انتظار از دین و نواندیشی دینی (۲)

بتدریج با پیشرفت عقل و علوم بشری و تجارب انسانی کشف شد که بسیاری از أمور مورد بحث در متن دین یا علوم دینی، اموری سکولار و غیر دینی هستند و انسان با اتکا با عقل و دانش و تجربه خود بدون مراجعه به متون یادشده می تواند به أمور مذکور پاسخ دهد، خصوصا پاسخهایی متقن تر از پاسخهای دینی. اینگونه امور در زمره انتظارات از دین نیستند. دومین بخش از بحث انتظار از دین و نواندیشی دینی حاوی یازده نکته در قالب پرسش و پاسخ است.

 

خلاصه بخش اول: رئوس انتظارات آدمی از دین: اول ـ معنی‌ بخشی به‌ زندگی؛ دوم ـ آشنا کردن انسان با امر متعالی، شناخت مبدء؛ سوم ـ آشنا کردن انسان با معاد؛ چهارم ـ آشنائی با غیب و ملکوت؛ پنجم ـ ضمانت اخلاق، به این معنی که گزاره‌های اخلاقی توسط عقل آدمی قابل دست ‌یابی است و تعبدی نیستند؛ ششم ـ آموزش مناسک و عبادات؛ هفتم ـ آموزش شِبه مناسک، در خوردنی‌ها، آشامیدنی‌ها، و امور جنسی چه آدابی را رعایت کنیم؟ هشتم – ذکر برخی مثالها و تذکر پاره ای أمور مهم حوزه اجتماعی از قبیل حرمت ربا و کم فروشی، ناپسندی تفرعن، لزوم مشورت. موارد اجتماعی مطرح در کتاب و سنت (مشخصا در چهار رشته سیاست، اقتصاد، مدیریت و حقوق) لزوما سرخطها یا برنامه ها یا اهم امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و حقوقی در همه زمانها نیستند. البته ممکن است اهم أمور یادشده در صدر اسلام بوده باشند. فلسفه سیاست، فلسفه اقتصاد، فلسفه مدیریت، و فلسفه حقوق از یک سو و نیز اخلاق سیاسی، اخلاق اقتصادی، اخلاق مدیریتی و اخلاق حقوقی با دین هم پوشانی دارند. مکتب سیاسی علم سیاست نیست، اخلاق اقتصادی علم اقتصاد نیست و بر همین منوال. به میزانی که این علوم متناسب با شرایط زمانی مکانی هستند از فهرست انتظارات از دین حذف می شوند، و اتفاقا هر چهار رشته آکنده از أمور زمان مند هستند. دین نظام سیاسی خاص، و روش سیاسی خاصی را تجویز نکرده است. دین علم اقتصادی بنام اقتصاد اسلامی یا مدیریت اسلامی تجویز نکرده است. حداقل در دو رشته حقوق جزا و حقوق بین الملل، دین حقوق خاصی به عنوان احکام دائمی تجویز نکرده است. احکام دینی در این دو رشته علی الاغلب موقت و موسمی هستند. اما در حقوق مدنی و حقوق تجارت بین دین و علم حقوق تعامل است. أحوال شخصیه و حقوق خانواده با رعایت تساوی حقوقی زن و مرد از این زمره است. احکام تجارت در فقه علی الاغلب ارتکازات عقلایی است که بسیاری از آنها به قوت خود باقی است.

 

قبل از مطالعه بحث امروز مطالعه این مطالب مفید است: کتاب حق الناس (کویر، ۱۳۸۷) خصوصا دو مطلب  از اسلام تاريخي به اسلام معنوي (۱۳۸۰)، حقوق بشر و روشنفكري ديني (۱۳۸۲)، و نیز ایضاح نسخ عقلی (۱۳۹۴).

 

برای ایضاح و شفافیت بیشتر بحث امروز را در قالب پرسشهایی تنظیم کرده به آنها به اجمال پاسخ داده ام. حدود نیمی از آنها در این جلسه و بقیه در جلسه بعدی مطرح خواهد شد.

 

۱. چرا از دین تنها همین هشت امر را می توان انتظار داشت نه بیشتر و نه کمتر؟!

هیچ ادعایی بر حصر انتظارات از دین در هشت امر نیست. این هشت امر با استقراء بدست آمده است یعنی با تفحص در متون دین و کتب عالمان دین، مطالعه در أحوال دینداران در طول تاریخ و توجه به دستاوردهای جدید بشری در علوم طبیعی، علوم انسانی و علوم اجتماعی. این احتمال منتفی نیست که در آینده به این هشت امر افزوده یا از آنها کاسته شود. اما در حد معلومات فعلی، این تقسیم بندی تا زمانی که نظریه قوی تری آن‌را ابطال نکرده متواضعانه قابل دفاع است.

 

۲. در متن کتاب و سنت و علوم دینی موارد متعددی است که در هیچیک از موارد هشت گانه نمی گنجند. با این أمور چه باید کرد؟ آیا این أمور اجزای دین اصیل نیستند؟

متن دین (کتاب و سنت) و متون تدوین شده توسط عالمان دین اعم از أمور هشت گانه است، یعنی أمور متعدد دیگری در آنها هست که در این هشت امر نمی گنجد. این أمور در عصر نزول یا صدر اسلام در زمره أمور دینی بودند یا از أمور دینی پنداشته می شدند. بتدریج با پیشرفت عقل و علوم بشری و تجارب انسانی کشف شد که بسیاری از أمور مورد بحث در متن دین یا علوم دینی، اموری سکولار و غیر دینی هستند و انسان با اتکا با عقل و دانش و تجربه خود بدون مراجعه به متون یادشده می تواند به أمور مذکور پاسخ دهد، خصوصا پاسخهایی متقن تر از پاسخهای دینی.

در مقایسه پاسخهای دینی و پاسخهای سکولار که همگی خارج از هشت امر یادشده هستند سه رویکرد کلی اتخاذ شد: الف. رویکرد دینداران سنتی: ترجیح مطلق پاسخهای موجود در متن دین یا کتب دینی و طرد پاسخهای سکولار مدرن. ب. رویکرد دین گریزان مدرن: ترجیح مطلق پاسخهای سکولار مدرن و اعلام پایان دوران دینداری و فرستادن دین با همه تعالیمش به موزه تاریخ. ج. رویکرد نواندیشان دینی: هیچ امری به صرف وجود در متن دین و علوم دینی یا دستاورد مدرنیته سکولار بودن قابل پذیرش یا رد مطلق نیست. بر أساس ملاکهایی باید هر دو را محک زد و أمور قابل دفاع را پذیرفت و أمور غیرقابل دفاع را در هر منبعی که موجود باشد رد کرد.

نواندیشی دینی تسلیم دربست و کورکورانه امورموجود دینی (أمور منسوب به دین) را همانند اطاعت مطلقه از دستاوردهای مدرنیته نفی می کند و با متون و علوم دینی همانند علوم و دستاوردهای مدرنیته سکولار مواجهه انتقادی دارد. واضح است که مواجهه انتقادی با أمور منسوب به دین (متن دین وعلوم دینی) به معنای مواجهه انتقادی با دین و وحی و خدا و پیامبر نیست.  در این باره در پاسخ به پرسشهای بعدی توضیح بیشتری خواهد آمد. ضمنا «دین اصیل» به تفصیلی که خواهد آمد معنای محصلی ندارد.

 

۳. چرا خداوند در کتاب خود به اموری پرداخته است که در قرون بعدی معلوم شود این أمور مختص عصر نزول بوده و از أمور دائمی و ثابت دینی محسوب نمی شود؟ آیا این اشکالی به حکت خداوند و کتاب خدا نیست؟

این را باید از خود خداوند پرسید! البته اگر حتی شما مسند ربوبی هم  داشتید بعید است می توانستید جز این بکنید و کتابی نازل بفرمایید که صرفا آیاتش محکمات و احکامش أمور دائمی و جاودانه باشد! چرا که چنین امری ممتنع وقوعی است! توضیح مسئله توجه به ماهیت زبان است. کتاب خدا به زبانی قابل فهم بشر نازل شده است (زبان قوم). زبان امری است آغشته به فرهنگ زمانه. سخن گفتن بدون این اغشتگی فرنگی ممتنع است  ولو از خداوند قادر متعال. ثانیا مخاطب اصلی خداوند افراد عصر نزول است. خداوند به حل مشکلاتی که پیامبر یک تنه از پسشان برنمی آمد اقدام کرده است. مشکلات عصر نزول حجاز لزوما مشکلات انسان در تمام زمانها و مکانها نیست، حتی اهم آنها هم نیست، مثالها و الگوهایی برای حل دیگر مشکلات بشری بیشتر نیستند.

ما با قرآن به عنوان یک واقعیت مواجهیم. برای خدا هم تعیین تکلیف نفرمایید! قرآن به عنوان کلام الله منزل همین است با آیاتی در حد فهم علمی انسان قرن اول هجری در حجاز آغشته به فرهنگ آنها با احکامی متناسب با عقلانیت آن دوران. اگر قرار بود آیات مرتبط با علوم تجربی متناسب با دستاورد دوران مدرن باشد آیا برای مخاطبان قرآن در سیزده قرن اول قابل درک بود؟ اگر قرار بود عقلانیت امروز در احکام رعایت شود آیا عقلانیت انسان قرون گذشته چنین بیانی را برمی تابید؟ به بیان دیگر انتظاری غیرواقعی را از قرآن مطرح کرده ایم که واقعا امکان تحقق نداشته است.

اینکه بهتر نبود فلان حکم و بهمان ایه در قرآن نبود ارزوهای گزاف است. قرآن همین است که هست. عینا کلام الله مجید است. انتظارمان از کتاب خدا را باید تصحیح کنیم و بپذیریم آیات قرآن اعم از گزارهای جاودانه و گزاره های زمانی مکانی است، بپذیریم که زبان و فرهنگ قرآن متناسب با مخاطب قرن اول حجاز است. بپذیریم که چاره ای جز قبول تعالیم جاودانه در کنار احکام متغیر در متن کتاب نیست. پذیرش واقعیت اشکال به حکمت خداوند و کتاب او نیست. اشکال به فهم ناقص ما و انتظارات غیرمنطبق بر واقع ماست.

 

۴. چرا رسول خدا در سنت خود تنها به أمور دائمی و ثابت اکتفا نکرده است و موارد فراوانی از أمور خاص عصر نزول و حجاز را گنجانیده است؟

زیرا ایشان منهای وحی، انسانی مانند من و شما بوده است! بشر مثلکم. پیامبر چاره ای جز حل مشکلات دوران خود و سخن گفتن با معاصرانش در حد فهم آنها نداشته است: انّا معاشر الانبیاء أُمرنا ان نکلمّ الناس علی قدر عقولهم. (ما پیامبران مامور شده ایم تا با مردم به قدر عقلشان سخن بگوئیم) پیامبر کتابی تدوین نکرده است. قرآن کتاب خداست نه نوشته محمد بن عبدالله (ص). سنت پیامبر توسط صحابه و تابعین به رشته تحریر درآمده است. احادیث موجود مجموعه ای است که أولا در انتساب اکثرشان به پیامبر تردید است. در اقلیت معتبرالسند نیز اعم از هشت انتظار از دین و غیر آن است. چاره ای جز تمییز أمور هشت گانه از غیرشان نیست. یقینا هرچه در حدیث آمده امر جاودانه دینی نیست.

 

۵. بر همین منوال چرا امامان اهل بیت سیره خود را منحصر به أمور دائمی و ثابت و فرازمانی و فرامکانی نکرده اند و این همه أمور زمانی مکانی در سیره آنها یافت می شود؟

هیچیک از ائمه کتابی تدوین نکرده اند. احادیث منسوب به ائمه گردآوری أصحاب ایشان است. اکثر احادیث منسوب به ائمه فاقد اعتبار سندی هستند. احادیث معتبرالسند هم خالی از أمور زمان مند و مکان مند نیستند. بخش از این احادیث معتبر السند مرتبط با أمور هشت گانه هستند. چاره ای جز تمییز در متن احادیث نیست.

 

۶. چرا علمای دین از متکلمان و فقیهان و مفسران و محدثان و غیره عمر خود را مصروف أمور دائمی و ثابت دینی نکرده اند و آثار آنها مشحون از أمور عرضی، زمان‌مند و مکان مند منسوب به دین است؟  

هر عالمی فرزند زمان خود است و موظف است مشکلات عصر خود را پاسخ دهد. به میزانی که قرون و إعصار شرایط مشابهی دارند دستاوردهای علمی در شرایط زمانی مکانی دیگر امکان بکارگیری دارند. دوران مدرنیته گسست عمیقی ایجاد کرده است به نحوی که بسیار دشوار است دستاوردهای قرون قبلی بعد از آن بکار گرفته شوند.

 

۷. اگر امری از أمور موجود در متن دین خصوصا در کتاب خدا زمان مند باشد به این معنی که بعد از زمان معینی اعتبار آن به سر برسد و نسخ شود، آیا نباید محدودیت زمانی آن در همان کتاب خدا تصریح شده باشد؟

خیر! اصولا در نسخ لزومی به اشاره به محدویت زمانی امر منسوخ نیست. چنین اشاره ای باعث می شود که  عمل به امر منسوخ از اول لق شود! نسخ با قرائن منفصلی کشف می شود. اگر دلیل لفظی از قبیل آیه یا سنت معتبر در دست باشد که پذیرش نسخ ساده تر است. در غیر این صورت با دلیل لبّی از قبیل دلیل عقل نسخ محقق می شود. در این باره به تفصیل در کتب ناسخ و منسوخ از علوم قرآنی، و أصول فقه بحث شده است. نسخ متن نقلی با امر عقلی از ابتکارات نواندیشی دینی است و در کتب گذشتگان پذیرفته نشده است.

 

۸. آیا گزاره های موجود در متن دین خصوصا کتاب خدا – مگر دلیل معتبری بر خلاف آن أقامه شده باشد – جاودانه نیستند؟ به این معنی که اصل بر جاودانه و دائمی و ثابت و فرازمانی فرامکانی بودن گزاره های موجود در متن دین خصوصا کتاب خدا است و منسوخ شدن و زمان مند بودن گزاره موجود در متن دین نیازمند دلیل محکم است؟

چنین اصلی در دست نیست! نه بر موقت و متغیر بودن، نه بر دائمی و جاودانه بودن. در هر صورت هم متغیر بودن حکم دلیل معتبر می خواهد هم دائمی بودن آن. دائمی و جاودانه پنداشتن همه احکام (الا ما خرج بالدلیل) در زمره انتظارات غیرمستند ماست. و اتفاقا این بحث برای کاوش در زوایای چنین انتظارات و مستندات آنهاست.

 

۹. ملاک تفکیک أمور هشت گانه که أمور دائمی دینی شمرده شده اند از دیگر أمور که در این زمره نیستند چیست؟ آیا این ملاکهای ادعایی توسط کتاب و سنت تایید شده است؟

برای این تفکیک چهار ملاک ارائه کرده ام. همه گزاره های دینی در عصر نزول، این چهار ویژگی را دارا بوده اند. مطابق عقلانیت آن دوران عقلائی، عادلانه، اخلاقی و در مقایسه با راه حلهای رقیب کارآمدتر بوده اند. تا زمانی که هر چهار ملاک باقی باشند آن گزاره دینی است. زمانی که برخی یا همه چهار ویژگی یقینا ساقط شد کشف از منسوخ شدن آن گزاره می شود.

 

۱۰. مراد از عقل به عنوان یکی از مهمترین ملاکهای تمییز چیست؟ 

سیره عقلا از آن حیث که عاقل هستند و حکم از حیث دیگری از آنها صادر نشده است. چیزی شبیه عقل محض کانت، به نحوی که تغییر فرد، جنسیت، رنگ، نژاد، پایگاه اجتماعی و خصلتهای شخصی در آن حکم تاثیری نداشته باشد. یعنی هر عاقلی از حیث عقلیش چنین حکمی کند. حسن و قبح عقلی از این قبیل است. برای مطالعه بیشتر باید بحث «ملازمات عقلیه» در علم أصول فقه را به دقت مطالعه کرد.

 

۱۱. این تفکیک أمور جاودانه و دائمی و ثابت از أمور متغیر، عرضی و منسوخ را چه کسی یا کسانی به عهده دارند؟

عالمان دین (نه منحصرا فقیهان) نه افراد غیر متخصص! سلیقه شخص نیست. جامعه دینداران هم ناظر داد و ستد علمی است. اگر قول ضعیفی عرضه شده باشد همچون کف روی آب زایل می شود. امر نافع باقی می ماند. فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ (رعد ۱۷) امّا کفها به بیرون پرتاب می‌شوند، ولی آنچه به مردم سود می‌رساند  در زمین می‌ماند؛ خداوند اینچنین مثال می‌زند.

 

سخنرانی مجازی به دعوت جمعی از دانشجویان ایرانی خارج از کشور

یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ۱۳ آگوست ۲۰۱۷

 

دریافت فایل صوتی سخنرانی

 

دریافت فایل صوتی پرسش و پاسخ

 

انتظار از دین و نواندیشی دینی (۳)