مسمومیت زنجیره ای مدارس دخترانه: «محاربه»
الف. اطلاعات بسیار اندکی در دست است. با استفاده از برخی شواهد موجود می توان گمانه زنی هایی مطرح کرد.
۱. مسمومیت ظاهرا ناشی از گازی سمی است که نمی تواند فردی تولید شده باشد. تولیدکنندگان آن برخوردار از دانش نسبی، تجربه، و توانایی در تولید نسبتا انبوه، سازماندهی هستند.
۲. این گاز سمی تا کنون کشنده نبوده، اما عوارض جانبی کوتاه مدت داشته است. اینکه عوارض بیماری زای طولانی داشته باشد هنوز معلوم نیست.
۳. این گازهای مسموم غالبا در مدارس دخترانه و خوابگاههای دخترانه دانشگاهها به کار گرفته شده است.
۴. نتیجه آن ارعاب و وحشت خانواده ها از فرستادن دخترانشان به مدرسه بوده است.
ب. ارعاب، اخافه، تولید وحشت و ناامنی به لحاظ دینی حرام و معصیت محسوب می شود و از جمله مراتب محاربه محسوب می شود. هر جریانی و گروهی که چنین فعل مجرمانه ای انجام داده باشد شرعا محارب است و مطابق همین قانون مجازات اسلامی هم مستوجب مجازات سنگین است.
پ. اینکه مسمومیت زنجیره ای دختران شبیه اسیدپاشی به صورت دختران و زنان به زعم مجرمان بدحجاب یا شبیه قتلهای محفلی کرمان بود که مجرمان برخی دختران و پسران جوان به صرف با هم بودن کشتند.
انگیزه هر سه فعل ارعاب و وحشت در میان دختران و خانواده ها بود. مجرمان می پنداشتند با مسموم کردن یا اسیدپاشی یا قتل می توانند سبک زندگی مورد نظرشان را که معروف می پندارند بر دختران و خانواده ها تحمیل کنند.
ت. می توان گفت مجرمان زن ستیز هستند، زن را موجودی فرودست تصور می کنند که نیازی به تحصیل ندارد، همواره باید در خانه تحت سرپرستی و قیمومت پدر و برادر و شوهر باشد، جامعه برای حضورش و مدرسه و دانشگاه برای تحصیلش امن نباشد.
این تلقی نخستین بار در بوکو حرام در نیجریه سپس در طالبان در افغانستان و اکنون در ایران از سوی جریانی مشکوک مشاهده می شود.
ث. مجرمان مسمومیت گازی ظاهرا با بوکوحرام و طالبان هم جنس هستند، با این تفاوت که دو جریان مذکور حداقل این شجاعت را داشته اند که مسئولیت ذهنیت عقب مانده و متحجر خود را بر عهده بگیرند، اما جریان مسمومیت گازی مدارس دخترانه بزدلانه خود را معرفی نمی کند و مسئولیت اعمال خلاف شرع، ضداخلاقی، غیرقانونی و مجرمانه خود را به عهده نمی گیرد.
ج. آیا نهادهای امنیتی عاجز از برخورد با این پدیده عاجز مانده اند؟ حداقل می توان گفت. نظام تا کنون کوچک نمایی کرده است. در حد اطلاع، نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی نسبت به شناسایی و دستگیری مخالفان داخلی خود بسیار قوی و مقتدر هستند. اما حداقل نسبت به دو جریان ضدملی و ضد حقوق بشری توانا نبوده اند.
یکی ترور دانشمندان هسته ای و تخریب مراکز حساس هسته ای و نظامی که ظاهرا همگی کار اسرائیل بوده و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی تا کنون در این زمینه موفق نبوده اند.
دیگری اقدامات مجرمانه و خلاف شرعی که غالبا زن ستیزانه بوده و از سوی نظام و نهادهای امنیتی آن اراده ای برای مقابله یا معرفی یا مجازات آنها مشاهده نشده است. نمی توان گفت که مجرمان این جرائم ضدبشری و خلاف شرع از سوی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی شناسایی نشده باشند.
اما می توان گفت که مجرمان جرائم اسیدپاشی در اصفهان یا قتلهای محفلی کرمان اگر از اعضای نهادهای امنیتی نظام نبوده باشند از برادران همکار این نهادها بوده اند، خودی محسوب می شده، و لذا در جریان نخست اصلا معرفی و مجازات نشدند، در جریان دوم هم با تاخیر فراوان در دادگاهی نمایشی محاکمه و سر و ته قضیه هم آوردند، شبیه ترور سعید حجاریان. برادران قاچاقچی یا برداران محارب یا تروریست!
در مورد مسمومیتهای زنجیره ای هم می توان گفت که اگر مجرمان از ماموران نظام نباشند، از لباس شخصیهای خودی هستند که احتمال معرفی یا مجازات موثر آنها بسیار کم است.
چ. این اقدامات با چه هدفی صورت گرفته است؟ احتمال اینکه برای ۱) مهار اعتراضها ۲) یا حتی تحت الشعاع قرار دادن اعتراضهای زن و زندگی و آزادی، ۳) یا انتقام از دختران باشد منتفی نیست. با توجه به دروغگویی نهادینه نظامبرای هرگونه اظهار نظر باید منتظر اطلاعات موثق بود.
مصاحبه با جمال الدین موسوی، برنامه شصت دقیقه، بی بی سی فارسی، یکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱، ۵ مارس ۲۰۲۳