در ديدار اخير اعضاي دفتر تحكيم وحدت با آقاي كديور، كه با انگيزهي محكوميت رژيم به دليل اخراج ايشان از كرسي تدريس دانشگاه صورت گرفت و در رسانههاي اصلاحطلبان، بازتاب گستردهاي يافت، آقاي كديور تأكيد كرد: «براي بهبود شرايط كشور بايد به دو مسأله توجه كنيم؛ اصلاحطلبي ديني و روشنفكري ديني … لذا معتقديم مشكلات فكري جامعهي ما تنها از طريق روشنفكري ديني قابل حل است.» اين تأكيد مجدد ايشان و به ويژه دعوت دانشجويان به بازگشت به پروژهي اصلاحطلبي ديني، من را بر آن داشت تا به بهانهي نقد اين سنت فكري – سياسي، ضرورتهاي «تئوريك» و «پراگماتيستي» جنبش دانشجويي به ويژه در آستانهي سالگر ۱۸ تير را مورد توجه قرار بدهم.
ابتدا لازم است گوشزد كنم، كه من براي كسانيكه «روشنفكر ديني» Religious Intellect ناميده ميشوند به ويژه آنان كه براي ابراز عقيدهي خود متحمل زندان و شكنجه نيز شدهاند، احترام قايل هستم. از جملهي اين افراد، همين آقاي كديور است كه مدت دو سال، تحمل حبس نموده است. البته كديور نيز نبايد انتظار داشته باشد كه حكومت مذهبي روحانيون، به او يا هر منتقد، مخالف و معارض اجازهي تبليغ انديشههاي خود را بدهد. اين رژيم فرقهگرا و تماميتخواه، از فرداي پيروزي در ۲۲ بهمن ۵۷، هر گروه را به نوبت از حقوق اساسي خود محروم كرده كه اميد داريم، كديور آخرين آنها باشد. من كه خود، يك زنداني هستم كه به شرط عدم سخنراني، برگزاري تظاهرات يا هر نوع فعاليت تشكيلاتي، به مرخصي آمده و علاوه بر ۷ سال حبس تعزيري، ۱۰ سال از كليهي حقوق اجتماعي محروم شدهام، با شنيدن ممنوعيت ايشان از تدريس در دانشگاه، متأسف شدم، اما تعجب نكردم. تعجب من اين است كه اين رژيم چگونه در ۱۰ سال اخير، كديور و امثال او را تحمل كرده است؟