اردیبهشت ۳, ۱۳۹۴

مصاحبه تحلیلی

روانشناسی سیاسی انقلاب ۵۷

اگر جمهوری اسلامی درست یا غلط بوده، یک نفر آن را درست یا غلط نکرده است. این یک مسئولیت عمومی است. آقای خمینی هم در بخشی از کارهایش قدم های بسیار بلندی برای عزت ایران و اسلام برداشت، اما در اقامه حکومت دینی و اسلام سیاسی اشتباه بزرگی کرد. اعتماد به نفس، استقلال خواهی، منابر مساجد را از پرداختن به لعن بزرگان اهل سنت متوجه به مقابله با امپریالیسم و صهیونیسم کردن فوق العاده مهم بود. جلوگیری از بریز و بپاشهای بودجه مملکت و بیت المال را صرف رفاه مردم کردن دیگر نکته مثبت ایشان است. از آن سو آقای خمینی اموری را دوپهلو گفت. آیا از روز اول که این حرفها را می زد منظورش همین بود؟ یا منظورش امر دیگری بود؟ یعنی اینکه وی بگوید «جمهوری به همان معنا که همه جای دنیا جمهوری است» اما در ذهنش ولایت فقیه باشد، این خلاف اخلاق و موازین اسلامی است. رهبران حق تقیه وتوریه ندارند. تقیه و توریه در موضع رهبری دینی دروغ به ملت و مشوه کردن چهره دین است. واقعا اگر قرار بود نتیجه رهبری آقای خمینی و انقلاب، انصار حزب الله، زندان اوین، شکستن قلمها، حجاب اجباری و سرکوب مخالف باشد قطعا از انقلاب حمایت نمی کردیم. من هم به سهم ناچیز خودم (همان جوان ۱۹ ساله سال ۵۷) مسئول هستم و بابت خسارات و اشتباهاتی که رخ داده و فرصتهایی که از دست رفته متاسفم و عذرخواهی می‌کنم.

زندان انفرادی و شرع

زندان مجازاتی عرفی است. علاوه بر آن سلول انفرادی هیچ مجوز دینی و شرعی ندارد. کار دین هدایت است نه مجازات دنیوی! این‌گونه مجازاتها بنا بر موازین روانش‌شناختی و حقوقی از مصادیق شکنجه و خلاف انسانیت است و از باب اضرار قطعی به انسان مشمول قاعده‌ی لاضرر قرار گرفته حرام می‌شود. حکم شرعی در این زمینه نهایتا ارشاد به حکم عقل و امضای سیره‌ی عقلاست و اساسا هیچ حکم تاسیسی مولوی در این زمینه ندارد. اما واقعا لازم نیست شروری که عقل و علم و تجارب انسانی تردیدی در ممنوعیت آنها ندارد از منظر شرعی مورد مطالعه قرار دهیم. وظیفه‌ی شریعت امور دیگری است.