اسلام سیاسی بین افراط و تفریط
جریان اسلام سیاسی توانست سیاست را به متن زندگی شیعیان برگرداند، اما در مقابل بیش از یک هزاره تفریط به افراط گرائید و سیاست ورزی و به دست گرفتن قدرت سیاسی در تارک وظائف شرعی شیعیان قرار گرفت. پرداختن به جزئیات سیاسی وقت معتنابهی از متدینان را به خود اختصاص داد. مواضع سیاسی بیشترین نقش را در اعتبار جایگاه مراجع تقلید ایفا کرد. سیاست در مقامی بالاتر از فقه بلکه هر رشتهی دیگری قرار گرفت و مصلحت سیاسی سکاندار اندیشهی دینی شد. مراجع تقلید غیرسنتی و روشنفکران دینی همانند احزاب سیاسی و در غیبت آنها کارکرد فعالان سیاسی یا احزاب سیاسی پیدا کرده اند و در بسیاری امور ریز و درشت سیاسی اظهار نظر و ارائهی طریق می کنند. طریق وسط بین افراط و تفریط برای عالمان دین و نواندیشان دینی اکتفا به اظهار نظر سیاسی در امور کلانی است که جنبهی حیاتی دارد و عدم اظهار نظر به انحراف اساسی جامعه می انجامد. اظهار نظر در امور موضوعی و روزمرهای که خود مردم توان تشخیص دارند زیبندهی ایشان نیست. آنها باید در عمل اثبات کنند که زائدهی سیاستمداران اصلاح طلب نیستند و در اندیشه و عمل آنها اموری مهمتر از سیاست هم هست.