علم و دین
علم و دین مهمترین دغدغهی ذهنی بازرگان از آغاز تا انجام بوده است. او در فضایی که دینداری و مسلمانی نوعی سرشکستگی محسوب میشد با افتخار در کسوت یک استاد دانشگاه از حقانیت اعتقادات اسلامی دفاع کرد و نشان داد که علوم جدید نه تنها در تعارض با ایمان دینی نیست بلکه در تأیید مدعیات دینی به کار میآیند. بازرگان نه تعارض علم و دین را باور دارد، نه به تمایز قلمرو آن دو اعتقاد دارد، بلکه علم و دین را دو امر مکمل میداند. بازرگان در نیمهی اول قرن جاری در بحث علم و دین در ایران از چند زاویه پیشکسوت است: او در یکی از علوم تجربی (ترمودینامیک) متخصصترین استاد ایرانی است. از تعالیم اسلامی مطلع و بر قرآن در حد یک مفسر مسلط است. نخستین تألیف فارسی در سازگاری علم و دین با زبان تخصصی علم جدید یعنی راه طی شده به قلم اوست. بیشترین تألیفات در حوزهی سازگاری علم و دین به او تعلق دارد. بیشترین نفوذ را در میان تحصیلکردگان در سه دهه داشته است. رویکرد بازرگان در سازگاری علم و دین در موارد زیر قابل نقد است: یک. ضعف مبانی فلسفی و چارچوب نظری و اصول تئوریک. ادعای سازگاری نیازمند ارائه مدل است. علوم تجربی نمیتوانند این مهم را برآورده سازند. دو. تبیین علمی تعالیم دینی در مورد گزارههای جهانشناسی طبیعی موجه است. اما تبیین علمی جهان ماوراء طبیعی، از جمله آخرت و نیز مناسک و عبادات قابل توجیه نیست. سه. تبیینهای علمی گزارههای دینی تبیینهایی زمانمند، موقت و مقید به بقای اعتبار فرضیههای علمی هستند. حال آن که گزارههای دینی به ویژه در حوزهی اعتقادات ثابت، فرازمانی و غیرمتغیرند. عمر اینگونه تبیینها طولانی نیست. چهار. دین زبان خاص خود را دارد؛ این زبان، نه فلسفی است نه عرفانی است و نه علمی. این زبان را به زبان علمی تقلیل دادن، فروکاهش بسیاری از معارف متعالی دین است. پنج. رویکرد بازرگان در بحث سازگاری علم و دین پس از وی چندان قابل تداوم نیست. سازگاری علم و دین منشوری چندپهلو است و هر پهلوی آن مدل خاص خود را میطلبد.