سوگنامه فقیه پاکباز
بخش اول – نوشتار سوم
حقوق شهروندی بهائیان از منظر استاد
روزنامه کیهان در خبر ویژه مورخ ۲۱ دي ۱۳۸۸ خود تحت عنوان “ اتاق فكر فتنه سبز بهايي از آب درآمد” مدعی شد سرنخ هاي تازه اي از نقش فعال حزب استعماري بهائيت در مديريت فتنه سبز به دست آمد. به نظر مدیر مسئول کیهان “گردانندگان اصلي سایت جرس ارتباطات ويژه اي با بهائيت و بهائيان دارند. به عنوان مثال محسن كديور روحاني نماي فراري و مقيم آمريكا تلاش گسترده اي را انجام داد تا سرانجام با فريب آقاي منتظري توانست از وي فتوايي درباره حقوق بهائيان بگيرد! اين اقدام در طول تاريخ شيعه بي سابقه بود به ويژه اينكه فرقه انگليس ساخته و انحرافي بهائيت علناً طي دهه هاي اخير به جنگ با مهدويت و امامت- از مباني اصلي تشيع- پرداخته بود. برخي خبرهاي منتشره در سال گذشته، حاكي از بهايي بودن برخي بستگان كديور است.”
روزنامه کیهان که با بودجه بیت المال و زیر نظر نماینده رهبر جمهوری اسلامی اداره می شود برای مشوه کردن چهره جنبش سبز کوشیده است آنرا به بهائیان نسبت دهد. کیهان در داستان تخیلی خود مرتکب چندین فقره دروغ شده است از جمله:
اولا اینجانب هرگز درباره بهائیان با استادم مرحوم مغفور آیت الله العظمی منتظری گفتگو نکردم، چه برسد به اینکه از ایشان در این باره استفتائی کرده باشم. دو فتوای تاریخی فقیه عالیقدر درباره بهائیان – که فتح باب نیکوئی در به رسمیت شناختن حقوق شهروندی آدمیان و نقطه عطفی در فقه شیعه محسوب می شود – متأسفانه توسط اینجانب استفتاء نشده است.
ثانیا بهائی بودن برخی بستگان اینجانب کذب محض و ساخته و پرداخته ذهن بیمار نماینده تام الاختیار آقای خامنه ای است. قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.
روزنامه کیهان که در طول دو دهه، هتاکی و بی احترامی به مقام شامخ مرجعیت رشیده را به اوج خود رسانیده بود، حتی اکنون هم که آن عالم ربانی رو در نقاب خاک کشیده، دست از وقاحت و بیشرمی خود را برنمی دارد و اینگونه ادب اسلامی را زیرپا می گذارد. فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا و لهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون.
بر اساس قاعده سنخیت استحکام دعاوی نماینده ولی فقیه در کیهان مشابه استحکام فتاوای منسوب به مقام معظم رهبری در رسالة الاستفتائات ایشان است و قوت حقوقی موّلی علیه در حد قوت فقهی مولای اوست. ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون.
از آنجا که رویه این روزنامه همانند دیگر ارگانهای تبلیغاتی ولایت جائر بر دروغ و افترا و توهین بناشده است، همین اشاره اجمالی را در باب دفاع از حقوق واجب استادم کافی می دانم و وقتی که می باید به نقد “عمود خیمه استبداد دینی” صرف شود با پاسخگوئی به ایذائات مکرر آن مامور غیرمعذور هدر نمی دهم. سلام علیکم.
با توجه به اشتیاق آن روزنامه و دیگر کودتاگران درباره نظر استاد و شاگرد درباره بهائیان متن کامل فتاوای استاد علامه (به نقل از وبسایت معظم له) و نیز پاسخ شاگرد به سوال مشابهی (به نقل از کتاب حق الناس) در دنبال می آید:
فتوای اول: حقوق پيروان فرقه بهاييت
سؤال : ضمن عرض سلام و خسته نباشيد خدمت حضرت آيت الله العظمي منتظري
سؤال بنده در مورد جايگاه حقوقي پيروان فرقه بهاييت و نظر جنابعالي در قبال اين رفتار است . البته بر همه ما واضح است كه بهاييان از ديدگاه فقه اسلامي هيچ گاه مشروعيت ديني نداشته و ندارند. با اين حال سؤال اينجاست كه آيا فارغ از حقوق ديني ذكر شده در قانون براي اقليت هاي رسمي چون يهوديان و زرتشتيان پيروان اين فرقه حق برخورداري از حقوق شهروندي را دارند يا نه ؟ رأفت اسلامي چقدر در مورد اين چنين گروههايي صدق ميكند؟ ضمن آرزوي سلامتي و پايداري براي شما در تمام مراحل خدمت به آستان الهي
جواب :
بسمه تعالي
با سلام و تحيت
فرقه بهاييت چون داراي كتاب آسماني همچون يهود، مسيحيان و زرتشتيان نيستند در قانون اساسي جزو اقليت هاي مذهبي شمرده نشده اند، ولي از آن جهت كه اهل اين كشور هستند حق آب و گل دارند و از حقوق شهروندي برخوردار ميباشند; همچنين بايد از رأفت اسلامي كه مورد تأكيد قرآن و اولياء دين است بهره مند باشند. ان شاء الله موفق باشيد.
حسینعلی منتظری
۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷
فتوای دوم: پیروان فرقه بهائیت و حقوق شهروندی
سؤال : حضرت آیت الله منتظری با عرض سلام
در یکی از پاسخهای جنابعالی در مورد فرقه بهائیت ، پس از اشاره به این که این فرقه به خاطر نداشتن کتاب آسمانی در قانون اساسی جزو اقلیت های رسمی محسوب نشده اند فرموده اید :
“ولی از آن جهت که اهل این کشور هستند و حق آب و گل دارند از حقوق شهروندی بهره مند می باشند”.
به دنبال انتشار این پاسخ بعضی از پیروان این فرقه از واژه “حقوق شهروندی ” سوءاستفاده کرده و مطالبات زیادی را مطرح نموده و حتی گفته شده نظری که حضرتعالی در سالهای قبل از انقلاب در مورد این فرقه داشته اید عوض شده است . مستدعی است نسبت به این موضوع و نیز منظور از حقوق شهروندی جهت رفع هرگونه ابهامی نظر خود را بفرمایید. با تشکر
جواب :
بسمه تعالی
با سلام و تحیت
نظر این جانب در مورد فرقه ضاله بهائیه همان نظر سالهای قبل از انقلاب است و تغییری نکرده است . ولی به طور کلی افرادی که تابع هیچ یک از ادیان آسمانی نیستند نیز به حکم آیه شریفه : ” لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین “. ( سوره ممتحنه ، آیه ۸ ) و فرمایش امیرالمومنین علیه السلام در نامه به مالک اشتر: “واشعر قلبک الرحمة للرعیة والمحبة لهم واللطف بهم و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنفان : اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق ” (نهج البلاغة، نامه ۵۳) باید حقوق انسانی آنان رعایت شود.
حقوق شهروندی نیز یک واژه کلی است و حدود آن باید بر اساس عرف و قانون اساسی مورد پذیرش اکثریت مردم مشخص شود. البته اگر کسانی در صدد دشمنی با مردم کشور برآیند و با دشمنان خارجی همکاری نمایند و همکاری آنان مطابق قوانین کشور برای دادگاه صالح ثابت شود باید طبق قانون مجازات شوند. و شهروندی آنان مانع از اجراء قانون نمی شود. و لازم است مراقبت شود جوانان کشور گرفتار تبلیغات سوء آنان نشوند، و اگر معامله و معاشرت با آنان موجب تقویت آنان شود لازم است از آن اجتناب گردد. ان شاء الله موفق باشید.
حسینعلی منتظری
۲۵ خرداد ۱۳۸۷
حقوق شهروندی بهائیان
۸. Could you please clarify your opinion about the rights of Bahais according to your understanding of Islamic law? ۹. I would be very thankful if you clarify the rights of ‘Bahais’ according to your modern interpretation of Islamic law? ۱۰. According to Holy Quran, what status is assigned to Bahais? Are they infidels? What are their rights? |
همه انسانها فارغ از اعتقادات دينيشان از حقوق بشر برخوردارند. هيچ انساني را نميتوان به واسطه اعتقادات دينيش ـ ولو از ديد ما غلط و نادرست ـ از حداقل حقوق انساني (حقوق مصرح در اعلاميه جهاني و دو ميثاق) محروم كرد. برخورداري از اين حقوق تلازمي با صحت اعتقادات و باورهاي ديني ندارد. اصولاً حقوق بشر حقوق همه انسانها است، نه فقط حقوق موحدان، مؤمنان و راست كيشان.
قرآنکريم اديان ابراهيمي را به عنوان اديان الهي به رسميتشناخته، از پيروان آنها به عنوان اهل كتاب ياد كردهاست. باورهاي پايه اسلام ـ به گزارش قرآنکريم ـ خداباوري، باور به روز واپسين و باور به پيامبري محمدبن عبدالله(ص) ميباشد. قرآنکريم به صراحت محمد(ص) و اسلام را آخرين پيامبران و اديان الهي ميداند و هر ادعايي معارض با اين باور پايه را باطل، ناحق و خروج از مرز ايمان ميشمارد. مسلمانان در اين باور پايه ـ بيهيچ اختلافي ـ همداستانند.