صدای اعتراض ملت را بشنوید

صدای اعتراض ملت را بشنوید

نقدی کوتاه بر خط و نشان کشیدنهای اخیر رهبری

رهبری در چهارمین واکنش خود به اعتراضات اخیر از مثلث اغتشاش، شرارت، و دشمن فراتر رفت و دو نکته بر گفته های سابقش افزود: یکی حقارت معترضان و دیگری تهدید به پایان دادن اغتشاش و شرارت. وی همواره مشکل را منحصر به توطئه خارجی کرده است و اعتراضات را به صحنه گردانی کشورهای خارجی و شبکه های تلویزیونی و فضای مجازی منتسب نموده است. راستی این عامل اصلی است؟ آنچه در تحلیل وی مغفول است نقش خود مردم در این اعتراضهاست. طبیعی است که دولتها مطابق منافع ملی خود سیاستهایی را پیش بگیرند. آنچه تعیین کننده است رابطه مردم و حاکمیت است.

شکاف بین مردم و حاکمیت در ایران به عمیق ترین حد خود رسیده است. جمهوری اسلامی از نظر اکثر مردم ایران دشمن اصلی ایران و ایرانیان شده است، چیزی شبیه شکاف ملت و حاکمیت در سال ۱۳۵۷. سخنان خامنه ای بسیار به سخنان محمدرضا شاه پهلوی قبل از دی ۵۷ شبیه بود، دیکتاتورها و خودکامگان بسیار شبیه به هم رفتار می کنند.  حقیقتا کشور بسیار بد اداره شده است، کاملا ناکارآمد، عدم رعایت منافع ملی در تصمیم‌گیریهای کلان داخلی و خارجی، سیاستهای ناعادلانه، فشار و سرکوب و تحمیل سبک زندگی خصوصا به زنان و جوانان، و سیاست خارجی ماجراجویانه.

اکثریت مردم به این حکومت اعتماد ندارند و در آن برای خود آینده ای نمی بینند. این حکومت آن قدر دروغ گفته است که به چوپان دروغگو تبدیل شده است. اهداف این حکومت با اهداف اکثریت مردم فاصله نجومی پیدا کرده است. به بهانه آمریکاستیزی، جمهوری اسلامی به کشوری وابسته به روسیه و چین تبدیل شده است. مردم در مسئولان نظام چه در رهبری، چه در سران قوای سه گانه احدی را نماینده خود نمی دانند. در مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان به ندرت کسی نماینده اکثریت ملت ایران محسوب می شود.  در جمهوری اسلامی از حاکمیت قانون خبری نیست، حاکمیت فرمان البته با توسل به قانون هست.

وقتی جمهوری اسلامی همه مجاری قانونی اصلاح نظام را مسدود کرده باشد، وقتی به اصول حقوق ملت در  فصل سوم همین قانون اساسی از جمله حق تظاهرات مسالمت آمیز عمل نمی شود، چه راهی جز اعتراض خیابانی حتی الامکان مسالمت آمیز باقی مانده است؟ رهبری که صدای اعتراض اکثریت مردم را نمی شنود، به قانون اساسی پای‌بند نیست، به مردم ظلم می کند و زور می گوید، و در اعتراضات اخیر نزدیک چهارصد نفر از جمله پنجاه کودک را به قتل رسانده است، «حقیر» است، نه جوانان معترضی که چیزی برای از دست دادن ندارند. اینکه رهبری تصمیم گرفته به آنچه او اغتشاش و شرارت خوانده و ملت ایران آنها را اعتراضات به حاکمیت ناکارآمد ستمگر می دانند، پایان دهد خوب است. اما پایان دادن به اعتراضها دو راه می تواند داشته باشد: یکی سرکوب و فشار بیشتر، قتل عام افزون‌تر معترضان، و پرکردن زندانها. یعنی راه حلی شبیه ۱۷ شهریور ۵۷ و اعلام حکومت نظامی.

دیگری شنیدن صدای معترضان، اجابت درخواست‌هایشان، آزاد کردن زندانیان سیاسی، عذرخواهی از خانواده های عزادار و مصیبت دیده، لغو محدودیتهای غیرقانونی دانشجویان ممنوع الورود به دانشگاهها، آزادی پوشش بانوان و لغو حجاب اجباری، متوقف کردن گشت ارشاد، پرهیز از تحمیل سبک زندگی به مردم خصوصا جوانان، رفع مانع از آزادی های سیاسی و فرهنگی، و از همه مهمتر برگزاری همه پرسی در مورد اصل نظام: آیا مردم با جمهوری اسلامی، هرگونه حکومت دینی، ولایت مطلقه فقیه یا استبداد دینی، عدم جدایی نهاد دین از دولت، و احکام شرع به مثابه قانون موافقند یا نه؟ مطالبه قاطبه معترضان اینهاست. نوک تیز شعارهای اعتراضی به دیکتاتوری و شخص رهبری است. اکثر مردم ایران خامنه ای و نهاد ولایت مطلقه فقیه یا اصل نظام را نمی خواهند.

در این شقاق عمیق یک طرف باید کوتاه بیاید. جمهوری اسلامی می پندارد با زور و سرکوب یا تفسیر نادرست از اعتراضات و انتساب آن به خارجی می تواند اعتراضها را بخواباند، که خیال باطلی است. اعتراضها اکنون به متن مردم رسیده است، نظام با مادرانی روبروست که جگرگوشه هایشان را ماموران نظام پرپرکرده اند. در بیانات خامنه ای هیچ نشانه ای دال بر راه حل دوم (شنیدن صدای معترضان) نیست و متمایل به راه حل اول (ادامه سرکوب) است. این راه حل به ضرر ایران، حتی به ضرر نظام جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای است. بر ملتی که اکثریتش با رهبر و نظام سیاسی مخالفند جز با زور نمی توان حکومت کرد. اینگونه حکومت کردن افتخار ندارد. زمامداری که اهل مصالحه با مردم خود نباشد محکوم به سقوط و فروپاشی است. چنین زمامداری به جای مصالحه با مردمش با روسیه و چین در حال سازش است. این منطق که اگر یک قدم به مطالبات معترضان تن دهیم سقوط می کنیم یعنی فقدان شعور سیاسی. اگر به مطالبات ملت تن ندهید محکوم به سقوط هستید. بیانات خامنه ای بر خلاف ظاهر مقتدرانه از موضع ضعف است. او تلویحا خبر داده که حتی در میان مسئولان نظام در مورد شیوه مواجهه با اعتراضهای اخیر اختلاف نظر است و به آنها توصیه کرده که از برنامه های او امیدوارانه حمایت کنند. کسی که مدعی «پیاده شدن مردمسالاری دینی واقعی» در ایران است چرا از برگزاری همه پرسی آینده نظام می هراسد؟ در همه پرسی معلوم می شود که جمهوری اسلامی به حکومت اقلیت ۱۵ درصدی بر اکثریت ۸۵ درصدی تبدیل شده است.

این اعتراضهای ملی را باید با صبوری و پیش گرفتن راهکارهایی با هزینه کمتر و فایده بیشتر ادامه داد. مقاومت مدنی، متشکل شدن در احزاب سیاسی و انجمنهای صنفی، و پرهیز از خشونت، دفاع از تمامیت ارضی و استقلال ایران نوید رسیدن به حاکمیت مردم ایران، حکومت قانون و استقرار یک نظام سکولار دموکراتیک خواهد بود.

بخشی از نکات فوق در این مصاحبه ابراز شد:

مصاحبه با جمال الدین موسوی، برنامه شصت دقیقه، تلویزیون بی بی سی فارسی، ۲۸ آبان ۱۴۰۱، ۱۹ نوامبر ۲۰۲۲ 

دریافت فایل صوتی