز و علاقهمندند، هم توانا هستند، هم دارای ابتکار عملند در بخشهای مختلف»، «آقای دکتر [علیرضا] مرندی و آقای دکتر [سیّد جمالالدین] سجّادی هم به خاطر مراقبتهایی که همیشه نسبت به وضع مزاجی بنده داشتهاند.» بعد از استماع گزارش محمد مخبر: «یک نکتهای به من گفته شد و آن، این است که شما این واکسن را که بحمدالله اینجور قوی و خوب و سریع و بهموقع فراهم کردید، هم اسناد علمیاش را، هم مقالههایی که دربارهاش باید نوشته بشود فراهم بکنید که دنیا ببیند آنها را؛ این چیز مهمّی است؛ این را حتماً انجام بدهید.»
اولا مقالات علمی آثار واکسن برکت بر روی انسان تا کنون منتشر نشده است! بدون آن تأیید علمی و میزان اثرگذاریش جای مناقشه دارد. ثانیا هزینه تولید واکسن یادشده نیز تا کنون اعلام نشده است. ثالثا قیمتی که این واکسن از سوی ستاد اجرایی فرمان امام به دولت فروخته شده در مقایسه با واکسن مرغوب خارجی با نرخ ارز دولتی جای تأمل دارد. رابعا مقام رهبری با کدام دانش یا مشورت علمی چنین توصیفات کاملا خلاف واقعی را از افراد زیردستش در قضیه کرونا کرده است؟
خ. مقام رهبری هنگام دریافت دُز دوم واکسن ایرانی کرونا در تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۰ به نکات زیر اشاره کرد: «اختلالی در برخی از موارد در مسئلهی تقسیم واکسن بین مردم به وجود آمد که البتّه عمدتاً ناشی از بدقولی کسانی بود که قول داده بودند واکسن را به ما بفروشند و بدقولی کردند. البتّه چارهای نداشتیم و در کنار تولید داخلی ناچار بودهایم و هستیم که از تولیدات کشورهای دیگر هم تا آن حدّی که قابل اطمینان است استفاده کنیم و استفاده خواهیم کرد؛ لکن تلاش را باید گذاشت روی تولید داخل و مردم نبایستی منتظر و معطّل بمانند.» وی سپس به مسئله آب در خوزستان اشاره می کند و ضمن همدردی با مردم خوزستان می گوید: «اگر چنانچه توصیههایی که نسبت به آب خوزستان و فاضلاب اهواز [شده بود] – که این همه تأکید شد برای فاضلاب اهواز و مسائل آب – مورد توجّه قرار میگرفت، حالا مسلّماً این اشکالات را نداشتیم.»
اولا مراد از اختلال ناشی از بدقولی طرف خارجی بدعهدی چین و روسیه است. خامنه ای تذکر می دهد که واردات واکسن خارجی ممنوع نبوده، موارد مُجاز آن هم با چنین مشکلاتی مواجه شده است. ثانیا اولویت تولید داخلی چه در عرصه واکسن چه در عرصه کشاورزی را باید هزینه و فایده کرد و معیار را حفظ منافع ملی گرفت نه چیز دیگر. ممکن است در شرایطی اولویت قطعی با واردات باشد، کما اینکه در مورد واکسن کرونا و گندم چنین بوده است.
ثالثا در مورد بحران آب در خوزستان وی همچون دیگر موارد تقصیر را به گردن زیردستان می اندازد که چرا به فرامین به موقع وی عمل نکرده اند والا او سر وقت تذکرات لازم را داده بود. وی فراموش کرده است که در مراسم روز کارگر مورخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ضمن تاکید بر «افزایش خودکفایی در محصولات اساسی کشاورزی» دقیقا چنین گفته بود: «امروز مشکل آب را نداریم بحمدالله. یک وقتی مدام میگفتند آب نیست و مشکل آب داریم و کمآبی داریم؛ خوشبختانه امروز مشکل کمآبی را نداریم، هم نسبت به دِیم، هم نسبت به کشت آبی.» مشکل آب بحران بلکه ابربحران ایران از چند دهه قبل تا اکنون ادامه دارد و هر روز دارد حادتر می شود. اینکه زمانی که مردم تظاهرات نمی کنند و صدایشان درنمی آید فکر کنیم مشکل رفع شده است، از نهایت بی اطلاعی است. کافی است آمار میزان آب زیرزمینی ایران در همان تاریخ سخنرانی سال گذشته با حداقل لازم برای تحصیل آب زیرزمینی مقایسه شود (کمتر از یک دهم!) تا عمق فاجعه و بی اطلاعی شگرف مقام رهبری از اولیات اداره کشور درک شود.
د. بالاخره مقام رهبری در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ سخنی متفاوت گفت: «بیماری وحشی طغیان کرده، آرایش دفاعی ما هم در مقابل دشمن (ویروس) شکل جدیدی پیدا می کند. مسئولان واکسن را هر جور که ممکن است به همه مردم برسانند چه واردات چه تولید داخلی. در مورد لزوم تعطیلی یا عدم لزوم آن اظهار نظر نمی کنم، چون مسئله تخصصی است و بایستی در ستاد ملی کرونا بررسی شود.» وی واکسیناسیون مردم را «فوری فوتی» دانست.
جای شکرش باقی است که رهبر جمهوری اسلامی بعد از هفت ماه فهمید که واکسیناسیون مردم علیه کرونا «فوری فوتی» است و به «هر شکل ممکن حتی واردات [از آن کشورهای اسمشان را نیاور!]» باید انجام شود. اما وی اشاره نکرد که چرا هفت ماه مردم را معطل کرده و مانع از واردات مؤثرترین واکسنهای بین المللی به بهانه های «کاملا واهی» شده است. اکنون چه اتفاقی افتاده است که وی تغییر عقیده داده و واردات واکسن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی را آزاد کرده است؟ آیا باید نرخ روزانه تلفات کرونا سیر صعودی پیدا کند تا ایشان متوجه فاجعه شود؟ آیا تغییر دولت و بر سر کار آوردن رئیس جمهور مورد نظر و یکدست شدن کامل حاکمیت در این تغییر عقیده تاثیری داشته است؟ مسئول دهها هزار نفر کشته کرونا که با واکسیناسیون به موقع یقینا قابل پیشگیری بود چه کسی است؟ ثانیا رهبری به حق در مقابل تقاضای مستقیم وزیر بهداشت از وی (بدون رعایت سلسله مراتب اداری و نادیده گرفتن ریاست جمهور) مبنی بر تعطیل دو هفته ای کشور می گوید «در مورد لزوم تعطیلی یا عدم لزوم آن اظهار نظر نمی کنم، چون مسئله تخصصی است و بایستی در ستاد ملی کرونا بررسی شود» مگر مسئله واکسیناسیون و نوع آن (خارجی و ایرانی) تخصصی نبود؟ چرا حضرت ایشان بدون تخصص بلکه بدون حداقل اطلاعات لازم در این امر کاملا تخصصی اظهار نظر بلکه حکم حکومتی صادر کرد و عامل مرگ دهها هزار هموطن بیگناه شد؟
سوم. پزشکان حکومتی و بحران کرونا
اما این قضیه ابعاد دیگری هم دارد که با شناخت آنها عمق فاجعه بیشتر شناخته می شود. دو جریان پزشکی در قضیه کرونا قابل شناسایی است. یکی جریان پزشکان توجیه کننده منویات رهبری و سیاست اتخاذشده توسط وی با زیرپاگذاشتن موازین حرفه ای خود و دیگری جریان پزشکان مستقل منتخب جامعه پزشکی کشور. در جریان نخست چند چهره قابل شناسایی است:
الف. یکی پزشک معالج رهبری که همزمان بالاترین سمت انتصابی پزشکی کشور را هم داراست: رئیس فرهنگستان علوم پزشکی کشور دکتر علیرضا مرندی (متولد ۱۳۱۸) متخصص کودکان و فوق تخصص نوزادان. او دو دوره وزیر بهداشت بوده است (در زمان نخست وزیری میرحسین موسوی ۱۳۶۸-۱۳۶۳ و در زمان ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی ۱۳۷۶-۱۳۷۲) و دو دوره هم نماینده مجلس شورای اسلامی بوده است (دوره های هشتم و نهم ۱۳۹۵-۱۳۸۷). انتصابش به ریاست فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران شنیدنی است. دکتر ایرج فاضل (متولد ۱۳۱۸) مؤسس و رئیس فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی از بدو تاسیس در نامه سرگشاده آذر ۱۳۸۸ از سرکوب مردم در اعتراضات جنبش سبز به شدت اعتراض کرد:
«من به عنوان يك خدمتگزار ناچيز و عاشق مردم اين سرزمين و ايران عزيز و ميليونها نفر مانند من درد و فرياد مان را به كجا ببريم و اين همه كج رويها را در چنين مدتي كوتاه چگونه توجيه كنيم. با توجه به مسائل ايجاد شده به نظر ميرسد براي جلب اعتماد عمومي و حل مشكلات موجود ، حكومت بايد صادقانه و با درستي و شفافيت با مردم روبرو شود و از اين همه بيدادگري و گستاخي و بيادبي كه در حق مردم به ويژه جوانان رشيد و آگاه و افتخار آفرين كه صاحبان اصلي اين ديارند انجام شده است پوزش بخواهد و با دلجوئي از خانوادههاي محترمي كه عزيزشان را از دست دادهاند و آزاد كردن بيقيد و شرط زندانيان سياسي و دانشجويان در بند و تأمين حقوق ذكر شده در قانون اساسي زمينهاي فراهم كند تا در سايه بزرگواري و دريادلي مردم بتواند به حيات سياسي خود ادامه دهد و در جهت تحقق اهداف ياد شده گام بردارد.» دکتر فاضل بلافاصله توسط محمود احمدی نژاد ریاست جمهوری وقت از ریاست فرهنگستان علوم پزشکی که مدت ۱۹ سال ریاست آن را به عهده داشت کنار گذاشته شد و دکتر علیرضا مرندی از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به جای وی منصوب شد.
دکتر بهروز برومند (متولد ۱۳۱۹) عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی در همان زمان طی نامه سرگشاده ای به این انتصاب اعتراض کرد. (۵) دکتر مرندی از ۱۸ آذر ۱۳۸۸ تا کنون با چنین شیوه ای رئیس فرهنگستان علوم پزشکی کشور است. او با چند مصاحبه خود علیه سران فتنه! و مشخصا میرحسین موسوی که با وزارت در دولت او مشاغل دولتی خود را شروع کرده بود زمانی که او در بند بود و امکان پاسخ نداشت عمق ناجوانمردی و نمک ناشناسی خود را نشان داد. معلوم نیست وی با «تخصص کودکان و فوق تخصص نوزادان» چگونه پزشک معالج رهبر کهنسال است!
به هر حال دکتر علیرضا مرندی به عنوان رئیس فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲۲ دی ۱۳۹۹ در نامه به دبیرکل سازمان ملل متحد نوشت: «واکسنهای آمریکایی به طور کافی آزمایش نشده است. ایران حق دارد که درباره خرید واکسنی که با سرعت بی سابقهای و بر اساس فناوری که هرگز قبلا مجوز نداشته، تولید شده، محتاط باشد.» این اظهار نظر مبتنی بر کدام داده علم پزشکی است؟ آیا واکسنهای ایرانی از اشکالاتی به مراتب بیشتر برخوردار نیستند؟ آیا او پاسخگوی مشورتهای کارشناسی نشده خود به رهبری در محضر ملت ایران هست؟
ب. دکتر علی اکبر ولایتی (متولد ۱۳۲۴) متخصص اطفال و فوق تخصص بیماری عفونی اطفال، مشاور امور بین الملل رهبری و رئیس بیمارستان مسیح دانشوری است. از وی مطلب روشنی درباره واکس آمریکایی و انگلیسی منتشر نشده است. بسیار بعید است که رهبری در این امر مهم با پزشک معتمد خود مشورت نکرده باشد.
ج. نفر سوم دکتر سعید نمکی (متولد ۱۳۳۷) داروساز و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، در دولت دوم حسن روحانی از بهمن ۱۳۹۷ وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بوده است. از ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ به عضویت پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی منصوب شده است. (۶) دکتر نمکی در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۹۹ درباره دستور رهبر ایران مبنی بر ممنوعیت واکسنهای آمریکایی و بریتانیایی گفت: «در اروپا خیلیها این واکسن را نمیزنند، در خود آمریکا هم نمیزنند. به خاطر تشکیکی که ایجاد شده است نمیزنند. حالا پدر یک خانواده اگر به او گفتند که این شیوه معالجه ممکن است برای فرزندت عارضه ایجاد کند، پدر و دلسوز یک خانواده حق دارد مسئولین کشور را از چیزی که در آن تشکیک ایجاد شده است، منع کند.» وی تصریح کرد: «کدام عقل سلیمی باور میکند کسی که برای بیمار ما از پول خود ما اجازه حملونقل دارو نداده است حالا برای افراد سالم ما واکسن هدیه کند؟ این امر با عقل جور در نمیآید.» آیا این توجیهات با موازین پزشکی خصوصا سوگند آن سازگار است؟
وزیر بهداشت در ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ گفت: «به مردم شریف ایران این مژده را میدهم که تا دو سه ماه آینده با تکیه بر لطف خدا و توان دانشمندان داخلی، یکی از قطبهای بسیار مهم تولید واکسن کووید ۱۹ در منطقه و یکی از صادرکنندگان مهم این واکسن به جهان خواهیم بود.» اینکه ایران تا دو سه ماه دیگر [از بهمن ماه ۹۹] به یکی از قطبهای واکسنسازی تبدیل میشود بارها در زمستان سال گذشته از سوی وزیر بهداشت تکرار شد. وی این سخنان را در ۲۷ بهمن و هشت اسفند ۱۳۹۹ نیز تکرار کرد و در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ گفت: «یکی دو ماه آینده به یکی از کشورهای بزرگ تولید کننده واکسن کرونا تبدیل و تا زمستان هم آماده صادرات میشویم.» اکنون در اواخر مرداد ایران نه تنها یکی از صادرکنندگان مهم این واکسن به جهان و از قطبهای واکسنسازی تبدیل نشده است بلکه آلوده ترین کشور جهان به کروناست و آمار رسمی جان باختگان کرونا از مرز یکصدهزار نفر گذشته است. باید به چنین وزیری مدال افتخار داد!
دکتر نمکی در ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ نیز درباره واکسنهای ایرانی گفت: «امیدوارم پاستور اولین واکسنهایش را در فروردین بتواند تزریق کند، برکت حداکثر تا خرداد واکسنش روی خط تولید است، مجموعه رازی در تابستان خواهد پیوست و پشت سر آن مجموعه سپند میآید. پنج – شش پلتفرم قدرتمند جهان را رونمایی میکنیم و اولین کارمان تکیه بر دانش داخلی است تا التماس نکنیم.» وزیر بهداشت در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ گفت: «هرچند برخی در عرصه واکسیناسیون ایران خباثت میکنند و به تشویش اذهان عمومی میپردازند اما تا ۲۰ روز دیگر با پوشش بالای واکسیناسیون با واکسن وارداتی و واکسن تولید داخل، روسیاهی برای آنها خواهد ماند.» البته پنج ماه بعد از این اظهار نظر گوینده آن روسیاه است نه منتقدان او.
اظهارات دکتر نمکی در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ درباره علت کالبدشکافی نکردن موج چهارم کرونا گفت: «معتقدم واکاوی بعضی پدیدهها جز ایجاد گسست و تشدید نامهربانی و سوء استفاده دشمنان قسمخورده حاصلی برای این نظام و مملکت نخواهد داشت و غصهای بر غصههای رهبری اضافه میکند.» (۷) این قائمه خیمه وزیر بهداشت است. برای او مهم نیست که دهها هزار ایرانی با سوء تدبیر و نقض سوگند پزشکی و پزشکی را ملعبه سیاست کردن روانه قبرستان کرده است، برای او مهم این است که دل رهبر را شاد کند. چاپلوسی و پاچه خاری جای رعایت موازین علم پزشکی را گرفته است. وزارت دکتر سعید نمکی و اظهارات او و تیمش حقیقتا نمکی بر زخمهای ملت ایران بوده است.
دکتر نمکی بیش از آنکه وزیر بهداشت حسن روحانی بوده باشد خود را وزیر بهداشت رهبری معرفی کرد. در ماههای آخر در قضیه واردات واکسن با ریاست جمهوری اختلافات شدید پیدا کرد. همچنانکه گذشت دکتر نمکی مورد اعتماد کامل رهبر جمهوری اسلامی ایران و یکی از منابع اصلی تصمیم گیری های وی درباره کرونا بوده است.
د. در تاریخ ۲۳ دی ۱۳۹۹ نامه ای سرگشاده به رئیس جمهور از سوی جمعی از «پزشکان، اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاههای علوم پزشکی کشور» منتشر شد. در این نامه آمده بود: «از حضرتعالی انتظار میرود علاوه بر اعلام ممنوعیت ورود واکسن از سه کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه… مراقبت بفرمایید که واکسنهای تولیدی این کشورها و هر گونه واکسن تولید شده از سوی مراکز غیرقابل اعتماد، به واسطهگری کشور ثالث نیز وارد کشور نشده و برخی واکسنهای مربوط به سازوکار کوواکس نیز که ماهیت مورد شبهه و مشکوک به ارتباط با جریانات کاملا مسئلهدار بینالمللی دارد، خریداری نشود» (۸) دکتر علیرضا مرندی رئیس فرهنگستان علوم، دکتر بهرام عین اللهی وزیر بهداشت معرفی شده توسط ابراهیم رئیسی، دکتر حسینعلی شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی، . دکتر علیرضا زاکانی (شهردار فعلی تهران) از جمله امضاکنندگان این نامه هستند. جالب اینجاست که تنها اسم ۱۹۲ امضاکننده این نامه تاریخی بیشتر منتشر نشده است، که فقط ۱۱۶ نفر آن پزشک هستند! اما از آن به «نامه ۲۵۰۰ امضاء» یاد شده است. دروغ و نمایش مستهجن تا کجا؟
بعد از چرخش مواضع رهبری در رفع ممنوعیت واردات واکسنهای آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی این دسته از پزشکان هم بلافاصله یکصد و هشتاد درجه تغییر موضع دادند و برای واردات واکسنهای سه کشور یادشده مسابقه گذاشتند. واردات واکسن در صدر برنامه های وزیر بهداشت معرفی شده به مجلس است!
چهارم. جامعه پزشکی کشور و بحران کرونا
جامعه پزشکی کشور اعم از پزشکان، پیراپزشکان و پرستاران در بحران کرونا به وظایف حرفه ای، ملی، انسانی، اخلاقی و دینی خود به بهترین شکل ممکن عمل کردند. آنان در حقیقت با کار بیشتر ضعف مفرط مدیران عالی سیاسی و پزشکی کشور را جبران کردند. تلفات بالای جامعه پزشکی نشانه ای از فداکاری این جامعه مورد احترام شهروندان ایرانی است.
در مقابل، پزشکان مستقل کشور متشکل در نهادهای انتخابی پزشکی از ابتدا واردات سریع واکسنهای مطمئن نهادهای بین المللی بدون هیچ استثنایی را درخواست کردند، به تولید انبوه واکسنهای ایرانی به چشم تردید نگریستند. یک روز بعد از ممنوعیت واردات واکسن از سوی رهبری، در تاریخ ۲۰ دی ۱۳۹۹ بالاترین مقامات مجامع پزشکی منتخب پزشکان کشور یعنی دکتر محمدرضا ظفرقندی (رئیس کل سازمان نظام پزشکی)، دکتر مصطفی معین (رئیس شورای عالی سازمان نظام پزشکی)، دکتر عباس آقازاده مسرور (رئیس مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی) و دکتر ایرج فاضل (رئیس مجمع انجمن های علمی گروه پزشکی ایران) طی نامه سرگشاده ای خطاب به حسن روحانی رئیس جمهور وقت نوشتند:
«همانطور که استحضار دارید امروز مهمترین مقوله حوزه سلامت در جهان، مواجهه صحیح، علمی و مدبرانه در مقابل همهگیری بیماری کرونا و تنها راه غلبه و قطع زنجیره این بیماری مهلک که هر روز جان انسانهای زیادی را تهدید میکند تأمین سریع و استفاده از واکسن مناسب و مؤثر بر اساس اولویتهای تعیین شده است. یقیناً جنابعالی اطلاع دارید که بسیاری از کشورهای منطقه و جهان واکسیناسیون علیه بیماری کووید-۱۹ را شروع کرده و حتی بعضی از کشورهای منطقه درصد قابل توجهی از مردم را تحت پوشش واکسن قرار دادهاند. جناب آقای رییس جمهور، امروز اولویت تهیه و خرید واکسن، نیازی حیاتی و ضروریست که باید صرفاً بر اساس نگرشی علمی و بر اساس مصالح ملی و فارغ از مسائل سیاسی به آن پرداخته شود و در کوتاهترین زمان ممکن در اختیار مردم و اقشار آسیبپذیر و گروههای پر خطر و کادر خدوم و فداکار درمان قرار گیرد. اگر چه تلاشهای بیوقفه همکاران و دانشمندان کشور در جهت تولید واکسن داخلی بسیار ارزشمند و موجب تثبیت پایههای تولید واکسن در کشور خواهد شد ولی جنابعالی واقفید که طی مراحل علمی و تولید انبوه واکسن داخلی به زودی میسر نخواهد شد. حتی انحصار تهیه واکسن از مسیر سازمان جهانی بهداشت (کانال کواکس) نیز با توجه به درخواستهای کشورهای متقاضی متعدد و سهمیهبندی انجام شده به هیچ وجه برای واکسیناسیون قابل قبول در زمان مناسب، کفایت نمیکند. لذا اینجانبان به عنوان نمایندگان جامعه پزشکی کشور مؤکداً از جنابعالی میخواهیم در جهت تأمین حقوق بدیهی مردم و انتظارات بر حق کادر درمان، تمام مساعی دولت محترم را برای تهیه واکسن مطمئن و مورد تأیید مراجع علمی از طرق مختلف و با استفاده از همه ظرفیتهای بخش دولتی و خصوصی و به دور از مسائل سیاسی مبذول نمایید.»
نکته اصلی این نامه تاریخی این جمله است: «امروز اولویت تهیه و خرید واکسن، نیازی حیاتی و ضروریست که باید صرفاً بر اساس نگرشی علمی و بر اساس مصالح ملی و فارغ از مسائل سیاسی به آن پرداخته شود و در کوتاهترین زمان ممکن در اختیار مردم گذاشته شود.» مخاطب حقیقی نامه جامعه پزشکی کشور مقام رهبری بوده است که با توجه به واقعیتهای داخل کشور پزشکان مستقل امکان مخاطب قرار دادن وی را نداشته اند. عبارت «فارغ از مسائل سیاسی» بسیار گویاست. جان هشتاد میلیون جمعیت کشور را نمی توان به خاطر توهمات ایدئولوژیک اقلیت حاکم به خطر انداخت. دولت حسن روحانی با غضنفرهایی مثل وزیر بهداشت نخواست یا دقیقتر نتوانست به درخواست جامعه پزشکی کشور جامه عمل بپوشاند. مقام رهبری دقیقا بعد از هفت ماه به همانجا رسید که جامعه پزشکی کشور توصیه کرده بود. بیشک خامنه ای در همان زمان این نامه را خوانده و از مفاد آن مطلع شده است. اما چرا به آن عمل نکرده است؟ هضم و درک آن به حداقلی از دانش عمومی پزشکی و درک منافع ملی و دانش سیاسی نیاز دارد که رهبر جمهوری اسلامی آن از هر سه بی بهره است. سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران به مدت هفت ماه مانع اصلی واردات واکسن کرونا از آمریکا، انگلستان و فرانسه بوده است. بعد از موج پنجم این بیماری جهانگیر او پذیرفت که واکسن کرونا را از هرکجا داخل یا خارج باید فورا فراهم کرد.
جلوی ضرر را هر وقت بگیرند سود است. اما اینگونه نیست که اولا واکسن خارجی بدون برنامه ریزی قبلی و زمانبندی به این سرعت قابل وارد کردن باشد. ثانیا حتی بر فرض فراهم بودن واکسن به حد کافی تزریق آن به بیش از پنجاه و پنج میلیون نفر باقیمانده مدتها زمان می طلبد. ثالثا لازم به ذکر است که کانال هلال احمر هرگز مشمول تحریم نبوده است و اگر اراده سیاسی بر واردات واکسن معتبر خارجی بود از همان دی ۱۳۹۹ امکان وارد کردن واکسن وجود داشت. رابعا به نظر می رسد متاسفانه روند مرگ و میر و ابتلا با شدت سابق تا چند ماه آینده ادامه خواهد داشت، تا تعداد افراد واکسینه شده از مرز سی و یک میلیون نفر (نیمی از جمعیت بالاتر از دوازده سال) بگذرد.
پنجم. جنایت علیه بشریت در بحران کرونای ایران
اگر شاهد حاکمیت قانون در ایران بودیم، اگر نهادهای قانونی نظارتی از قبیل مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی، احزاب سیاسی و مطبوعات مستقل توسط شخص رهبر از حیّز انتفاع ساقط نشده بود مقام رهبری سید علی خامنه ای به دلیل هفت ماه ممانعت واردات واکسنهای معتبر خارجی و وعده های کاملا توخالی و کارشناسی نشده به خط تولید رسیدن واکسنهای داخلی و اتخاذ سیاستهای خلاف منافع ملی قابل استیضاح است. از آنجا که متاسفانه استبداد دینی بلکه خودکامگی کلیه نهادهای نظارتی داخلی را از کار انداخته است یکی از راهکارهای بین المللی محاکمه سید علی خامنه ای به جرم جنایت علیه بشریت در حق شهروندان ایران حداقل به مدت هفت ماه حساس (دی ۱۳۹۹ تا مرداد ۱۴۰۰) است. مستندات این اتهام به شرح زیر است:
«جنایت علیه بشریت» آنچه در ایران از دی ۱۳۹۹ تا تیر ۱۴۰۰ اتفاق افتاده و به مرگ قابل پیش بینی و در نتیجه عمدی بیش از پنجاه هزار نفر شده است را در بر می گیرد. شق ب بند دوم ماده ۷ اساسنامه دیوان عالی بین المللی کیفری (۹): «نابودی شامل تحمیل عمدی شرایطی بر حیات افراد مثل محرومیت از دسترسی به غذا و داروست که انهدام بخشی از جمعیت به حساب می آید.» نابودی مستلزم آن است که مرتکب موجب مرگ یک یا چند نفر شود. جنایت نابودی شامل هر موردی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم باعث مرگ می شود. فراهم آوردن موجبات مرگ به طور مستقیم در دیوان رواندا به عنوان تحمیل شرایطی بر حیات توصیف شده که انهدام بخشی از یک جمعیت محسوب می شود. دیوان رواندا از نمونه هایی که سبب فراهم آوردن موجبات مرگ به طور مستقیم همچون زندانی کردن گروه زیادی از مردم به همراه محروم ساختن آنان از ضروریات یا مبتلا کردن این گروه به ویروسی مهلک در کنار ممانعت انان از مراقبتهای پزشکی یاد می کند. به نحوی که مرتکب را به طور مستقیم یا غیرمستقیم مسئول مرگ شمار زیادی از مردم دانست. تحمیل شرایط مهلک باید عمدی باشد. مرتکب باید مطلع باشد که رفتار وی بخشی از یک کشتار گسترده است. (۱۰)
تک تک این نکات درباره محروم کردن عمدی شهروندان ایرانی از دستیابی به واکسن معتبر کرونا صدق می کند. مقدمات کیفرخواست جنایت علیه بشریت در بحران کرونای ایران به شرح زیر است:
مقدمه اول. مهمترین عوامل تلفات بالای کرونا در ایران عبارت بوده است از: ممنوعیت وارادات واکسنهای آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی، وعده های توخالی و کارشناسی نشده تولید انبوه واکسنهای داخلی، سوء مدیریت کلان نهادینه، دروغ گفتن به مردم.
مقدمه دوم. عوامل چهارگانه باعث مرگ و میر دهها هزار نفر طی هفت ماه در ایران شده است. این رقم بالای مرگ و میر تا حدود زیادی قابل پیشگیری بود و با توجه به باز بودن کانال هلال احمر از آغاز، تحریم (۱۱) عامل اصلی این تلفات نبوده است.
مقدمه سوم. اقدام انجام شده مشمول شق ب بند دوم ماده ۷ اساسنامه دیوان عالی کیفری بین المللی از جمله مصادیق جنایت علیه بشریت است، زیرا محرومیت از دسترسی به دارو منجر به انهدام بخشی از جمعیت محقق شده است. پزشکان متخصص و مستقل ایرانی دقیقا این امر را تذکر داده بودند.
مقدمه چهارم. متهم ردیف اول این جنایت علیه بشریت رهبر جمهوری اسلامی ایران سید علی خامنه ای است. متهمان ردیف دوم دکتر سعید نمکی وزیر بهداشت، درمان و علوم پزشکی و دکتر علیرضا مرندی رئیس فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران، ومتهم ردیف سوم ۲۵۰۰ پزشک امضا کننده نامه مورخ ۲۳ دی ۱۳۹۹ هستند.
آنچه گذشت بحثی اجمالی از قضیه جنایت علیه بشریت در بحران کرونای ایران بود. تفصیل و بسط بحث کار حقوقدانان محترم است. به لحاظ شرعی مرگ و میر یادشده حداقل قتل شبه عمد است، که علاوه بر معصیت مرتکبین ضامن دیه مقتولان هستند.
یادداشتها:
۱.اطلاعات و آماری که در این یادداشت بدون ذکر منبع ذکر می شود برگرفته از منبع داخلی زیر است: رسانه خبری تحلیلی روزآروز Roozarooz.
۲. شعر شبانه سروده احمد شاملو در سال ۱۳۴۰ که با صدای فرهاد مهراد و موزیک اسفندیار منفردزاده از مشهورترین ترانه های نوجوانی و جوانی من است.
۳. هشدارهایی درباره کشتار جمعی کرونا در ایران، ۲۰ مرداد ۱۴۰۰.
۴. کلیه بیانات مقام رهبری برگرفته از وبسایت رسمی زیر است: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای.
۵. «با اندوه بسیار آگاهی یافتم آقای دکتر علیرضا مرندی با روشی نادرست از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، به ریاست فرهنگستان علوم پزشکی گمارده شدهاند و بدان سبب که پیشینه آقای دکتر مرندی در آموزش و پژوهش علوم پزشکی حتی به اندازهای نبوده که به عضویت فرهنگستان پذیرفته شوند و از سوی دیگر روند گزینش ایشان نادرست بوده و از سوی اعضای پیوسته فرهنگستان درخواستی برای انتصاب ایشان نشدهاست، من دورنمای فرهنگستان را بسیار تاریک و سطح پایین میبینم.»
۶. فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی مثلا دیگر نهادهای علمی وغیرعلمی کشور به ابتذال کشیده شده است.
۷. اینها تنها نمونه ای از اظهارات وزیر بهداشت است. همین چند مورد برای قضاوت درباره پرونده وی کفایت می کند.
۸. خبرگزاری دانشجو، خبرگزاری تسنیم و روزنامه کیهان ۲۳ دی ۱۳۹۹. تنها در منبع اول اسم ۱۹۲ نفر به عنوان امضاکننده ذکر شده است. دو منبع دیگر فاقد امضا هستند. درباره راستآزمایی امضاها و تعداد آن بنگرید به فکتنامه ۲۶ دی ۱۳۹۹ با عنوان درستیسنجی نامه «۲۵۰۰ پزشک» در دفاع از ممنوعیت «واکسن آمریکائی».
۹. مصوب کنفرانس دیپلوماتیک روم مورخ ۱۷ جولای ۱۹۹۸، قلبل اجرای ۱ جولای ۲۰۰۲. دیوان عالی بین المللی کیفری تشکیلاتی مستقل از سازمان ملل متحد است، هر چند ارتباط تنگاتنگی با سازمان ملل دارد.
۱۰. منبع فارسی قابل مراجعه: جنایات علیه بشریت در حقوق بین الملل معاصر، گرهارد ورله، ترجمه امیر ساعد وکیل، مجله حقوقی بین المللی، نشریه مرکز امور حقوقی بین المللی معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست جمهوری، سال بیست و پنجم، شماره ۳۹، پائیز – زمستان ۱۳۸۷، صص۱۰۰-۵۹.
Gerhard Werler, Principles of International Criminal Law, the Hague: T.M.C. Asser Press, 2005, part 4, pp. 214-266
برای مطالعه بیشتر (با تشکر از کیان پورکرمانی بابت معرفی این منابع):
The Statute of the International Court of Justice, A Commentary. Edited by Andreas Zimmermann and Christian J. Tams. Oxford: Oxford University Press, 2012
William A. Schabas. The International Criminal Court: A Commentary on the Rome Statute. Oxford: Oxford University Press, 2016
Stahn, A Critical Introduction to International Criminal Law. Cambridge: Cambridge University Press, 2019
Guénaël Mettraux. International Crimes: Law and Practice, Volume II: Crimes Against Humanity. Oxford: Oxford University Press, 2020
۱۱. تحریمهای وضع شده خصوصا آنچه در زمان ترامپ وضع شده علی الاغلب در عمل بیش از آنچه به حکومت جمهوری اسلامی فشار آورد، بر ملت ایران فشار وارد کرده است و از هیچ منظر حقوق بشری قابل دفاع نیست. نکته مورد بحث در این یادداشت این است که علیرغم غیرقابل دفاع بودن تحریمها، در بحران کرونا عوامل دیگری که در متن یادداشت برشمرده شده دخالت بسیار بیشتری داشته اند.
ویرایش اول: ۳۰ مرداد ۱۴۰۰
ویرایش دوم: ۸ شهریور ۱۴۰۰