دکتر محسن کدیور :
بستن دهان مخالف، سیره اموی است
نوروز: ویژه برنامه های جبهه مشاركت ایران اسلامی در شبهای محرم شنبه شب، در شب شام غریبان حسینی با سخنرانی «محسن كدیور» و«فریده ماشینی» پایان یافت.
به گزارش خبرنگار نوروز، دكتر محسن كدیوردر سخنانش پس از آنكه به ذكر یاد دانشجویان و فعالان سیاسی دربند پرداخت، در باب «نقش نهضت حسینی در استبدادستیزی» سخن گفت. وی اظهار داشت: در هیچ یك از كلمات امام حسین (ع) واژه استبداد به كار نرفته است؛ اما از زمان قیام او تا امروز همواره یاد حسین، ظلمستیزانه و استبدادستیزانه بوده است. اما چگونه است كه مردم همواره از این حركت چنین تلقیای داشتهاند؟ علت این است كه قیام حسین یك بعد استبدادستیز داشته است. امام حسین (ع) علیه حاكم وقت، قیام و امر به معروف و نهی از منكر كرد.
سخنرانی شام غریبان
وی افزود: اگر بپذیریم ظلم و عدالت، هیچ یك واژههای دروندینی نیستند، مردم با عقل خود میفهمند كه ظلم و عدالت چیست و برای درك آن نیازی به مراجعه به شریعت وجود ندارد. بر این اساس وقتی چیزی را ظالمانه دیدند، فطرت و ذاتشان به حركت میافتد و اگر هم دینی داشته باشند و آن دین در این باره مباحثی داشته باشد، این دین تشدیدكننده حركت میشود و از این رو سخن از عدالت و ظلم ارشادی است. عقل انسان مستقل از شریعت میتواند ظلم را درك كند و خرد است كه میفهمد.
این پژوهشگر مسائل دینی با بیان اینكه «ذكر مكرر امام حسین (ع) در میان دوستدارانش این قابلیت را داشته كه همواره شیعه را یك جریان عدالتخواه كند»، افزود: حركت حسینی همواره حركتی آزادیخواه بوده است و مردم از این حركت حریت و عدالتخواهی آموختهاند. اگر زمانی ظلم صرفا مناسباتی ساده داشت در زمان دیگر مناسبات و ابعاد دیگری پیدا میكند. بنابراین، نیازی نداریم كه به دنبال واژه استبداد بگردیم و همین كه بدانیم استبداد در دوره ما شعبهای از ظلم بوده است و در قول و عمل حسین (ع) نیز ستیز با ظلم سرلوحه ستیز سیاسی بوده است، كفایت می كند.
وی با اشاره به دلایلی كه امام حسین (ع) برای قیام خود برشمرده است از جمله اینكه به برادرش گفته است «من برای اصلاح مردم برخاسته ام و می خواهم امت اسلام را از مسیری كه منحرف شده به مسیر اصلی بازگردانم»، گفت: یكی از شیوههای اصلاح حال حكومتها، امر به معروف و نهی از منكر پیشبینی شده است و هر مقدار در جامعه امكان نصحیت حكومتها كمتر باشد، معنای واضح آن این است كه آن جامعه از راه و مشی علی (ع) و حسین (ع) دورتر شده است. علوی شدن و حسینی شدن تنها به سینه زدن و مكرر نامشان را بردن نیست، مهم این است كه شیوه و رسمشان در عمل حفظ شود.
كدیور با تاكید بر اینكه «در زمان حضرت علی (ع) اگر كسی حتی به غلط زبان به توهین هم میگشود، علی (ع) تحمل میكرد»، گفت: حضرت علی (ع) پاسخگو بوده و هر كه میخواهد جا پای علی بگذارد، این شیوه علی (ع) است. علی (ع) میگوید از من سوال كنید و اگر خطا كردم به من بگویید. علی (ع) نه كسی را به بهانه مخالفت و انتقاد از حكومت لحظهای به زندان افكند، نه ذرهای از بیتالمال كم كرد و همه كسانی كه با او بیعت نكردند، به مرگ طبیعی از دنیا رفتند. علی (ع) هیچكس را به بهانه مخالفت و انتقاد از حق زندگی و آزادی محروم نكرد و به حاشیه نیز نراند. اما در مقابل امویان و عباسیان پس از آنها چه كردند؟ قصه برخورد امویان و عباسیان، قصه همواره شرق بوده است. زمانی كه امویان و عباسیان در زمان علی (ع) بیعت نكردند نه زبانی قطع شد و نه گردنی زده شد، اما حسین گفت من برای خودم معیار و ملاك دارم و یزید بر اساس این ملاك ها صلاحیت اداره جامعه را ندارد، آنها هم به حسین (ع) گفتند یا بیعت كن یا گردنت قطع میشود.
كدیور با اشاره به فرازهایی از خطبه امام حسین در كربلا، گفت:امام حسین حدیثی را از پیامبر نقل كرد مبنی بر اینكه هر كس سلطان جائری را ببیند كه حرام خدا را حلال كرده و عهد خدا را نقض كرده باشد، با سنت و سیره پیامبرش مخالفت كرده باشد، در بین بندگان خدا به گناه و تجاوز عمل می كند و در مقابل چنین وضعیتی اراده ای برای تغیر خود نكند، واجب است كه او را به جهنم بفرستد.
كدیور در بخش دیگر سخنانش با بیان اینكه اگر در جامعهای عالمان سكوت كنند گناهشان به مراتب از مردم عادی بیشتر است، تصریح كرد: رعایت حق در هر زمانهای به گونهای است و خدا نیز میگوید كه زمانی به حقالله پرداخته شود كه حقالناس بر گردن نباشد.عالم دین نمی تواند در مقابل شكم بارگی ستمكاران وگرسنگی مظلومان ساكت بنشیند. آیا مردم از حداقل زندگی برخوردارند؟ آیا حكومت به صراط مستقیم می رود؟ امر به معروف و نهی از منكر از همین جا آغاز می شود.
وی با بیان اینكه «پذیرفتن ظلم از سوی امام حسین (ع) محال است و صفات امام حسین هم نشان دهند همین مساله است»، گفت: پدران ما گفتند دین را عادلانه میخواهند و مهمترین صفت جوامع شیعی نیز باید عدالتخواهی باشد. امروز هم باید در حوزه اعتقادات و عمل عدلیه باشیم، امروز مهمترین مصداق عدالت جویی استبدادستیزی است؛ چرا که عدالت جویی در زمانهای متاخر مبتنی بر وجود و عدم استبداد خواهد بود.
كدیور با تاكید بر اینكه «اگر سیستم سیاسی و اجتماعی مبتنی بر روابط استبدادی باشد آن روش عادلانه محسوب نمیشود»، گفت: خوشبختانه استبداد در همه جوامع ناپسند و نامطلوب است و در هیچ زمانی اگر فردی را مستبد بخوانند خوشش نمیآید و حتی حاكمیتهایی كه از دیدگاه افكار عمومی مستبد بودهاند نیز خود را مستبد نمیشمردند.
وی افزود:استبداد اشكال مختلف دارد. استبداد قابلیت تكرار، تولید و بازتولید دارد و ممكن است شكلی از آن به شكلی دیگر تبدیل شود. آنچه در زمین یافت میشود، همواره استبداد ناخالص است و هیچ گاه نمیتوان گفت كه در یك زمان استبداد خالص داشتهایم. استبداد در اجتماع و خانواده و حتی در زندگی ما هم میتواند بروز كند و حتی ما میتوانیم خانواده خود را نیز مستبدانه اداره كنیم. ستیز با استبداد را باید از خانههایمان شروع كنیم و اول خودمان آزادیخواه باشیم و سپس در بیرون از خانههایمان به دنبال آن برویم.
كدیور مهمترین عامل در استبدادستیزی را مقابله با فرهنگ استبدادی برشمرد و گفت: استبداد در طول تاریخ دچار تحول معنایی شده است و امروز هم همه یك معنا از آن استخراج نمیكنیم، اما مهم این است كه بگوییم این امر نامطلوب چیست.
وی سه معنا را در مورد استبداد قابل طرح دانست و گفت: معنای اول استبداد دیكتاتوری نیست و دیكتاتوری متاخر است. مراد از استبداد خودرایی، خودسری و بدون مشورت با دیگران كاری را كه چه خوب و چه بد باشد، انجام دادن است و قرآن ما نیز این رویه را محكوم كرده است. در قرآن آمده است حتی فرعون هم مشورت میكند.
در مورد به معنای دوم استبداد گفت: این معنی كمی دقیقتر میشود و به معنای ظلم، زیر پا گذاشتن خیر و تجاوز به مصلحت عمومی و كسب منافع شخصی است. حاكم مستبد در این تعریف حاكمی است كه به جای اینكه به دنبال منافع و مصلحت عمومی باشد به دنبال مصلحت خود است و به جای تعقیب خیر، شرطلب باشد.قدیمی ترین كسانی كه به این معنا تمسك جسته اند، افلاطون و فارابی هستند. این تعریف در بین فقهای ما هم پذیرفته شده است.
وی تصریح كرد: اما استبداد در چند قرن اخیر معنای سومی نیز یافته است و اگر این معنی را به كار بردیم دیگر معانی اول و دوم معنی پیدا نمیكنند. در این تعریف استبداد یعنی حكومت مطلقه فردی كه مافوق قانون است؛ حكومتی كه چندان در پی قانون نیست.
این پژوهشگر مسائل دینی، با اشاره به اینكه «سالها جنگیده شد تا این مطلب به كرسی نشست كه جامعه بیقانون جامعهای است كه در آن استبداد به راحتی رشد پیدا میكند»، گفت:بنابراین نباید قانونی بنویسیم كه در آن اختیارات مطلق پیش بینی شده باشد، در آن مساله تفكیك قوا مطرح میشود؛ از این رو كسی كه قضاوت میكند نباید قانون را بنویسد و اگر قرار باشد یكجا درباره قانونگذاری قضاوت و اجرا، تصمیم بگیرد فساد آغاز میشود. نكته مهم این است كه مردم در اداره جامعه مشاركت داشته باشند و مشاركت این است كه تمام سطوح جامعه با مشاركت مردم انتخاب شده باشند.
وی این پرسش را مطرح كرد كه «آیا مردم در انتخاب زمامداران مشاركت دارند یا تلقی شده كه زمامداران تنها از جانب خداوند گمارده شدهاند؟»، افزود: در جامعهای كه حاكمان باور كنند با رای مردم آمدهاند و با رای مردم نیز پایین خواهند آمد، این حكومت استبدادی نخواهد بود.
این فعال سیاسی با بیان اینكه «از جانب مردم به قدرت رسیدن نیز منافی استبدادی بودن نیست»، تصریح كرد: نمونه بارزش هیتلر است كه از نردبان مردم بالا رفت؛ اما با شیوه استبدادی جامعه را اداره كرد.
كدیور تاكید كرد: با مشاركت مردم به قدرت رسیدن، با نظارت مردم مدیریت كردن و هر زمان مردم نخواستند با مشاركت و رای مردم، قدرت را تحویل دادن، در این صورت است كه میتوانیم بگوییم از استبداد دور شدهایم.
وی در پایان سخنانش به چند نكته اشاره كرد كه با بررسی استبداد دینی حاصل شده اند از جمله توجیه دینی برای قرائت غیردموكراتیك از سیاست، عدم اعتقاد به برابری حقوق مردم در حقوق سیاسی و امتیاز قائل شدن برای عده ای خاص،عدم اعتقاد به مشاركت مردم در عرصه اصلی سیاست، قائل بودن به قرائت حداكثری از دین، عدم اعتقاد به آزادیهای سیاسی مردم واستفاده از خشونت ورزی برای پیشبرد اهداف.
کدیور همچنین با استناد به یکی از جملات علامه نائینی به نقل از وی گفت: ضربه ای که برخی علما برای توجیه و تحکیم استبداد دینی به دین زده اند، از ضربه یزید و ابن زیاد بدتر بوده است.