رندان تشنه لب را آبى نمى دهد كس
پيشگفتار
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين و صلى اللَّه على
خاتم انبيائه محمد و آله الاطهار
مراد از ولايت چيست؟ در قرآن و سنت ولايت به چه معنايى استعمال شده است؟ متكلمان، مفسران وبه ويژه فقيهان از ولايت چه معنايى اراده كرده اند؟ به چه حكومتى حكومت ولايى اطلاق مى شود؟ وجه تمايز حكومت ولايى با ديگر حكومتها چيست؟ آيا مراد از ولايت در ولايت فقيه و حكومت ولايى همان ولايت عرفانى است؟ آيا مقصود از ولايت در ولايت فقيه و حكومت ولايى همان ولايت كلامى و ولايت اهل بيت عليهما السلام است؟ آيا ولايت فقيه از اصول اعتقادى و اركان مذهب و يا از مسائل كلامى است؟ آيا ولايت فقيه از بديهيات عقلى و اوليّات است؟ آيا ولايت فقيه ضرورى دين يا ضرورى مذهب است؟ آيا ولايت فقيه بر مردم ضرورى فقه يا مورد اتفاق و اجماع فقيهان اماميه است؟ مراد از اصلِ عدم ولايت چيست؟ آيا ولايت فقيه بر مردم در حوزه عمومى با ديگر ولايتهاى شرعى مطرح شده در فقه، در اصلِ ولايت يكى است يا متفاوت است؟ اصولاً مراد از ولايت شرعى چيست؟ آيا ولايت شرعى بدون اولياء و مولّى عليهم ممكن است؟ ذاتيّات و مقوّمات مولّى عليه چيست؟ آيا فقها در حوزه عمومى بر مردم ولايت شرعى دارند؟ به چه دليل فقيهان در حوزه عمومى به ولايت بر مردم منصوب شده اند؟ ادلّه قرآنى و روايى ولايت فقيه بر مردم كدام است؟ آيا ولايت فقيه بر مردم، دليل عقلى (مستقل و غيرمستقل) دارد؟ آيا مردم بدون اذن قبلى يا تنفيذ بعدى فقيهان صلاحيت دخالت و تصرف در حوزه امور عمومى را دارند؟ آيا مردم در حوزه امور عمومى ذى حق محسوب مى شوند يا فاقد اهليت تصرف در حوزه عمومى هستند؟ ولايت بر مردم با وكالت از مردم چه فرقهايى دارد؟ آيا ولايت بر مردم و وكالت از مردم با هم قابل جمع است؟ ولايت فقيه با نظارت فقيه چه تفاوتهايى دارد؟ ولايت فقيه با جواز تصرف فقيه از باب قدر متيقّن چه تفاوتهايى دارد؟ آيا در حكومت ولايى، ولى فقيه توسط مردم انتخاب و عزل مى شود؟ آيا در حكومت ولايى، ولى فقيه دربرابر مردم (يا نمايندگان مردم) مسئول است؟ آيا در حكومت ولايى، مردم بر عملكرد و حسن انجام وظائف ولى فقيه مجاز به نظارت نهادينه و قانونى هستند؟ آيا در حكومت ولايى ولى فقيه مقيد به قانون اساسى است يا اينكه قانون اساسى با تنفيذ وى مشروعيت مى يابد؟ آيا مى توان ولايت را عقد و معاهده بين مردم و حاكم دانست يا اينكه ولايت حكم الهى است؟ مردم در حكومت ولايى چه جايگاه و وظائفى دارند؟ ولايت فقيه بر مردم در حوزه عمومى دقيقاً از چه زمانى در فقه شيعه مطرح شده است؟ ولايت فقيه بر مردم از چه زمانى در فضاى عمومى ايران، شعارهاى انقلاب اسلامى و گفتارهاى عمومى امام خمينى قدس سرّه مطرح شد؟ آيا انديشه سياسى امام خمينى (ره) در رابطه با حكومت ولايى همواره ثابت بوده است؟ جمهورى اسلامى با مشروطه سلطنتى و سلطنت مطلقه چه تفاوتهايى دارد؟ جمهورى اسلامى در چه زمانى و چگونه از سوى مبتكرِ آن حضرت امام خمينى(ره) به مردم ايران معرفى شد؟ نسبت ولايت فقيه و جمهوريت چيست؟ اصل ولايت فقيه چگونه وارد قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران شد؟ چه طرقى براى سازگارى ولايت فقيه و حكومت ولايى با جمهورى اسلامى ارائه شده است؟
در پاسخ به سؤالات فوق و سؤالات مشابه، «حكومت ولايى» تدوين شده است. اين كتاب عهده دار بحث از محور «ولايت» است. محور ولايت يكى از چهار محور نظريه رسمى «ولايت انتصابى مطلقه فقيه» است. علاوه بر آن ولايت، محور مشترك ديگر نظريه هاى مبتنى بر مشروعيت الهى بلاواسطه (ربانى سالارى) يعنى نظريه سلطنت مشروعه، نظريه ولايت انتصابى عامه فقيهان، و نظريه ولايت انتصابى عامه شوراى مراجع تقليد نيز هست. ولايت نوعى رابطه بين حاكم الهى و مردم است. و حكومتى كه رابطه خود را با مردم براساس ولايت پايه گذارى كرده، حكومت ولايى ناميده شده است.
حكومت ولايى از سه زاويه مى بايد مورد بحث، تحليل و مطالعه واقع شود: اوّل مبادى تصورى ولايت. دوّم مبانى تصديقى ولايت و سوّم پيامدها، لوازم، ريشه ها و احكام ولايت. آنچه در اين كتاب عرضه شده تنها دوثلث از مباحث حكومت ولايى يعنى زاويه اوّل و دوّم است. بررسى زاويه سوم به علل و عواملى به مجلدات بعدى اين مجموعه منتقل شده است.
حكومت ولايى نخستين جلد از مباحث تحليلى «نظريه ولايت انتصابى مطلقه فقيه» است. لذا در اين مجلّد ما به انتصاب، اطلاق و فقاهت نپرداخته ايم. شناخت همه جانبه اين نظريه محترم علاوه بر «حكومت ولايى» در گرو انتشار ديگر مباحث آن يعنى «حكومت انتصابى»، «حكومت مطلقه» و «زمامدارى فقيه و مديريت فقهى» است. جلد اوّل مجموعه انديشه سياسى در اسلام يعنى «نظريه هاى دولت در فقه شيعه» – كه عهده دار طبقه بندى و تحليل اجمالى ديدگاههاى مختلف سياسى فقهاى شيعه بود – در اسفند ۱۳۷۶ منتشر شد. خداوند رحمان را شكرگزارم كه جلد دوّم اين مجموعه – حكومت ولايى – همزمان با چاپ دوّم جلد اوّل، تقديم دوستداران انديشه سياسى، حقوق اساسى و فقه سياسى مى شود. جلد سوّم اين مجموعه نيز به رشته تحرير درآمده است. اميدوارم توفيق انتشار آن به زودى نصيب شود.
مباحث اين جلد در قالب يك مقاله بلند در سالهاى ۱۳۷۳ نگارش يافت، هرچند سوگوارانه توفيق انتشار نيافت. در اين فرصت پنج ساله، مقاله در اختيار جمعى از صاحب نظران قرار گرفت، به علاوه در بعضى محافل آموزشى به بحث گذاشته شد. تذكرات، پيشنهادات و انتقادات و سؤالات جديد به توسعه مقاله انجاميد. تحرير دوّم بحث در قالب يك سلسله مقاله در هفته نامه راه نو (شماره ۳ تا ۲۰، ارديبهشت تا شهريور ۱۳۷۷) به پايمردى اكبر گنجى منتشر شد. كتاب «حكومت ولايى» همان تحرير دوّم است با اصلاحات جزئى مطبعى.
مناسب مى دانم در اين مجال به مختصات منظرى كه نويسنده براساس آن به «حكومت ولايى» پرداخته است، به طور مختصر اشاره كنم:
۱. تعاليم متعالى اسلام – كه سعادت حقيقى انسان در گرو آن است – شامل اصول و احكام فردى و اجتماعى است.
۲. اقامه حكومت دينى در تحقق اهداف عاليه دين و اجراى احكام فردى و اجتماعى اسلام تأثير جدى دارد.
۳. حكومت دينى در عصر غيبت معصوم امرى ممكن است.
۴. حكومت دينى حكومتى است كه اولاً در سياستهاى كلان خود اهداف متعالى دين را دنبال مى كند، ثانياً قوانين آن منافاتى با احكام شريعت ندارد، ثالثاً مبتنى و برخاسته از رضايت اكثريت دينداران است و رأى مردم در حوزه مباحات و منطقةالفراغ ميزان است.
۵. الگوى حكومت دينى در عصر غيبت معصوم(ع) تعبدى، توقيفى و تأسيسى نيست و براساس عقل جمعى مسلمانان وتجربه بشرى تعيين مى شود.
۶. در جامعه و زمان ما «جمهورى اسلامى» الگوى مناسب حكومت دينى به حساب مى آيد.
انديشه سياسى ما راه درازى در پيش دارد. آنانكه مى پندارند رسيده اند، از عظمت مقصد و صعوبتِ راه بى خبرند. سؤالات فراوانى فراروى ماست. برخى از اين سؤالات در اين كتاب مطرح شده و با روش تحليل انتقادى و براساس ضوابط فقهى، حقوقى و انديشه سياسى پاسخ داده شده است. اگر پاسخهاى ارائه شده را كسى نمى پسندد، قلم برگيرد و پاسخ درخور دهد. اين قلم از همه صاحب نظران، اساتيد و دوستداران مباحث انديشه سياسى، حقوق اساسى و فقه صميمانه دعوت مى كند كه با انتقادات، تذكرات و پيشنهادات خود به بالندگى و شكوفايى نهال نوپاى انديشه سياسى در جامعه ما كمك كنند و اطمينان داشته باشند با پاك كردن صورت مسئله وايجاد تضيقات و موانع و سلب حقوق شرعى و قانونى كسانى كه چون آنها نمى انديشند راه به جايى نخواهند برد. رشد انديشه سياسى ما، راهى جز تضارب آرا، بحث آزاد و نقد ندارد.
اين كتاب ناچيز را به محضر كسى كه بزرگترين درسش عزّت و اخلاص بود، مهمترين ميراثش «جمهورى اسلامى» است، وكريمانه انتقاد را هديه اى الهى مى دانست، يعنى استاد اساتيدم امام خمينى رضوان اللَّه عليه تقديم مى كنم.
تهران، مهر ۱۳۷۷
۵) حافظ، به سعى سايه، غزل ۹۲، ص ۱۷۲.