در بحث حدود فقه و حقوق اسلامی عنوانی است بنام قیادت (قوّادی)، معنای آن کسی است که مقدمات افعال شنیع (از قبیل زنا یا لواط) را برای دیگران فراهم می کند، از قبیل تاسیس خانه فساد. اگر مردی چنین عملی را نسبت به اهل خود انجام دهد کار او دیاثت نامیده می شود. بنابراین دیّوث – زیرمجموعه قوّاد – فردی است که اعضای مؤنث خانواده خود را برای زنا (و شبه آن) در اختیار مردان قرار می دهد، یعنی اجنبی را به فراش و ناموس خود وارد می کند. تردیدی نیست که دیاثت و قیادت در همه فرهنگهای متمدن افعالی شنیع و جرم محسوب می شوند، و در اسلام نیز گناه بزرگ به حساب می آیند. در دنیای معاصر نیز امور یادشده قبیح و جرم است.
مُقَوِّم دیاثت شرعی تدارک زنا (و مشابهات آن) است، یعنی مردی دیّوث است که قصد کرده همسر، دختر، خواهر یا مادرش را برای فعل شنیع در اختیار مردان دیگر بگذارد، و اعضای مؤنث خانواده وی به چنین امر حرامی راضی بوده با همکاری وی چنین می کنند. بنابراین مردی که حریم زناشویی را رعایت می کند، شرعا دیّوث نیست، و نسبت دیاثت به چنین مردی مشمول حد شرعی قذف است. یعنی نسبت دهنده، اولا شرعا مرتکب معصیت شده، ثانیا مستوجب مجازات حد شرعی قذف است.
معنای غیرت عرْض عریضی دارد، و فاقد بار شرعی و فقهی است، مگر به واژههای تعریف شده فقهی برگردد. هر بی غیرتی دیّوث نیست، هرچند هر دیّوثی بی غیرت است. بی غیرتی نسبی است. یکی از مصادیق مورد بحث در دوران ما نسبت غیرت و پوشش سر و موی بانوان است. برخی می پندارند هر زنی که بدون پوشش کامل مو و سر، یا نداشتن چادر، یا نپوشیدن مانتو شلوار ظاهر شود، بی ناموس و بی عفت است، و شوهر، یا برادر یا پدر یا پسر چنین خانمی اگر او را نهی نکرده به نحوه پوشش او راضی باشند بی غیرت هستند. لذا شوهر مرد بدحجاب را مجازند دیّوث خطاب کنند، بی آن که نسبت دهنده گناهی مرتکب شده باشد.
چنین افرادی چه بسا به احادیثی استناد کنند. این احادیث بر دو دسته هستند.
دسته اول در سراسر کتب روایی یک حدیث بیشتر نیست:
«هر مردی که زنش خود را آرایش کند و با آن حالت از منزلش بیرون آید، آن مرد دیوث می باشد، و اگر کسی چنین مردانی را دیوث بنامد گناهی نکرده است، و نیز زنی که خود را زینت و خوشبو نماید و از خانه اش خارج شود و شوهرش نیز به این کار راضی باشد برای هر قدمی که این زن بر می دارد، برای شوهرش خانه ای در جهنم بنا می شود.» (۱)
استدلال به این حدیث برای انتساب دیّوث به شوهران زنان به اصطلاح بدحجاب (یا حتی بی حجاب)، هم از ناحیه سند، هم از ناحیه دلالت نادرست است. اما از ناحیه سند:
أولا این حدیث أصلا سند ندارد! یعنی بدون ارائه سند چیزی به پیامبر اسلام (ص) نسبت داد شده است.
ثانیا این حدیث بی سند در هیچیک از کتب روایی معتبر شیعه و سنی نقل نشده است! در کتب شیعی نه در کتب اربعه یافت می شود، نه در کتاب وسائل الشیعة که کتاب روایی فقهاست، نه حتی در کتاب مستدرک الوسائل. یعنی حتی محدث نوری طبرسی اعتباری برای نقل آن در مجموعه احادیث دست چندم خود نیافته است.
ثالثا نخستین کسی که این عبارت را به عنوان حدیث نقل کرده محمدباقر مجلسی در بحارالانوار است. (۲) وی این حدیث را از کتابی به نام جامع الاخبار نقل کرده است. واضح است که نقل روایتی در کتاب بحار الانوار دلیل بر اعتبار آن نیست. گردآورنده خواسته احادیث موجود در زمانش از بین نرود، لذا به کمک شاگردانش آنها را در این کتاب جمع آوری کرده است.
رابعا منبع این روایت جامع الاخبار (۳) کتابی مشکوک و کاملا بی اعتبار است. نویسنده اش دقیقا مشخص نیست، و بین حدود ده نفر مردد است! نسخ خطی آن نیز به تصریح خود مجلسی با یکدیگراختلاف اساسی در تعداد احادیث و فصل بندی و باب بندی دارد. به یک اظهار نظر درباره جایگاه این کتاب اشاره می کنم.
ميرزا محمد باقر موسوي خوانساري (م ۱۳۱۳ق) در کتاب روضات الجنات في احوال العلماء والسادات درباره این کتاب نوشته است: «جامع الأخبار معروف مشهور که در مؤلف و نسخ خطی آن اختلاف است، شامل احادیث نادر فراوانی در آداب و سنن است، طی ۱۴ باب که از آنها ۱۲۳ فصل منشعب شده است … در حجیت این کتاب اختلاف شده است، به دلیل مجهول بودن مؤلف، غریب بودن محتوی، اشتمالش بر اخبار مبالغه و غلو، و عدم وجود سند به مولف و از مولف.» (۴)
به بیان دیگر صاحب روضات الجنات چهار اشکال جدی در مورد کتاب جامع الاخبار وارد کرده است. این کتاب اخیرا در سلسله مصادر بحار الانوار منتشر شده است. مصحح کتاب آن را «جامع الأخبار او معارج الیقین فی أصول الدین» نامیده، و به محمد بن محمد بن سبزواری از شیعیان قرن هفتم نسبت داده است. (۵) علیرغم کوشش مصحح اعتبار کتاب همچنان زیر سوال است و روایات منفرد آن از مجعولاتی است مطلقا قابل استناد به پیامبر (ص) و ائمه (ع) نیست.
خامسا احدی از فقهای امامیه به این حدیث استناد نکرده است. صدر و ذیل همین حدیث بر جعلی بودن آن گواهی می دهد. (۶) حدیث سوم و آخر باب هم این است: «زنان ریسمانهای شیطان هستند!» آشنایان به تعالیم نبوی و روایات معتبر اهل بیت او تردیدی در مجعول و ساختگی بودن این گونه احادیث و مشخصا حدیث منفرد یادشده ندارند.
اما دلالت آن بر فرض صدور، مراد از این عبارت مردی است که زنش را برای عرضه کردن به مردان دیگر (برای زنا) آرایش کرده از خانه خارج می کند. چنین مردی دیّوث است. نه هر مردی که زنش آرایش کرده، عطر بزند، حجاب درستی نداشته باشد، اما یقینا چنین مردی که قصد عرضه همسرش برای زنا به مردان دیگر ندارد مشمول این روایت نیست. در همین کتاب جامع الأخبار کذایی مطلب شماره یک این باب، آیه ۴ سوره نساء درباره حد زناست. قطعا حدیث مرسله مجعول اطلاق ندارد تا هر خروج تزئین کرده ای را در برگیرد، بلکه مختص مردی است که زن آرایش کرده اش را به قصد عرضه برای زنای دیگر مردان به بازار می برد.
اما دسته دوم احادیثی است که در آنها وعده عقوبت به دیّوث داده شده است. از قبیل:
موثقه محمدبن مسلم از امام صادق (ع): خداوند با سه گروه در روز قیامت سخن نخواهد گفت و برای ایشان عذابی دردناک است: پیرمرد زناکار، دیوث، و زنی که به شوهرش خیانت می کند. (۷)
موثقه قداح از امام صادق (ع): بهشت بر دیوث حرام است. (۸)
روایت عبدالله بن عمر از پیامبر (ص): خداوند بر سه نفربهشت را حرام کرده است: شارب الخمر، مشمول عاق والدین و کسی که ناپاکی را در اهلش تثبیت کرده است. (۹)
در این دسته از روایات یقینا مراد از دیوث کسی است که همسرش را به زنا می دهد نه معنای دیگر. در روایات دیگر چنین فردی به دقت توصیف شده است. (۱۰) تاملی در روایات باب تردیدی نمی گذارد که دیوث مذکور در روایات مردی است که همسرش با اطلاع او زنا می کند. هرگونه توسعه در معنای دیّوث و توسعه دادنش به شوهر زنان بدحجاب قابل استناد به این روایات نیست و امری من درآوردی، بی پایه و خلاف شرع است.
زن بی حجاب یا بدحجاب لزوما زن نانجیب، بی عفت و زناکار نیست. چنین نسبتهایی خلاف شرع و حرام است. شوهر چنین زنانی دیّوث نیست. چنین نسبتی به ایشان خلاف شرع و حرام است. و در هر دو شرعا حد قذف جاری است. (۱۱)
اما اگر کسی از زاویه دیگر در معنای دیاثت توسعه بدهد، و آن را اعم از همسر حقیقی، مجازا شامل مام وطن هم بداند، و سپردن مام وطن به بیگانگان را دیاثت سیاسی بنامد، (۱۲) توسعه ای ذوقی و استحسانی است، و به لحاظ کبروی مشکلی ندارد. اما تطبیق آن بر مذاکرات اخیر دیپلماسی بین ایران و ابرقدرتها و انعقاد قرارداد بین آنها مطمئنا کاری نسنجیده و نادرست بوده است. اینگونه سیاسیکاری ها از افراد عادی پسندیده نیست، چه برسد به مراجع محترم تقلید و اساتید معزز اخلاق و تفسیر. همین تطبیقهای ناصواب است که جاهلان متهتک را بر نسبت ناروا به مردم جری می کند. آنها که اصطلاحات شرعی و فقهی را نابجا خرج می کنند آیا اندیشیده اند زمانی که واقعا کسی چنین أفعال شنیعی را مرتکب شد قصه چوپان دروغگو تکرار می شود؟ آیا این توجیهات جاهلانه و تحلیلهای قشری وهن اسلام نیست؟ داعش با همین منطق به نام اسلام خون بیگناه می ریزد، نمونه وطنی آن نیز بنام اسلام و تشیع آبروی افراد می ریزد و ناامنی فرهنگی و اجتماعی ایجاد می کند.
۱۰ مرداد ۱۳۹۵
یادداشتها:
(۱) متن کامل حدیث: وَ قَالَ ص: إِنِّي أَتَعَجَّبُ مِمَّنْ يَضْرِبُ امْرَأَتَهُ وَ هُوَ بِالضَّرْبِ أَوْلَى مِنْهَا لَاتَضْرِبُوا نِسَاءَكُمْ بِالْخَشَبِ فَإِنَّ فِيهِ الْقِصَاصَ وَ لَكِنِ اضْرِبُوهُنَّ بِالْجُوعِ وَ الْعُرْيِ حَتَّى تَرْبَحُوا فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ؛ وَ أَيُّمَا رَجُلٍ رَضِيَ بِتَزَيُّنِ امْرَأَتِهِ وَ تَخْرُجَ مِنْ بَابِ دَارِهَا فَهُوَ دَيُّوثٌ وَ لَا يَأْثَمُ مَنْ يُسَمِّيه ِدَيُّوثاً وَ الْمَرْأَةُ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَابِ دَارِهَا مُتَزَيِّنَةً مُتَعَطِّرَةً وَ الزَّوْجُ بِذَاكَ رَاضٍ بُنِيَ لِزَوْجِهَا بِكُلِّ قَدَمٍ بَيْتٌ فِي النَّار؛ِ فَقَصِّرُوا أَجْنِحَةَ نِسَائِكُمْ وَلَا تُطَوِّلُوهَا فَإِنَّ فِي تَطْوِيلِ أَجْنِحَتِهَا نَدَامَةً وَ جَزَاؤُهَا النَّارُ وَ فِي قَصْرِ أَجْنِحَتِهَا رِضًا وَ سُرُورٌ وَ دُخُولُ الْجَنَّةِ بِغَيْرِ حِسَابٍ احْفَظُوا وَصِيَّتِي فِي أَمْرِ نِسَائِكُمْ حَتَّى تَنْجُوا مِنْ شِدَّةِ الْحِسَابِ وَ مَنْ لَمْ يَحْفَظْ وَصِيَّتِي فَمَا أَسْوَأَ حَالَهُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ تَعَالَى.
(۲) مجلسی، بحارالانوار، ابواب النکاح، باب ۴: احوال الرجال والنساء ومعاشرة بعضهم مع بعض وحقوق بعضهم علی بعض، حدیث ۳۸، جلد ۱۰۳، صفحه ۲۴۹.
(۳) جامع الاخبار، باب ۱۲۱: فی النساء، حدیث ۲ شماره مسلسل ۱۲۵۹، ص ۴۴۷.
(۴) خوانساري، روضات الجنات في احوال العلماء والسادات، ج۴ ص۲۲۵.
(۵) تصحیح علاء آل جعفر، مؤسسة ال البیت (ع) لاحیاء التراث، بیروت، ۱۹۹۳.
(۶) صدر روایت: «من از مردانی که همسرانشان را می زنند تعجب می کنم، خود این مردان به کتک خوردن اولی هستند. زنانتان را با چوب نزنید، که قصاص دارد، آنها را با گرسنگی دادن وتشنگی دادن بزنید، تا در دنیا و آخرت بهره مند شوند!» ذیل آن: پس اختیارات زنانتان را کاهش دهید، و زیاد نکنید، در افزایش اختیاراتشان پشیمانی خواهد بود، و عقوبتش آتش جهنم است، اما در کم کردن اختیاراتشان رضایت و شادمانی و بی حساب به بهشت وارد شدن است. وصیت مرا در مورد زنانتان پاس دارید تا از شدت حساب در قیامت نجات یابید. هر که وصیت مرا پاس ندارد، حالش در محضر خداوند چقدر بد است!»
(۷) عن محمد بن مسلم، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: ثلاثة لا يكلمهم الله يوم القيامة ولا يزكيهم ولهم عذاب اليم: الشيخ الزاني، والديوث، والمرأة توطئ فراش زوجها. (کافی، ج۵ ص۵۳۷ ح۷)
(۸) عن عبدالله بن ميمون القداح، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: حرمت الجنة على الديوث. (پیشین، ح۸)
(۹) ثلاثة قد حرم الله عليهم الجنة: مدمن الخمر، والعاق، والديوث الذي يقر في أهله الخبث. (مسند احمد بن حنبل، ج۲ ص۶۹، تفسیر ابن کثیر ج۳ ص۲۴۷)
(۱۰) «والديوث: الّذي يجلب على حليلته الرجال» (مستدرک الوسائل، أبواب النکاح، باب ۱۰۳، ح۱، ج۱۴ ص۲۹۱، از کتاب المانعات) «والديوث وهو الّذي لايغار، ويجتمع الناس في بيته على الفجور» (پیشین، ح۲، از دعائم الإسلام)، «عن أبي جعفر (ع) قال: قال رسول الله (ص): إن الجنة ليوجد ريحها من مسيرة خمسمائة عام، ولا يجدها عاق ولا ديوث قيل: يا رسول! وما الديوث؟ قال: الذي تزنى امرءته وهو يعلم» (خصال الصدوق، ج۱ ص۲۰)
(۱۱) از مصادیق چنین نسبتهای جاهلانه و خلاف شرع: «بدون شرح: دیوث کیست؟» هفتهنامه یالثارات، شماره ۸۴۴، تهران مورخ ۶ مرداد ۱۳۹۵.
(۱۲) استاد عبدالله جوادی آملی، و توضیحات مرکز اسراء، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵.