قیام حسینی از دو منظر
تاسوعا و عاشورای ۱۴۳۶، ۱۰ و ۱۱ آبان ۱۳۹۳
بنیاد اسلامی و فرهنگی ایرانیان، هیوستون تگزاس
[podcast]lhttps://kadivar.com/wp-content/uploads/2014/11/2014-Nov-1_Tasua_Kadivar.mp3[/podcast]
[podcast]https://kadivar.com/wp-content/uploads/2014/11/2014-Nov-2_Ashura_Kadivar.mp3[/podcast]
قیام حسینی مؤثرترین مؤلفهی هویت شیعی از ابتدا تا کنون بوده است. شیعیان با بزرگداشت یاد و نام امام حسین (ع) در کربلا در محرم هر سال معارف و عواطف خود را با سرور آزادگان همسو میکنند.
قدیمی ترین و معتبرترین مقتلهای سیدالشهداء (ع) توسط دو نفر از شاگردان باسواد امام صادق (ع) به نامهای لوط بن یحیی ابومخنف و هشام بن محمد کلبی نوشتهشد. محمد بن جریر طبری (۳۱۰-۲۲۴) در کتاب «تاریخ الامم والرسل والملوک» (تاریخ طبری) وقایع سال ۶۰ و ۶۱ هجری را به نقل از این دو نفر تدوین کرده که اکنون در اختیار ماست. شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی نیز در آثار مختلف خود ابعادی از واقعهی کربلا را گزارش کردهاند. این چهار منبع (طبری، مفید، مرتضی و طوسی) در مجموع معتبرترین گزارش از قیام عاشوراست.
علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاووس الحسيني (م ۶۶۴) در مقتل خود با عنوان «اللهوف في قتلى الطفوف» بحث از قیام حسینی را به مسیری انداخت که در آن امام از آغاز با اطلاع کامل از سرانجام کار، به قصد انجام مأموریت شخصی و شهادت روانهی کربلا میشود. خط سید بن طاووس در کتابهای روضةالشهداء، اسرار الشهادة، نفس المهموم و غیره به تفکر غالب در اندیشهی شیعی بدل میشود: امام حسین حرکت کرد که خود و یارانش کشته شوند و زن و فرزندش به اسارت بروند. علم امام غیرمتناهی است. برنامه کار و دستور العمل دوران امامت هر یک از امامان قبلا تعیین شده، و توسط پیغمبر(ص) به آنها سپرده شده، و هر کدام در عصر خود مکلف بوظایفی بودند، و تعهداتی داشتند که طبق آن رفتار کردند، و امروز هم حضرت ولی عصر (عج) بر حسب همان وظیفه در پشت پرده غیبت غائب میباشد و تکلیف این بزرگواران علی التحقیق غیر از روش و تکلیف مردم عادی است. بر اساس روایت کافی امامی که نداند چه بر سرش میآید و سرنوشتش چیست حجت خدا نخواهد بود. بر اساس نقل «ان الله شاء ان یراک قتیلا» تعبد به شهادت و کشته شدن است. عزاداری برای مظلومیت اهل بیت (ع) بزرگداشت قیام حسینی به عنوان یک مأموریت الهی و دارای سر و رمز ملکوتی و برای کسب اجر و مغفرت گناهان است.
تصویر فوق را می توان اندیشهی سنتی تشیع از قیام حسینی دانست. نعمتالله صالحی نجفآبادی (۸۳-۱۳۰۲) در سال ۱۳۴۰ کتابی با عنوان «شهید جاوید» منتشر کرد. صالحی با تعقل، بهکارگیری روش تاریخی و تفکر انتقادی به اجتهاد در واقعهی کربلا پرداخت و در نهایت با اقتدا به طبری، شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی قیام حسینی را به چند مرحله تقسیم کرد:
مرحله اول: از مدینه تا مکه (از ۲۸ رجب تا ۸ ذیحجه: ۴ ماه و ده روز)
مرحله دوم: تصمیم به خروج از مکه به کوفه تا برخورد با حر
مرحله سوم: برخورد با حر تا شروع جنگ
مرحله چهارم: جنگ
به نظر صالحی استراتژی امام در مراحل اول، سوم و چهارم کاملا دفاعی بوده و در مرحلهی دوم علاوه بر دفاع در اندیشهی خروج بر والی جائر و تشکیل حکومت حق بوده است. امام حسین با تحلیل دقیق اوضاع همانند یک انسان زیرک در شرائط خاص زمانی مکانی تصمیم گرفته است. از آنجا که تصمیمش از جنس بشری بوده قابل اقتدا و تأسی است. ایشان اگرچه بر اساس نقل از این که پایان زندگی وی شهادت در راه خداست مطلع بوده اما زمان و مکان شهادت را نمی دانسته و به قصد شهادت از مکه خارج نشده است. بله به قصد عدم بیعت با حاکم جائر از مدینه به مکه رفته است و به قصد إخبار از درخواست کوفیان مسلم بن عقیل را روانه کوفه کرده و بعد از تایید وضعیت مناسب برای قیام در کوفه از جانب مسلم از مکه به سوی کوفه حرکت کرده، و در راه پس از اطلاع از سقوط کوفه و شهادت مسلم دوباره به وضعیت دفاعی بازمی گردد و پس از مواجهه با سپاه کوفه به فرماندهی حر می کوشد به سرزمینی که تحت سلطهی امویان نیست برود، لشکر کوفه ممانعت میکند. سپاه جدید به سرکردگی عمربن سعد فرا میرسد. امام حداقل پنج بار با وی مذاکره می کند تا جنگ و خونریزی اتفاق نیفتد. زمانی که مثلث شمر، عبیدالله و عمربن سعد بالاخره امام را بین بیعت و جنگ مخیر میکنند، اما حسین با شهامت مرگ با عزت را بر بیعت ذلیلانه برمی گزیند. قیام امام حرکتی منطبق بر سنن عقلی و قوانین اجتماعی و قابل تأسی (لقد لکم فی رسول الله اسوة حسنة/ لکم فیّ اسوة) بوده است و اینکه «ایشان مطلع بود، اما این علم غیب برایش ایجاد وظیفه نمی کرد» پذیرفته نیست. علم غیب ائمه محدود بوده است و روایاتی که خلاف این اصل است ساختهی غلات و فاقد اعتبار سندی و مخالف قران آست.
شهید جاوید موجی در حوزهی قم ایجاد می کند. حدود ۱۹ نقد بر آن نوشته میشود از آن جمله شهید آگاه نوشتهی لطفالله صافی گلپایگانی. صالحی در سال ۱۳۸۰ پاسخ خود به نقدها را منتشر میکند: «عصای موسی یا درمان بیماری غلو: نقدی بر نقدها».
قیام حسینی از دو منظر تحلیل انتقادی منظر سنتی و منظر اسلام سیاسی از این واقعهی محوری تشیع است.