خشونت گفتاری

نواندیشی دینی

کوچیدن از روشنفکری به تجدیدنظرطلبی دینی

تمثیل طوطی مثنوی بهترین راه برای توضیح بطلان ادعای اقتدارگرا بودن پیامبر اسلام است. کوششهای سروش متاخر معطوف به «اصلاح خود دین» است (نه اصلاح معرفت دینی): قرآن کلام الله نیست و کلام بلکه رؤیاهای محمد است، قرآن و روایات محمد هیچ فرقی با هم ندارند و هر دو تألیف محمد هستند، محمد (و نه خدا) محور اسلام است، قرآن خوف نامه ای ناقص است و با عشق و طرب برگرفته از اشعار مولانا نقص آن برطرف می شود. پروژه تجدیدنظرطلبی دینی پروژه سکولاریزه کردن و حذف تدریجی دین است.

نواندیشی دینی

تکفیرشدگی یا نقدناپذیری؟

راستی‌آزمایی ادعاها و سوء تفاهمهای عبدالکریم سروش: سروش به‌جای پاسخ علمی به نقدهای ساختاری کدیور با حربه بهتان تکفیر، خشونت غلیظ گفتاری و افترا به میدان آمده‌است. سروش حتی بر اساس موازین فقه سنتی قابل تکفیر نیست، و هرگز تکفیر هم نشده‌است. کدیور هرگز سروش و هیچ‌کس دیگر را نه تنها تکفیر نکرده، بلکه برعکس، وی سروش را تا زمانی که خود را مسلمان می‌داند، محکوم به مسلمانی می‌داند. سروش تکفیر را با تلقی «عوامانه» به‌کار می‌برد، اما از آن نتیجه «فقهی» می‌گیرد. این مغالطه محض است.