صالحی نجف آبادی و تفسیر آیۀ تطهیر
چکیده: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ یازدهمین سالگرد درگذشت مورخ صاحب سبک تاریخ اسلام، قرآن پژوه، حدیث شناس و فقیه معاصر نعمت الله صالحی نجف آبادی است. در بزرگداشت یاد کسی که از او بسیار آموخته ام و بر گردنم حق استادی دارد، متن ویراسته سخنرانی مورخ ۱ تیر ۱۳۸۵ در تهران همراه با فایل صوتی آن برای نخستین بار منتشر می شود.
ویژگی اصلی صالحی، نبرد علمی او با غلو در اندیشه تشیع بود. او مروج رویکرد بشری به مسئله امامت بود و کوشش می کرد آنچه که در تاریخ درباره ائمه اتفاق افتاده، با بیانی عقلی تبیین و به مردم تفهیم کند. پیام کتاب شهید جاوید از مهمترین آثار حوزه های علمیه در قرن اخیر این بود که امام حسین کار معقولی انجام داد، من (صالحی) می خواهم آن را به شکل معقول گزارش کنم. ائمه سیاست ورزیشان بشری بوده نه فرا بشری.صالحی حدیث شناسی متبحر بود و احادیث را علاوه بر روش سنتی رجال و درایه مورد نقد تاریخی و نقادی قرآنی قرار می داد، به عنوان نمونه روایت «الامام یعلم ماشاء، متی شاء» که پایه بسیاری از آراء کلامی در علم لدنی ائمه است، بر اساس تحقیقات او یک روایت غیرمعتبر است.
به نظر صالحی قرآن یک نزول بیشتر ندارد و آن نزول تدریجی در طی ۲۳ سال است، و اصولاً امکان ندارد چیزی به عنوان نزول دفعی محقق شده باشد. یکی از آراء بدیع صالحی تفسیر وی از آیه مودت است: «قل لااسئلکم علیه اجرا الّا المودة فی القربی» قول مشهور در تفسیر آیه این است که پیامبر اجری را برای رسالتش نمی خواهد مگر دوستی با اقربایش. مطابق تحقیقات وی این آیه، آیه مکی است نه مدنی، و زمانی نازل شده که پیامبر هنوز به مدینه نرسیده که دولت تشکیل دهد. مقابل او کفار قریش هستند، سخن پیامبر هم این است، مردم! من از شما اجری نمی خواهم، فقط من از قُربای شما هستم، من هم قریشی هستم مثل شما. حداقل ارزش خویشاوندی مرا با خودتان حفظ کنید، مرا آزار ندهید، آزادم بگذارید تا سخن خدا را در بین شما تبلیغ کنیم. استثناء هم استثنای منقطع است. وقتی ما پیش فرضهای فراوان مذهبی داشته باشیم ، قاعدتاً آیات قرآن را هم به گونه ای دیگر – نادرست – می فهمیم و اتفاقاً یکی از مشکلات ما به عنوان شیعه، این است که بواسطه همین زمینه ذهنی، برخی از آیات را از سیاق خود خارج می کنیم و می خواهیم اصول مسائل مذهبی خودمان را به قرآن تحمیل کنیم.
شاه بیت غزل صالحی نجف آبادی بحث منتشر نشده اش در تفسیر آیه تطهیر است. نکات بدیع تفسیر وی: یک. معنای اهل بیت در آیه تطهیر اولا اهل بیت نبوت است نه اهل بیت نبی، پس شامل خود پیامبر هم می شود. ثانیا نه منحصر در زنان پیامبر است نه منحصر در خمسه طیبه. مراد معنای عرفی و لغوی اهل بیت است که شامل همسران، فرزندان و فرزندزادگان، دامادها، عموها و عموزادگان هم می شود. دو. اراده بکاررفته در آیه اراده تشریعی است نه تکوینی همانند اراده در آیه طهارت. آیه در سال ۱۸ بعثت نازل شده. اگر قرار است اهل بیت با اراده تکوینی الهی از رجس مطهر شده باشند لازمه بیّن الفسادش غیرمطهر بودن پیامبر به مدت ۱۸ سال است!خداوند فرموده است که من می خواهم که این بیت – بیت نبوت – بیت رفیعی باشد. شما به شرافت بعثت نبی مفتخر شده اید. اگر می خواهید عضو این خانه باشید تا به درد این بیت بخورید، و عنوان فاخر اهل بیت نبی شامل شما شود، جانتان را اختیارا از رجس گناه پاکیزه کنید. برخی از زنان پیامبر متأسفانه به دستور خداوند عمل نکردند و بعد از پیامبر بحرانهای اجتماعی سیاسی آفریدند. سه. اجماعی است که واقعه کساء بعد از نزول آیه تطهیر اتفاق افتاده است، نه همزمان با آن! حدیث کساء یک مسئله است و آیه تطهیر مسئله دیگری است. آیه تطهیر نازل شده، عمومیت دارد و همه اهل بیت را به اراده تشریعی شامل می شود. اما حدیث کسا منحصر به خمسه طیبه است. سوال جدی تری که دیگرصالحی وارد آن نشده این است که بحث عصمت ائمه از چه زمانی در میان ما به اندیشه مسلط تبدیل شده است؟