تأملی در متون اعتقادی

هر گزاره دینی، چه اعتقادی، چه اخلاقی، چه فقهی، دلیل می خواهد. این دلیل می تواند عقلی یا نقلی باشد، دلیل نقلی شامل آیات قرآن کریم و احادیث معتبر منقول از رسول اکرم (ص) و ائمه هدی (ع) می شود.

از آنجا که در روایات منقول از پیامبر(ص) و بالاخص در احادیث بجامانده از اهل بیت(ع) مسائل دینی با شرح و تفصیل و جزئیات بیشتری آمده است.بتدریج روایات منقول از ائمه طاهرین(ع) به منبع اصلی اندیشه اسلامی شیعی تبدیل شده است.تا آنجا که اکثر مسائل اختصاصی شیعه چه در حوزه اصول معارف و چه در حوزه فروع فقهی مستندی جز از روایات اهل بیت(ع) ندارد.

۱. مرحله اول بحث:

علمای شیعه از آغاز نسبت به تمیز روایات معتبر که استنادشان به ائمه هدی(ع) قابل اثبات است از روایات غیر معتبر توجه داشتند.علم رجال و درایه عهده دار شناخت احادیث صحیح از احادیث ضعیف بوده است. هر چند معنای حدیث صحیح بتدریج دچار تحول شد و در قرن هفتم توسط سید بن طاووس و علامه حلی انضباط بیشتری یافت.

اعتبار یک روایت منقول از پیامبر (ص) یا ائمه(ع) در درجه اول به عدم مخالفت با قرآن کریم بستگی دارد و در مرحله دوم به اینکه بر سبیل تقیه صادر نشده باشد بلکه حاوی مراد جدی گوینده باشد، و در مرحله سوم سازگار با سنت قطعیه پیامبر(ص) باشد و با لاخره توسط افراد موثق و راستگو و قابل اعتماد نقل شده باشد.

ثقة الاسلام کلینی پس از بیست سال تلاش مداوم از میان سیصد هزار روایت منقول از ائمه(ع) تنها شانرده هزار روایت(یعنی حدود۵% ) را به نظر خود معتبر تشخیص داد و کتاب با ارزش “کافی” را تدوین کرد. کلینی به تأسی از اهل بیت(ع) کتاب خود را با بحث “عقل” آغاز کرد و با فضیلت دانش ادامه داد. در میان کتب اربعه ،کافی تنها کتابی است که روایات اصول عقاید را نیز در بر دارد.

علیرغم دقت فراوان کلینی،بنا بر ارزیابی علامه محمد باقر مجلسی در “مرآت العقول” نزدیک ۷۰% روایات منقول در کافی به لحاظ سندی ضعیف،مرسل ومجهول در یک کلام فاقد اعتبارند.از ۱۰۱۶ روایت کتاب الحجه کافی (یعنی بخشی از کافی که روایات مربوط به نبوت و بالاخص امامت را گردآوری کرده است) تنها ۲۸۰ روایت، صحیح یا موثق یا حسن محسوب می شوند و به زبان دیگر حدود %۷۳ روایات کتاب الحجه کافی به لحاظ سندی و با ضوابط علم رجال و درایه (با ارزیابی علامه مجلسی) فاقد اعتبارند.

بسیاری از مباحث اعتقادی بویژه در حوزه فضایل فرابشری ائمه(ع) از قبیل علم لدنی ایشان مستندی جز روایات ندارد که قوی ترین این مستندات روایی در اصول کافی آمده است و از کتب مشابه از قبیل بصائر الدرجات صفار قمی یا محاسن برقی به مراتب معتبرتر است.اما این روایات منقول در کافی از اعتبار کافی برخوردار نیستند،به عنوان یک نمونه در اصول کافی بابی است به عنوان اینکه ائمه هر زمان که بخواهند بدانند می دانند (إن الائمة إذا شاؤوا أن یعلموا علموا) در این باب کلینی ۳ روایت نقل کرده است که یکی ضعیف و دو تای دیگر مجهول است،یعنی هر سه فاقد اعتبارند.

نتیجه مرحله اول بحث : با ضوابط علم رجال و درایه (بر اساس حدیث شناسی شیعه از قرن ۷ به بعد) تنها به احادیثی به عنوان مستند مسائل دینی می توان اتکا کرد که صحیح یا موثق محسوب شوند،و روایات ضعیف یا مجهول یا مرسل هرگز نمی تواند به عنوان مستند موجه یک مسئله دینی پذیرفته شود.

۲. مرحله دوم بحث:

در میان احادیث موجود،احادیثی است که توسط یک تشکیلات بی تقوا و دغل باز جعل شده و به ائمه(ع) نسبت داده شده است.این تشکیلات منحرف که به نام “غلات” شناخته شده اند احادیثی را ساخته و در میان اصول(دفاتر دست نوشته راویان) به بهانه استنساخ و رونویسی جاسازی کرده اند. اینگونه احادیث ساختگی بر خلاف احادیث ساختگی مرحله پیشین تنها متنشان جعلی نیست، سندشان نیز جعلی است. مهمترین سازندگان این احادیث جعلی مضاعف (جعل متن و جعل سند) ابوالخطاب و مغیرة بن سعید بوده اند. امام صادق(ع) برای نخستین بار توطئه این حدیث سازان حرفه ای را برملا کرد. این احادیث نوعا در فضایل غیر بشری ائمه بوده است. با مبارزه بی امان ائمه(ع) با غلات نسبتهای الوهی و ربوبی این احادیث از میان احادیث شیعه پاکسازی شد.اما بخش اعظم این فضایل توسط “مفوَضه” به سرکردگی مفضل بن عمر و بعد از او محمد بن سنان به نحوی بازسازی شد و با حدیث ساختگی “ما را از مرتبه ربوبیت پائین بکشید، سپس در فضایل ما هر چه می خواهید بگویید” که در حکم چک سفید امضای نقل فضایل بدون مستند است اوج گرفت.

اینگونه احادیث مجعول در فضایل فوق بشری ائمه با ضوابط مألوف علم رجال و درایه قابل شناسایی نیستند و به نسخه شناسی اصول اولیه و مهمتر از آن تنها با متن شناسی و عرضه محتوای آن به قرآن و سنت قطعیه پیامبر(ص) از روایات معتبر قابل شناسی هستند.

نتیجه مرحله دوم بحث: در روایات فضائل فرا بشری ائمه که حتی با سند صحیح و معتبر نقل شده اند، می باید بشدت احتیاط کرد که از سنخ جعلیات مغیرة بن سعید و ابوالخطاب نباشند. به عبارت دیگر در اینگونه روایات اصل بر عدم اعتبار روایت است مگر خلاف آن ثابت شود. حال آنکه در روایات فقهی یا روایات اعتقادی در حوزه توحید و نبوت چنین احتیاطی لازم نیست،چرا که اینگونه جعلیات مختص به روایات امامت بالاخص در حیطه فضائل فوق بشری است که توسط غلات و مفوضه حدیث سازی شده و به ائمه هدی(ع) نسبت داده شده است. این جعلیات آنچنان حرفه ای انجام شده که امر بر عالم بصیری همچون یونس بن عبدالرحمن صحابه طراز اول امام رضا(ع) نیز مشتبه شده است.

۳. مرحله سوم بحث:

مطالبی که توسط خبر واحد اثبات می شوند، بیش از افاده ظن و گمان چیزی بدست نمی دهند.ظن حاصل از خبر واحد موثق بنا بر سیره عقلا در مسائل عملی (فقهی) حجت است.اما در امور مهم از قبیل اصول دین و مسائل اعتقادی ظن کافی نیست و علم قطعی یا یقین لازم است. لذا اصول دین و مسائل اعتقادی را نمی توان با خبر واحد(ولو صحیح یا موثق) اثبات کرد، بلکه مستند مسائل اعتقادی یا اصول دین یا عقل قطعی است یا دلیل نقلی قطعی یعنی آیات قرآن کریم یا روایات متواتر که در دلالت نص و صریح باشند. لذا اخبار واحد هرگز نمی توانند یک مسئله اعتقادی یا اصلی از اصول دین را اثبات نمایند.

اگر جزئیات اعتقادی را از یقین و علم قطعی به امر تعبدی تنزل دادیم، در این صورت تعبدیات در حوزه اعتقادی دیگر واجب الاعفقاد نیستند (از قبیل جزئیات معاد و آخرت) بلکه اگر علم آن برای کسی اتفاق افتاد اعتقادش واجب می شود.

نتیجه مرحله سوم بحث : مسائل اعتقادی از جمله فضایل فرابشری ائمه هدی(ع) را با خبر واحد ظنی نمی توان اثبات کرد. مستند قطعی از قبیل آیه یا روایات متواتر نص یا دلیل عقلی نیاز دارد.

نتیجه بحث:

۱) فضایل فرابشری ائمه(ع) مستندی جز روایات ندارد.

۲) اکثراین روایات به لحاظ سندی فاقد اعتبارند(بیش از ۷۰%).

۳) در روایاتی که به لحاظ سندی معتبرند، با توجه به دسیسه غلات و مفوضه در جعل احادیث متعدد در فضائل فرابشری ائمه(ع) اصل برعدم صدور اینگونه روایات است مگر خلاف آن اثبات شود.

۴) اساسا در اصول دین و مسائل اعتقادی،علم قطعی و یقین لازم است و با خبر واحد ظنی نمی توان اصلی از اصول دین و مسئله ای از مسائل اعتقادی را اثبات کرد.

۵) اگر فضائل فرابشری ائمه(ع) تعبدی محسوب شدند،در این صورت علاوه بر اینکه این تعبد محتاج دلیل معتبر است، امر تعبدی در حوزه اعتقادی نمی تواند واجب الاعتقاد باشد، بلکه اگر علم آن برای کسی اتفاق افتاد، اعتقادش لازم میشود.

۶) برای شناخت ابعاد وجودی ائمه هدی(ع) نمی توان از چهارچوب کلی قرآن کریم و سنت قطعیه پیامبر(ص) و روایات قطعیه الصدور از خود ائمه(ع) و ضوابط عقل قطعی پا فراتر نهاد.

والحمدلله.