صحت مشی بازرگان

مراسم سالگرد مهندس مهدی بازرگان

خبرگزاري دانشجويان ايران – تهران

سرويس سياسي

محسن كديور در نهمين سالگرد در گذشت مهندس بازرگان در حسينه ارشاد، نام وي را ياد‌آور زيبايي‌ها، صداقت‌ها و اخلاص‌ها در تاريخ معاصر ايران دانست و افزود: مهندس بازرگان از جمله‌ي ۱۰ شخصيت موثر معاصر تاريخ ايران است كه باگذشت ۹ سال از درگذشت وي از قدر و منزلتش در اذهان مردم نه تنها كاسته نشده، بلكه بر آن افزوده شده است.

به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، وي بازرگان را فراتر از عصر خود خواند كه حقانيت راه او و هم فكرانش با گذشت زمان به اثبات رسيد. از اين رو به اعتقاد وي، بازرگان نيك نام زيست، نيك نام رفت و هرچه مي‌گذرد نيك نام‌تر مي‌شود.

كديور با اشاره به پيشرفت مهندس بازرگان در عرصه‌هاي فني و مذهبي، گفت: بازرگان از يك سو از جمله روشنفكران ديني معاصر است و از سوي ديگر از جمله خوشنام‌ترين مردان سياسي ايران به شمار مي‌رود.

وي گفت: راز افزايش منزلت بازرگان، خداجويي،‌ اخلاص و استقامت اوست. همچنانكه بازرگان قديمي‌ترين احيا‌گر علوم ديني پيش از شريعتي، مطهري و طالقاني است؛ كه احساس كرد بايد آميزه‌ي وحياني دين را تقويت كرد و گوهر دين را آنچنان كه هست به مردم عرضه نمود.

اين فعال سياسي كتب ديني بازرگان(راه طي شده، عشق و پرستش و ….) را راهگشاي احيا علوم ديني دانست

به اعتقاد وي بازرگان پلي ميان روحانيون، دانشجويان و روشنفكران بود كه از هر دو سو مورد احترام بود.

رييس انجمن دفاع از آزادي مطبوعات، علت عدم انتشار كامل آثار بازرگان را دستگيري هاي چندي سال اخير اعضاي نهضت آزادي عنوان كرد.

وي در ادامه نوشته‌هاي بازرگان را به دو دسته متاخر و متقدم تقسيم و در ارزيابي خود از آنها گفت: آثار دهه‌هاي پاياني عمر بازرگان از غناي بيشتري برخوردار است. از جمله بازيابي ارزشها، هدف بعثت انبيا و ..

كديور متذكر شد: بازرگان به اين نكته رسيده بود كه حكومت كردن هدف بعثت پيامبران نيست، بلكه تزكيه منظور است تا انسان با انديشه‌هاي ديني قرين شود. از ديدگاه بازرگان اينكه دين براي حكومت آمده باشد قابل مناقشه است، البته دين داران نبايد عرصه‌ي سياست را تخليه كنند.

اين انديشمند ديني، در ادامه دو رويكرد از حضور دينداران در عرصه‌ي سياست را عنوان كرد: نخست اينكه دينداران بايد ساختار قدرت را به دست بگيرند و تنها راه اقامه‌ي شريعت از راه دين است و رويكرد ديگر آن كه دينداران در عرصه‌ي سياست باشند و اگر اكثريت بودند، قدرت را به دست بگيرند كه آن هم در گرو حوزه‌ي مدني و خواست عموم مردم است.

كديور به حضور عالماني چون آيت‌الله خراساني،‌حسين تهراني و عبدالله مازندراني در دوران مشروطه اشاره كرد كه معتقد بودند براي تصرف قدرت مبارزه نمي‌كنند بلكه براي آزادي، عدالت و آزادي مردم در حوزه‌ي عمومي مبارزه مي‌كنند، ولي در مقابل برخي عالمان قائل به برخورد استبدادي در دين بودند و استبداد را به اسلام نزديك‌تر مي‌دانستند تا آزادي.

كديور از آثار به جامانده از خراساني اينگونه نتيجه‌گيري كرد كه امور نسبيه در زمان غيبت به مردم سپرده شده است.

وي به نقل از خراساني مدعي شد: اينكه حاكم غير معصوم اختيارات مطلقه داشته باشد و آن را به دين نسب دهد، بدعت است.

كديور اين سخنان را آغاز انديشه‌اي در صده‌ي اخير در ايران دانست كه تداوم يافت و در نهضت ملي شدن صنعت نفت توسط محمد مصدق كه بازرگان خود را مريد وي مي‌دانست، ادامه يافت و بار ديگر تفكر استبدادي در مقابل تفكر مردم سالار قرار گرفت.

رييس انجمن دفاع از آزادي مطبوعات، ادامه داد: در جريان پيروزي انقلاب اسلامي نيز اين دو تفكر به نحو جديدي در مقابل هم قرار گرفتند و بازرگان عصاره‌ي انديشه‌ي خود را در واژه‌ي جمهوري دموكراتيك اسلامي عنوان كرد كه از سوي عموم درك شد.

وي افزود: بازرگان معتقد بود از آنجا كه هر كس از ظن خود جمهوري اسلامي را مي‌پذيرد، پس بايد از ابتدا بر مردم سالارانه بودن اين حكومت تاكيد كرد. همچنانكه بازرگان و طالقاني به سوي شورايي كردن حكومت پيش رفتند و از تمركز قدرت پرهيز داشتند.

اين فعال سياسي، با اشاره به اينكه بازرگان به عنوان يك فعال سياسي چندين سمت از جلمه نخست‌وزيري، ‌نماينده‌ي مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي و دبير كلي حزب نهضت آزادي كه با مرحوم طالقاني و مهندس سحابي آن را تاسيس كرده بود، را تجربه كرد، ياد‌آور شد: هنگامي كه زمام تصدي نخست وزيري به بازرگان پيشنهاد شد، مرحوم طالقاني به وي توصيه كرد كه اين مسوليت را نپذيرد ولي بازرگان براي اينكه بتواند در مقابل وجدان خود پاسخگو باشد، نخست وزيري را پذيرفت.

كديور اضافه كرد: بازرگان معتقد بود كه اداره‌ي جامعه نيازمند توجه به عقل جمعي و تجربه‌ي بشري است كه نيازمند اعتدال و برنامه‌ريزي مي‌باشد و اين نوعي اصلاح طلبي در مقابل انقلابي‌گري بود كه در شرايط انقلابي آن زمان محلي از اعراب نيافت.

وي با بيان اينكه بازرگان سياست مدار صادقي بود و مي‌دانست كه چه زمان وارد عرصه‌ي قدرت شود و چه زمان آن را ترك گويد،‌ آن را رمز اقتدار و دانايي يك سياست مدار دانست و در ادامه سخنان خود پرسيد: آيا سرور عزيزمان خاتمي هم اين سوال برايش مطرح شده است؟

به اعتقاد وي خروج بازرگان از صحنه‌ي مديريت جمهوري اسلامي حاوي اين پيام بود كه مشي وي ‌پذيرفته نمي‌شود و جامعه تحمل آن را ندارد. از اين رو بايد به مميزات انديشه سياسي بازرگان توجه كرد.

كديور در ادامه سخنان خود گفت: بازرگان در كتاب بازيابي ارزشها مقاله‌اي با نام آزادي، خواسته‌ي ابدي، نوشته است كه اي كاش روزنامه‌هاي امروز جرات چاپ آن را داشتند.

به گفته وي بازرگان در آن مقاله گفته است كه بدون آزادي، حتي دين هم پيشرفت نمي كند. ميزان الحراره ديني بودن يك حكومت آن است كه حتي منتقدان آن هم امكان حضور آزادانه در حاكميت را داشته باشند.

كديور با بيان اينكه به اين ترتيب مي‌توان آزادانه بودن حكومت‌ها را سنجيد، گفت: اگر اين امكان در حكومتي فراهم نباشد، آن حكومت استبدادي است.

رييس انجمن دفاع از آزادي مطبوعات، خاطرنشان كرد: بازرگان در زمان حيات امام (ره) ديدگاه خود و همفكرانش را پيرامون ولايت مطلقه فقيه منتشر كرد و با صراحت نوشت كه به ولايت مطلقه فقيه اعتقادي ندارد و حتي اين نظر خود را نيز در ديداري با حضرت امام در ميان گذاشت.

كديور مدعي شد: « به اعتقاد بازرگان، ولايت فقيه ريشه ديني ندارد. آنچه كه امروز بازرگان و همفكرانش به آن متهم مي‌شوند، عدم اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه است؛ در حاليكه افراد زيادي چنين اعتقادي ندارند. از اين رو كساني كه به شيوه‌ي بازرگان مي‌انديشند حق ويژه‌اي براي هيچ كس در عرصه‌ي عمومي قائل نيستند.»

به اعتقاد وي بازرگان و طالقاني راه خراساني را ادامه داده، دين خواهي را در عرصه‌ي عمومي دنبال ‌كردند و به دنبال كسب قدرت نبودند. از ديدگاه آنان هر نوع اختيارات نامحدود و مطلقه براي آدميان ناپسند است و با اين شيوه نمي توان جامعه را اداره كرد.

كديور اظهار عقيده كرد: بازرگان به آن دليل خواهان جمهوري دموكراتيك اسلامي بود كه حق ويژه فقها براي اداره‌ي جامعه در عرصه‌ي عمومي را انكار كند.

وي با اشاره به اينكه بازرگان به سكولار و لائيك بودن متهم مي‌شود، گفت: بازرگان قائل به جدايي دين از نهاد دولت بود. به اعتقاد بازرگان دولت را بايد كساني به عهده بگيرند كه نماينده‌ي واقعي و مستقيم مردم‌اند و هيچ شرايط ويژه‌اي براي آنان نيست.

اين فعال سياسي با اشاره به اينكه بسياري از كانديداهاي مجلس هفتم به اتهام نداشتن التزام به اسلام رد صلاحيت شده‌اند، مدعي شد: بسياري از فقهاي اماميه از جمله آيت‌الله خراساني، مازندراني، تهراني، سيد محسن حكيم، احمد خوانساري و ابوالقاسم خويي، ولايت فقيه را قبول ندارند پس آيا صلاحيت آنان نيز بايد رد شود.

به اعتقاد وي، بازرگان به دنبال پاسخگو كردن قدرت سياسي بود و معتقد بود كه تصميمات سياسي بايد به شكل جمعي و تحت نظارت عمومي اتخاذ شود. همچنانكه بازرگان به انتخابات آزاد و دموكراتيك قائل بود و انتخابات فرمايشي را بر نمي‌تابيد.

وي ياد‌آور شد: در پيش‌نويس قانون اساسي‌اي كه توسط دولت موقت تدوين شده، به تاييد امام (ره) و مراجع وقت رسيد، اصلي به عنوان ولايت فقيه پيش بيني نشده بود.

اين فعال سياسي با اشاره به اينكه بازرگان پس از كناره‌گيري از دولت تحت آماج طعن‌هاي فراواني قرار گرفت و حتي در مجلس نيز حضورش تحمل نشد، ادامه داد: در چهارمين دوره انتخابات رياست جمهوري سال ۶۵ كه بازرگان كانديداي اين پست شده بود، از سوي شوراي نگهبان رد صلاحيت شد.

وي اين رد صلاحيت را آموزنده و از جمله افتخارات شوراي نگهبان خواند و پرسيد كه چرا بازرگان رد صلاحيت شد؟ آيا به هر منتقدي مي‌توان هر نسبتي را روا داشت، در حالي كه بازرگان صديق‌ترين و متشرع‌ترين منتقد حكومت بود.

وي در پايان سخنانش از مسئولان خواست كه با ادب بازرگان با منتقدان خود سخن بگويند

________________________________________

خبرگزاری کار ايران – ايلنا

محسن كديور گفت: شوراي نگهبان در پرونده پرافتخار خود ردصلاحيت بازرگان را هم دارد، بازرگان سياستمدار صادقي بود، مي‌‏دانست چه زماني وارد عرصه قدرت شود براي خدمت و چه زماني عرصه قدرت را ترك گويد. سياستمدار موفق كسي است كه هر دو نكته را بداند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري كار ايران، ايلنا، محسن كديور كه در نهمين سالگرد درگذشت مهدي بازرگان در حسينيه ارشاد سخن مي‌‏گفت، ضمن اظهار مطلب فوق افزود: نام و ياد بازرگان، ياد همه زيبايي‌‏ها، صداقت‌‏ها و اخلاص‌‏ها در تاريخ معاصر ايران است، برخي براي فهم‌‏شان زمان لازم است، به عبارتي برخي از زمان فراتر و جلوترند، بازرگان از اين قبيل بود، بسياري در عصر او حقيقتي را كه او دنبال مي‌‏كرد، درك نكردند.

وي افزود: اگر در نيم قرن ۱۰ شخصيت موثر را در تاريخ ايران ياد كنيم، بي شك مهدي بازرگان يكي از آنهاست. بي شك در ميان ۱۰ شخصيت زماني كه مي‌‏گذرد برخي به قدر و اعتبارشان افزوده مي‌‏شود و برخي به تدريج از صدر به ذيل فرو مي‌‏افتند و كم كم از چشم دل ملت مي‌‏افتند.

كديور با اشاره به گذشت ۹ سال از درگذشت بازرگان گفت: بسياري ازجوانان و ميانسالان به ياد بياورند كه قبلاً در مورد بازرگان چگونه مي‌‏انديشند و امروز چگونه مي‌‏انديشند، آيا قدر و منزلت بازرگان در ذهن آنها افزايش يافته يا كاسته شده است؟ يقين داريم كه پاسخ اكثر ما مثبت است.

وي تأكيد كرد: اما ديگراني هم بودند كه هم عصر بازرگان بودند و چه بسا در برهه‌‏هايي محبوبيتي فراتر از بازرگان هم داشتند، اما امروز چطور؟

كديور تصريح كرد: بسياري در زمان بازرگان اسير جو شدند، اما زمان لازم بود تا حقانيت راه بازرگان و همفكران و همراهان او ثابت شود.

وي افزود: بازرگان نيك نام زيست، نيك نام رفت و هر چه مي‌‏گذرد، نيك نام‌‏تر مي‌‏شود.

مدير گروه فلسفه دانشگاه تربيت مدرس با اشاره به وجوه مختلف شخصيت بازرگان، اظهار داشت: بازرگان ابعادي ۳ گانه داشت، او از يك سو مهندسي و استاد ترموديناميك دانشكده فني دانشگاه تهران و به ميزان پيشرفته در علوم تجربي بود كه حتي در عرصه دين پژوهي، ديدگاه فني و تجربي‌‏اش او را تنها نمي‌‏گذاشت.

وي در بيان ابعاد ديگر وجودي بازرگان افزود: بازرگان از تبار احياگران و روشنفكران ديني بود و از سوي ديگر شايد خوشنام‌‏ترين فعال سياسي در نيم قرن اخير ايران باشد.

كديور با تأكيد بر اينكه پس از ۹ سال از درگذشت بازرگان درس‌‏هاي زيادي را مي‌‏توان از او گرفت، به تعبيري از قرآن اشاره كرد و گفت: راز افزايش محبوبيت بازرگان اين بود كه او خداجو و مخلص بود، استقامت كرد، نترسيد، حزن بر او راه نيافت و بي‌‏شك امروز در جنت الماوي مسكن گزيده است.

وي افزود: بازرگان از ميان احياگران ديني معاصر ما شايد قديمي‌‏ترين آنها باشد. او پيشكسوت در سلسله احياگران ديني است. او قبل از مرحوم شريعتي و مرحوم آيت الله مطهري و مرحوم آيت الله طالقاني آغاز كرد و نسبت به همه آنها فضل تقدم دارد.

كديور در بيان نوع احياگري ديني بازرگان گفت: او احساس كرد اسلام عزيز بايد مورد پالايش قرارگيرد. آنچه در ميان ماست معجوني از عرف و وحي است. ما بايد آموزه وحياني را تقويت كنيم و آنچه را در طول اين چند قرن از عرف متشرعان مسلمان به آن افزوده شده است را به كناري نهيم و گوهر دين را آنچنان كه هست به مردم عرضه كنيم.

وي تأكيد كرد: بازرگان با ديد فني و علمي خود كتاب‌‏هايي را تدوين كرد. اين كتاب‌‏ها راهنماي مبارزه و سمبل تفكر اصلاح ديني در حدود ۴۰ سال قبل است، زماني كه در اين عرصه هيچ كتابي نوشته نشده بود.

كديور با اشاره به تشكيل تشكل‌‏هاي مختلف از سوي بازرگان گفت: او بود كه انجمن‌‏هاي اسلامي دانشجويان، مهندسان، پزشكان و مانند اينها را در ايران تأسيس كرد و از سنگر دين به مبارزه پرداخت و مبارزه را به عنوان فريضه شرعي ديد كه در آن اخلاص لازم است.

وي با اشاره به عناوين كتاب‌‏هاي بازرگان گفت: او پلي شد ميان روحانيت و روشنفكران و دانشجويان كه از هر دو سو مورد احترام و با ارزش محسوب مي‌‏شد.

كديور با اظهار تأسف از عدم انتشار مجموعه آثار بازرگان كه به اعتقاد وي به واسطه مشكلات دستگيري چند سال اخير اعضاي نهضت آزادي پيش آمده، گفت: اگر اين مجموعه آثار منتشر مي‌‏شد مي‌‏فهميديم كه او تنها سياستمدار نبوده است و اگر در سياست آنگونه زيبا عمل مي‌‏كرد به خاطر مباني نظري او بوده است.

وي با تقسيم دوران عملكرد بازرگان، او را به بازرگان متقدم و متأخر تقسيم كرد و گفت: او يك‌‏باره همه سخنانش را نگفت و دايم در حال تفكر و تجربه تازه بود به همين دليل نوشته‌‏هاي دهه آخر عمرش از غنا و عمق بيشتري نسبت به آثار پيشين‌‏اش برخوردار شده است.

وي با نام بردن از «انقلاب در دو حركت» و «بازيابي ارزش‌‏ها» كه مجموعه مقالات اوست و آخرين كتاب او «‌‏آخرت و خدا، هدف بعثت انبياء» اظهار داشت: بازرگان با اين كه ۳۰ سال قبل از كتاب آخرش «مرز بين دين و سياست» را نوشته بود، از منظري ديگر به حضور دين در عرصه عمومي نگريست و موضع پيشين‌‏اش را مورد تصحيح قرار داد و بالاخره با پيامي نهايي از بين ما رفت.

وي در تحليل پيام نهايي بازرگان گفت: بازرگان هر سال در عيد سعيد مبعث آيه شريف مبعث را تلاوت مي‌‏كرد و در سال ۶۴ به نكته‌‏اي رسيد مبني بر اينكه خداوند در اين آيه شريفه حكومت‌‏كردن را هدف بعثت انبياء قرار نداده است، تعليم و تزكيه و تلاوت سرلوحه كار پيامبر است نه اقامه حكومت، حدود ۷ سال در اين زمينه انديشيد و نتيجه‌‏اش كتاب آخرش شد.

وي در تبيين پيام كتاب «خدا و آخرت، هدف بعثت انبياء» گفت: در اين كتاب به اين نتيجه مي‌‏رسد كه كار اصلي دين اين است كه انسان را آخرتي كند، انسان را با ارزش‌‏هاي اصيل ديني قرين كند، اما اينكه دين لزوماً براي اقامه حكومت آمده است، قابل مناقشه است.

كديور با تصريح بر اينكه منظور بازرگان اين نبود كه دينداران بايد عرصه سياست را خالي كنند، افزود: دو رويكرد در مورد حضور دين در عرصه سياست در ۱۰۰ سال اخير قابل رؤيت است؛ يكي به اين مي‌‏انديشد كه دينداران بايد ساختار قدرت را به دست گيرند و تنها راهكار اقامه احكام شريعت به دست گرفتن حكومت است، «اقامه دين از طريق تصرف قدرت» را مي‌‏‌‏توان نام اين تفكر نهاد.

وي افزود: رويكرد ديگر اين است كه دينداران بايد در عرصه عمومي حاضر باشند و در صورتي كه اكثريت داشته باشند، ارزش‌‏هاي ديني را در جامعه گسترش دهند، اما حضور آنها در عرصه ديني از طريق تصرف قدرت نخواهد بود، بلكه از طريق حوزه عمومي و جامعه مدني خواهد بود، با حضور توأم با اختيار و آزادانه دينداران.

كديور تأكيد كرد: اين دو رويكرد دو عمل سياسي جداگانه را مي‌‏طلبد.

وي با بررسي سابقه اين دو رويكرد از صدر مشروطه تاكنون اظهار داشت: عالمي جليل القدر مانند محمد كاظم خراساني، بزرگ‌‏ترين مرجع تقليد آن زمان همراه با دو همرزم ديگرش مرحوم عبدالله مازندراني و مرحوم حسين تهراني، هر سه اين ديدگاه را دارند كه ما براي تصرف قدرت تلاش نمي‌‏كنيم، بلكه ما براي اقامه عدالت و آزادي و تصميم آزادانه‌‏ مردم در حوزه عمومي تلاش مي‌‏كنيم.

اين دين پژوه با اشاره به اينكه در مقابل اين دسته كسان ديگري بودند كه تلقي استبدادي از دين داشتند، اظهار داشت: از ديد آنها شكل اداره استبدادي در جامعه از شكل اداره مشروطه به اسلام نزديك‌‏تر است.

وي افزود: از ديد خراساني حق حكومت كردن در زمان غيبت به اجماع مؤمنين و عقلاي مسلمين مفوض شده است، ‌‏نه به هيچ صنف ويژه‌‏اي، اين سخنان امروزه حتي در حوزه‌‏هاي علميه ما كمتر شنيده مي‌‏شود.

وي تأكيد كرد: طبق نظر خراساني در ۱۰۰ سال پيش امور حسبيه در زمان غيبت به خود مردم تفويض شده است، اين زيباترين و عميق‌‏ترين تلقي ديني از مسأله مردم سالاري است.

وي تصريح كرد: اين سخنان شروع يك انديشه در سده اخير ايران است. تفكري كه از متن دين با ضرورت شرعي دانستن مبارزه عليه ظلم وارد صحنه مي‌‏شود و تداوم مي‌‏يابد. در زمان ملي شدن صنعت نفت نيز توسط كسي كه بازرگان همواره خود را مريد و پيرو صادق او مي‌‏دانست يعني مرحوم دكتر محمد مصدق، اين جريان ادامه پيدا مي‌‏كند، يعني تفكر استبدادي در مقابل تفكر مردم سالار.

كديور اظهار داشت: با پيروزي انقلاب اسلامي مجدداً اين دو تفكر به نحو جديدي در عرصه ظاهر مي‌‏شوند.

وي با اشاره به ديدگاه مردم سالار بازرگان گفت: بازرگان از آغاز يك سخن گفت و بر آن نيز پا مي‌‏فشرد. او عصاره انديشه خود را در واژه «جمهوري دموكراتيك اسلامي» مطرح كرد. در آن زمان سخن بازرگان چندان درك نشد.

وي افزود: بازرگان گفت «جمهوري اسلامي» واژه‌‏اي عمومي است و هر كسي از ظن خود يار آن مي‌‏شود و مشخص نيست كه فردا چگونه پيش خواهد رفت، اجازه دهيد از همان آغاز بر عنصر آزادي خواهي و مردم سالاري اين جمهوري تأكيد شود.

وي با اظهار اين كه طالقاني و بازرگان بيشتر به سمت شورايي كردن جامعه سلوك مي‌‏كردند، اظهار داشت: بازرگان به عنوان فعال سياسي چند سمت را آزمود. نخستين نخست وزير جمهوري اسلامي در طي ۹ ماه بود. سپس به عنوان وكيل تهرانيان در مجلس بالاترين آراء را آورد و به مجلس رفت و دبيركل حزبي بود كه به همراه دكتر سحابي و مرحوم طالقاني تأسيس كرده بود، يعني نهضت آزادي ايران.

وي با اشاره به اينكه افرادي مثل طالقاني مشفقانه او را نصيحت كردند كه نخست وزيري را نپذيرد، گفت: او تمام آنچه را كه داشت در طبق اخلاص گذاشت و به صحنه آمد، اما اين ۹ ماه به او نشان داد كه دو مشي در صحنه اداره جامعه وجود دارند كه نمي‌‏توانند همديگر را تحمل كنند. او آنچه شرط اخلاص بود بيان كرد و نشان داد اداره جامعه نيازمند توجه به عقل جمعي و تجربه بشري است. ما با تندروي‌‏ به جايي نمي‌‏رسيم و نيازمند تعادل و برنامه‌‏ريزي هستيم.

وي تأكيد كرد: آنچه بازرگان ارايه مي‌‏داد، نوعي اصلاح طلبي در مقابل انقلابي‌‏گري است، اما در آن زمان جو، جو انقلاب بود و طبيعي هم بود كه اين سخنانش چندان گوش شنوايي نمي‌‏يافت.

كديور گفت: خروج بازرگان از صحنه مديريت جمهوري اسلامي پيامي داشت مبني بر اينكه مشي من تحمل نمي شود، ساليان دراز لازم است تا فهميده شود جامعه جز با اين شيوه قابليت اداره ندارد.

وي با اشاره به مقاله «آزادي خواسته ابدي» در كتاب «بازيابي ارزش‌‏ها» از مهندس بازرگان گفت: در آنجا توضيح مي‌‏دهد دين هم بدون آزادي رشد نمي‌‏كند و مراد از آزادي، آزادي مخالف است. ميزان الحراره يك حكومت سالم اين است كه آيا منتقدان آن آزادانه حق ورود در حكومت را دارند يا نه؟ آيا اجازه مي‌‏دهند كه كساني كه آنها را قبول ندارند و مشي ديگري را مي‌‏پسندند، به عرصه بيايند، اگر نگذاشتند به معناي واقعي كلمه حكومت استبدادي شده است.

وي تأكيد كرد: نظر بازرگان اين بود كه براي هيچ كس در عرصه عمومي حق ويژه‌‏اي قايل نيست. همگان با يكديگر مساوي‌‏اند. هر نوع عدم تساوي را به دين نسبت دادن همچنان كه خراساني مي‌‏فرمود، خلاف دين است.

كديور با اشاره به اينكه بازرگان دنبال پاسخگو كردن قدرت سياسي بود، افزود: تصميم بايد با عقل جمعي صورت پذيرد و تحت نظات عمومي كه نهادينه است، باشد. نهادي بايد نظارت بر اركان قدرت داشته باشد كه مجلس است، لذا نبايد انتخابات فرمايشي را پذيرفت.

وي در پايان افزود: كسي كه معترض است را نمي‌‏توان هر نسبتي به او داد. او صديق‌‏ترين و خالص‌‏ترين مردمان بود.