حاشیه ای بر سخنان اخیر رهبر جمهوری اسلامی
آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در سخنان ۱۷ اسفند ۱۳۹۶ خود در جمع مداحان به دومسئله مهم درباره حقوق زنان اشاره کرد: انکار عدالت جنسیتی و دفاع تمام قد از حجاب اجباری. این یادداشت در نقد سخنان یادشده شامل پنج قسمت به شرح زیر است: انکار عدالت جنسیتی و دفاع آشکار از تبعیض ساختاری، دفاع تمام قد از حجاب اجباری، تحقیر مطالبه ملی لغو حجاب اجباری از سوی مقام معظم، مناقشه در استدلال مشروعیت حجاب اجباری، و کلام آخر.
انکار عدالت جنسیتی و دفاع آشکار از تبعیض ساختاری
به نظر آقای خامنه ای «عدالت جنسیتی به معنی حضور زنان در همه عرصه هایی که مردان حضور دارند خیانت به زنان و حرمت و شخصیت آنان است.» وی عدالت جنسیتی را کالایی غربی معرفی کرده که از نتایج آن خشونت و تجاوز به زنان است. به نظر رهبر جمهوری اسلامی «امروز زن غربی مظهر مصرف، آرایش، جلوهگری مقابل مردان و وسیلهی هیجان جنسی است. ملزم بودن مردان به پوشیدن لباس کامل و تشویق زنان به برهنگی هرچه بیشتر در مجالس رسمی غرب نمونهای از سوق دادن زن غربی به ولنگاری و بیبندوباری است.»
عدالت جنسیتی معنایش تساوی حقوقی زن و مرد و حذف کلیه تبعیضهای جنسیتی است. فقه سنتی مبتنی بر تبعیض جنسیتی ساختاری است و نمی تواند عدالت جنسیتی به معنی عدالت مساواتی را هضم کند. در مقاله بازخوانی حقوق زنان عدالت مساواتی بجای عدالت استحقاقی این مهم را تشریح کرده ام. طبیعی است که رهبر جمهوری اسلامی در مقابل عدالت جنسیتی موضع بگیرد و آن را صریحا نفی کند. تلقی وی و دیگر رهبران مذهبی ایران از زن غربی ناقص است. در نزد بسیاری از غربیان خانواده همچنان نهادی محترم است و بی بند و باری و برهنگی ارزش نیست.
دفاع تمام قد از حجاب اجباری
در مورد حجاب اجباری آقای خامنه ای به سه نکته اشاره کرد: حقیر شمردن حرکت اخیر برخی زنان در برداشتن روسری در خیابانها، یادآوری دفاع آقای خمینی از حجاب اجباری، و بالاخره تکلیف نظام در دفاع از حجاب اجباری.
الف. در مورد نکته نخست طبق معمول پدیده دختران خیابان انقلاب را نتیجه برنامه ریزی و هزینه و فکر و تبلیغات دشمن دانست که «در نتیجه آن چند دختر فریب بخورند و در گوشهوکنار روسری از سر بردارند و همه تلاشهایشان در این نتیجه کوچک و حقیر خلاصه شد، این، مسئلهای نیست.» آنچه رهبری را نگران کرده عقبه فکری مقابله با حجاب اجباری است: «آنچه بنده را حساس میکند، طرح مسئله «حجاب اجباری» از دهان برخی خواص است. این عده که در میان آنها روزنامهنگار، روشنفکرنما و آخوند معمّم هم وجود دارد، همان خطی را دنبال میکنند که دشمن نتوانسته با آنهمه هزینه در کشور به نتیجه برساند که انشاءالله این کارشان نادانسته باشد.»
ب. وی مبتکر حجاب اجباری درباره همه زنان را آقای خمینی معرفی می کند: «ما آن زمان بودیم و خبر داریم که امام بزرگوار در مقابل این منکرِ واضح که بهدست پهلویها و دنبالههای آنها در کشور ایجاد شده بود، همچون همه منکرات مثل کوه، محکم ایستاد و گفت حجاب باید وجود داشته باشد.»
ج. آقای خامنه ای در مورد وظیفه نظام درباره حجاب اظهار داشت: «نظام اسلامی با فردی که در خانه خود و در مقابل نامحرم حجاب ندارد، کاری ندارد، اما کاری که در خیابان و در ملأ عام انجام میشود در واقع کار و تعلیم عمومی است و برای نظام برآمده از اسلام، تکلیف ایجاد میکند. کار حرام، بزرگ و کوچک ندارد و آنچه حرام شرعی است، نباید به صورت آشکار انجام شود، زیرا شارع اسلامی بر حکومت تکلیف کرده مانع انجام حرام علنی شود.» وی با ردّ سخن کسانی که معتقدند باید اجازه داد مردم خودشان حجاب را انتخاب کنند، گفت: «این حرف را درباره همه گناهان اجتماعی میتوان گفت؛ مثل آن که بگویند فروش مشروبات الکلی آزاد شود و هر کس خواست بخورد یا نخورد؛ آیا این حرف درست است؟»
تحقیر مطالبه ملی لغو حجاب اجباری از سوی مقام معظم
تعداد بانوان جوانی که روسری خود را به اعتراض به حجاب اجباری بر چوب کردند تا کنون به چهل نفر نمی رسد. اینکه رهبر نظام مجبور شده در برابر حرکت آنها صریحا و علنا موضع بگیرد، نشان دهنده اهمیت مسئله و پشتیبانی افکار عمومی از این حرکت است. تمایل جامعه به نفی حجاب اجباری غیرقابل انکار است. این حرکت برخاسته از متن و بطن ملت ایران است و نسبت دادن آن به توطئه دشمنان یا برنامه ریزی و تبلیغات آنان یا فریب خوردگی بانوان نشانی غلط دادن است. اگر رهبر جمهوری اسلامی ذره ای در این زمینه تردید دارد می تواند توسط أبواب جمعی خود نظرسنجی کند تا اطمینان پیدا کند لغو حجاب اجباری مورد حمایت اکثریت قاطع مردم ایران است.
آقای خامنه ای کار دختران خیابان انقلاب را «کوچک و حقیر» توصیف کرد. اگر نافرمانی مدنی بانوان کوچک و حقیر بود چرا «مقام معظم رهبری» به خود زحمت نقد آن را داد!؟ نقد ایشان اعتراف به عظمت مسئله است. ثانیا اینکه جمعی از بانوان هموطن با موازین مدنی بدون دست یازیدن به خشونت مطالبه خود علیه قانونی ظالمانه را ابراز کنند نشان دهنده عظمت آنهاست نه حقارتشان. این مطالبه اختصاصی به همین چند نفر ندارد، بخشی از مطالبات ملی مردم ایران است. مقاماتی که مطالبات ملی را نادیده می گیرند حقیرند هرچند متوهمانه خود را معظم بپندارند.
آقای خامنه ای نگرانی خود را از خواص پشتیبان حرکت نفی حجاب اجباری پنهان نمی کند و مشخصا سه گروه را نام می برد: روزنامه نگاران، روشنفکران و روحانیون. مهم نیست که وی از دو گروه اخیر با عبارات تحقیرکننده روشنفکرنما و آخوند یاد میکند. صحبت مقام رهبری اعتراف به حمایت اکثریت قاطع جامعه روشنفکری و روزنامه نگاران کشور از یک سو و جمعی از فضلای حوزه های علمیه از سوی دیگر از نفی حجاب اجباری است. البته نگرانی رهبر از قوای مقننه و مجریه بود که زمزمه پیوستن آنها به این حرکت مردمی را شنیده بود و برای پیشگیری این سخنان را بر زبان راند. اما این موج عظیم تر از آن است که آقای خامنه ای و منصوبانش توان جلوگیری از آن را داشته باشند.
اینکه رهبر مجبور شده از آقای خمینی مایه بگذارد نشان دهنده استیصال اوست. بنیانگذار حجاب اجباری بنیانگذار جمهوری اسلامی بود. اگرچه در زمان پهلوی دوم بی حجابی اجباری رضاشاهی منسوخ شده بود، اما آقای خمینی و دیگر مراجع شیعه در سال ۱۳۴۱-۴۲در مقابل گام مثبتی که رژیم شاه بسوی برابری حقوق زن و مرد برداشت موضع گرفتند. باید اعتراف کرد که قوانین آن دوره در مقایسه با قوانین دوران جمهوری اسلامی در مورد حقوق زنان عادلانه تر، عقلایی تر و قابل دفاع تر است. متاسفانه مراجع شیعه از جمله آقای خمینی در مورد حقوق زنان، عدالت مساواتی و برابری حقوقی زنان با مردان تلقی درستی نداشته اند و برخی احکام موقت دوران ماضی را احکام ثابت شرعی پنداشته اند و این برداشت نادرست همچنان ادامه دارد.
مناقشه در استدلال مشروعیت حجاب اجباری
اما اجرایی ترین سخنان آقای خامنه ای وارد کردن قوای قهریه نظام برای تدام حجاب اجباری است. استدلال وی مبتنی بر چند مقدمه است. مقدمه اول: حضور بانوان بدون روسری در ملأ عام شرعا حرام و گناه است. مقدمه دوم: نظام اسلامی شرعا موظف است جلوی ارتکاب حرام و گناه را در فضای عمومی بگیرد. واضح است که این جلوگیری با قوای قهریه و مجازات صورت میگیرد. در توضیح بیشتر مقدمه دوم می افزاید: حرام، بزرگ و کوچک ندارد و در ارتکاب محرمات و گناهان اجتماعی نظام نمی تواند به مردم آزادی انتخاب دهد، بلکه باید با حذف گزینه حرام مردم را مجبور به ارتکاب واجب کند. وی در مقابل قائلین حق انتخاب حجاب به آزادی فروش مشروبات الکلی مثال زد که همچنآنکه نمی توان به مردم آزادی انتخاب بین نوشیدن و ننوشیدن مشروب الکلی داد به همین قیاس نمی توان به بانوان آزادی انتخاب در پوشیدن روسری و نپوشیدن آن داد. با این سخنان دست نیروی انتظامی و قوه قضائیه در برخورد حادتر با بانوان مخالف حجاب اجباری بازتر می شود.
هر دو مقدمه استدلال رهبری مخدوش است. اما مقدمه اول یعنی واجب بودن پوشاندن موی سر قول غالب فقهای شیعه و سنی است. در سلسله مقالات تاملی در مسئله حجاب که بزودی بازنشر می شود اثبات شده که این قول ناتمام است و موی سر بانوان همانند صورت آنها زینت ظاهر است نه زینت باطن، و حکم پوشش آن از احکام موقت و غیردائمی شرعی است. اما اینکه نپوشاندن موی سر بانوان گناه و حرام است دلیل مستقلی از کتاب و سنت معتبر بر آن در دست نیست.
اما مقدمه دوم اینکه می توان مردم را به زور و اجبار به انجام واجب یا ترک حرام واداشت تنها در موارد منصوص مجاز است. در مطلب حجاب اجباری فاقد دلیل معتبر شرعی است مستندات آن را آوردهام. یقینا هیچ دلیلی از کتاب و سنت بر جواز دست یازیدن به اجبار که معادل اجرای مجازات تعزیراست در برداشتن روسری در دست نیست. به عبارت دیگر بر أساس موازین فقه سنتی حجاب اجباری و مجازات تارک آن خلاف شرع است. البته بنا بر مبنای ولایت مطلقه فقیه حاکم می تواند مرتکب گناه کبیره را تعزیر کند. اما اثبات اینکه برداشتن روسری گناه کبیره است آسان نیست. تنها راه مشروعیت حجاب اجباری این است که بنا بر مصلحت نظام برداشتن روسری را گناه کبیره اعلام کنند و قید تعزیر کمتر از حد را نیز بردارند و با آن هر مجازاتی که مایلند تعیین کنند. اینکه چنین راه حلی مورد تایید شرع و فقه است پاسخ مسلما منفی است.
ضامن احکام شرعی از قبیل عبادات و حجاب اختیار آزادانه آنهاست. واجب و حرام الزام شرعی است اما مکلف قرار نیست در این دنیا بر آنها اجبار شود. وجوب شرعی معادل اجبار حکومتی نیست. واجب و حرام شرعی را با اجبار حکومتی و مجازات قضایی ملازم کردن تهی کردن دیانت و تبدیل آن به قشر بی مغز است. پیامبر با نفوذ در قلبها اسلام را پیش برد و و کتاب خدا با نفی اکراه در دین باعث شد مردم فوج فوج به اسلام بگروند. جمهوری اسلامی با اجبار حکومتی و مجازات شداد و غلاظ زندان می پندارد می تواند پابندی به احکام شرع را حفظ کند، زهی خیال باطل!
آقای خامنه ای ادعا کرد که «کار حرام بزرگ و کوچک ندارد». ایشان تقسیم گناه به کبیره و صغیره را فراموش کرده است! درست بر خلاف گفته ایشان حرام بزرگی مانند قتل انسان بیگناه با حرام کوچکی از قبیل خلف وعده قابل مقایسه نیست. برداشتن روسری اگر حرمتش قابل اثبات باشد – که نیست – از قبیل دومی است نه اولی. قیاس آزادی انتخاب پوشش با آزادی خرید و فروش مشروبات الکلی در سخنان رهبری قیاس مع الفارق است. چرا که آزادی انتخاب پوشش مطالبه اکثریت ملت است، حال آنکه در مورد دومی نه تنها چنین اکثریتی در کار نیست، بلکه اکثریت برخلاف آن است. بعلاوه آزادی انتخاب پوشش در زندگی روزمره نیمی از جمعیت کشور نقش اساسی ایفا می کند، اما نوشیدن مشروب الکلی مسئله جمع بسیار قلیلی است و هرگز مسئله اصلی اکثریت مردم نیست.
کلام آخر
نظام ولایت مطلقه فقیه که حفظ آن اوجب واجبات است و برای مصلحت نظام می تواند واجباتی از قبیل نماز و روزه و حج را مادام المصلحة تعطیل کند، چگونه این همه بر روسری زنان به عنوان واجب شرعی إصرار دارد؟! قضیه حجاب قضیه دینی و شرعی نیست، کاملا سیاسی است. حجاب برای نظام امری حیثیتی شده است. حجاب اجباری با جمهوری اسلامی متولد شد و با سقوط جمهوری اسلامی ساقط می شود. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی نمی تواند بدون تبعیض ساختاری جنسیتی ادامه حیات دهد.
جمهوری اسلامی خود را به حجاب اجباری سنجاق کرده است. آقای خامنه ای در مقابل مطالبه ملی لغو حجاب اجباری موضع گرفت. این مطالبه بسیار عمیق تر از آن است که وی پنداشته است. این سیلی است که بنیان او و حکومتش را با خود خواهد برد. مخالفت بیخردانه و متکبرانه رهبر جمهوری اسلامی با مطالبه ملی لغو حجاب اجباری یکی دیگر از ادله اصلاح ناپذیری جمهوری اسلامی است.
۱۸ اسفند ۱۳۹۶
***
بخشی از نکات فوق در مصاحبه زیر مطرح شد:
مصاحبه با ناصر مدنی، برنامه چشم انداز بامدادی، رادیو بی بی سی فارسی، ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ۹ مارچ ۲۰۱۸