پلورالیزم دینی (قسمت اول)
در اين كه كثرتي بالفعل در عالم هست به ويژه كثرت در اديان، ترديدي نيست. كثرت اديان را به صورت يك واقعيت خارجي كسي نمي تواند انكار كند. در واقع بحث در تببين اين كثرت است. چرا اديان كثير هستند و حالا اگر كثير هستند چگونه بايد با اين كثرت برخورد كرد؟ در طليعه سخن لازم مي دانم بحث، «تساهل و تسامح» را با شيوه ورود و خروج در بحث «پلوراليزم ديني» از هم تفكيك كنم. مي توان قائل به انحصار خود در يك دين شد یا نظريه هاي ديگري را از قبيل «شمول دين حق» نسبت به اديان ديگر یا قول به اديان حق متعدد (يعني صراط هاي مستقيم) را پذيرفت. با همه اين ها در عمل و در رفتار اجتماعي قائل به «تساهل و تسامح» بود. لذا اين دو مسأله بايد از هم جدا شود