جلسه سوم: ایمان دینی

۱- ايمان ديني در قرآن كريم از سه زاويه قابل بحث است:

اول: فاعل ايمان: ايمان از چه كسي سر مي زند؟ چه موجوداتي مي توانند ايمان بياورند؟ دين ايمان آوردن را به چه كساني نسبت داده است؟

دوم: متعلق ايمان: ايمان به چه اموري تعلق مي گيرد؟ متعلق ايمان شخص است يا شيء؟ آيا متعلق ايمان مي تواند گزاره باشد؟ دين ايمان به چه اموري را از انسان خواسته است؟

سوم: ماهيت ايمان: مراد از ايمان در فرهنگ ديني چيست؟ ويژگي هاي ايمان ديني كدامست؟ ايمان ديني چه لوازم، آثار و پيامدهايي دارد؟ ايمان ديني با چه اموري جمع نمي شود؟ آيا ايمان ديني درجات و مراتبي دارد؟ چه عواملي به تشديد و تعميق ايمان ديني منجر مي شوند و چه اسبابي باعث تضعيف و تزلزل ايمان ديني هستند؟ چه احكام شرعي برايمان ديني بار مي شود؟

۲- بحث لغوي

ايمان مصدر باب افعال از ريشه، “امن” است و به دو معناي گرويدن، باور داشتن، روي آوردن و نيز مصون ساختن و ايمان كردن بكار رفته است. هر چند حاصل معناي اول نيز ايمن شدن است، گرويدني كه به مصونيت و امنيت مي انجامد. ايمان به معناي اول “لازم” است و غالبا با حرف “باء” متعدي مي شود. (ايمان به خدا، يومن بالله). ايمان به معناي دوم متعدي است (او را ايمن كردم، آمنهم من خوف). واضح است كه در بحث ايمان ديني معناي اول محور بحث است. از جمله پيش فرضهاي تحقيق ايمان در متون ديني اين است كه ايمان همواره به يك معني استعمال شده باشد، يعني ايمان مشترك معنوي باشد نه مشترك لفظي (يعني معاني متعددي نداشته باشد). به واسطه اهميت اين نكته در هر قسمت بحث، تعدد يا وحدت معناي ايمان را آزمون خواهيم كرد.

۳- بحث اول: فاعل ايمان

سوالات اصلي اين بحث عبارتند از: ايمان از چه موجوداتي سر مي زند؟ در متون ديني (و بويژه قرآن) ايمان آوردن به چه موجوداتي نسبت داده شده است؟ اين موجودات مومن چه صفات مشتركي دارند؟

در قرآن كريم درباره چهار موجود واژه “مومن” استعمال شده است: انسان، جن، (موجود پنهاني)، ملك (فرشته)، و خداوند.

انسان

اكثر آيات مرتبط با ايمان درباره ايمان انساني است. اما فاعل ايمان منحصر در انسان نيست. با اين همه در بحث از ايمان آدميان، بواسطه وضوح، كمتر از انسان سخن به ميان آمده است. در سوره ۱۰۳ از ايمان انساني به صراحت سخن رفته است:

والعصر، ان الانسان لفي خسر، الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر (قسم به زمان يا عصاره هستي، كه انسان در خسران است، مگر آنان كه ايمان آورده، عمل صالح انجام داده، به حق و صبر سفارش كنند)

نوع انسان در خسران (زيان در اصل سرمايه) است. ايمان همراه با لوازم سه گانه اش (عمل صالح، حق جويي و صبر) انسان را از خسران و زيان بنيادي بدر مي آورد. به بيان ديگر ايمان از اسباب نجات انسان شمرده شده است. تعبير بسيار رايج “الذين آمنوا” به صراحت انسان را فاعل ايمان معرفي مي كند.

جن

جن به معناي موجود پنهاني است. قرآن كريم از جمله در سوره ۷۲ خود قائل به وجود جن شده است. وپژگي هاي اين موجود به روايت قرآن كريم عبارتند از: ۱- جن يكي از انواع مخلوقات الهي است كه از حواس انساني پنهان است. ۲- قبل از نوع انسان آفريده شده اند. ۳- همانند انسان زندگي مي كنند، مي ميرند و محشور مي شوند. ۴- ريشه آنها از آتش است، همچنانكه انسان از خاك است. ۵- مذكر و مونث دارند و با توالد و تناسل زياد مي شوند. ۶- داراي شعور و اراده هستند و قادر بر حركات سريع و اعمال سنگين مي باشند. ۷- همانند انسان مكلف هستند و به مومن و كافر، صالح و طالح تقسيم مي شوند. ۸- ابليس از اجنه است و ذريه و پيرواني (از انسان و جن) دارد.

در آيات آغازين سوره جن خداوند از پيامبرش مي خواهد كه به مردم خبر دهد كه از طريق وحي دريافته است كه چند نفر از اين موجودات پنهاني آيات قرآن را شنيده اند و آنگاه كه به نزد قوم خود بازگشته اند آنرا كلامي خارق عادت توصيف كرده اند كه به سوي رشد هدايت مي كند، لذا ايمان آورده اند.

قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا، يهدي الي الرشد فآمنا به ولن نشرك برنبا احدا (آيات ۱ و ۲ سوره جن) (و نيز رجوع كنيد به آيات ۱۱، ۱۳،۱۴ سوره جن و آيه ۵۶ سوره ذاريات) پس غير از انسان، جن نيز مي تواند فاعل ايمان باشد.

ملك

از ديگر موجوداتي كه قرآن كريم از وجود آنها پرده برداشته است ملائك (فرشتگان) هستند. ويژگي هاي ملائك به روايت قرآن كريم عبارت است از: ۱- ملائك موجوداتي با كرامتند. ايشان واسطه بين خداوند و عالم مشهود هستند. در هر واقعه كوچك و بزرگي شأني دارند كه به وكالت از سوي خداوند انجام وظيفه مي كنند. وظيفه اصلي ايشان اجراي اوامر الهي يا تقرير آن اوامر است. ۲- ملائك موجوداتي معصومند. لذا در آنچه خداوند به آنها امر كرده است، معصيت نمي كنند. ۳- ملائك فراوانند و درجات و مراتبي دارند، بعضي آمر مطاع و برخي مامور و مطيعند، با اين همه در قرآن تنها نام دو فرشته – جبرئيل و ميكائيل – به صراحت ذكر شده و از برخي ملائك نيز با صفات ياد شده است مانند ملك الموت، رقيب، عتيد، كرام الكاتبين. ۴- ملائك شكست ناپذيرند، چرا كه وجهي جز عمل به اوامر الهي ندارند. لذا نمي توان آنان را تغيير داد يا بر آنها چيره شد. ۵- مي توان نتيجه گرفت ملائك موجوداتي منزه از ماده جسماني هستند لذا زوال، فساد، تغيير و استكمال تدريجي در آنها راهي ندارد. (هر چند تمثل براي آنها متصور است.)

خداوند در آيه ۷ سوره غافر به فرشتگان نيز مومن اطلاق كرده است:

الذين يحملون العرش و من حوله يسبحون بحمد ربهم و يومنون به يستغفرون للذين آمنوا

آنان كه عرش خداوند و كسانيكه گرداگرد آن هستند را حمل مي كنند، با حمد پروردگارشان او را تسبيح مي كنند و به خدايشان ايمان آورده اند و براي مومنان استغفار مي كنند.

پس غير از انسان و جن، ملك نيز فاعل ايمان است.

خداوند:

در آيه ۲۳ سوره حشر يكي از اسماي حنساي خداوند مومن ذكر شده است. در سه آيه آخر اين سوره، بيست صفت خداوند به زيباترين وجهي تشريح شده است:

هوالله الذي لااله الا هوالملك القدوس السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبار المتكبر سبحان الله عما يشركون

مؤمن در اين آيه يعني آنكه ايمني مي بخشد، امنيت بخش. اين اطلاق مومن با آيات پاياني سوره قريش هم سنخ است.

فليعبدوا رب هذا البيت، الذي اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف

(قريش مي بايد، پروردگار اين خانه را عبادت كنند، آنكه از گرسنگي سيرشان كرد و از ترس ايمنشان گردانيد) براي آشنايي بيشتر با معناي ايمان رجوع كنيد به آيات ۱۲۶ بقره، ۱۱۲ نحل، ۸۹ نمل، ۱۵ حجر، ۹۷ اعراف. واضح است كه مومن به معناي امنيت بخش غير از مومن به معناي گرونده است، مراد از فاعل ايمان ديني، گرونده است. لذا ايمان به اين معني شامل خداوند نمي شود. بنابراين قرآن سه موجود را به عنوان فاعل ايمان ديني معرفي كرده است: انسان، جن و ملك.

۴- ويژگيهاي فاعل ايمان:

فاعل ايمان را مي بايد در سه موجود سراغ گرفت: آدميان، اجنه و فرشتگان. ديگر موجودات اعم از خداوند و نيز حيوانات، گياهان و موجودات بي جان فاعل ايمان شمرده نمي شوند. اين سه موجود كه اشرف مخلوقات خداوند هستند. در صفات زير مشتركند.

اول: نقصان چيزي ندارند و لذا نسبت به مبدأ كل – خداوند – ناقصند.

دوم: شعور. اينان موجوداتي داراي شعور، قدرت ادراك و تمييز هستند.

سوم: اراده اينان موجوداتي مكره و مجبور نيستند، با اراده خود فعاليت مي كنند.

در اين ميان فرشتگان معصومند و جز “خير” را انتخاب نمي كنند، لذا ملك فقط مومن است و نمي تواند كافر باشد. (هر چند آيه مورد بحث ايمان را به صنف خاصي از فرشتگان –حاملان عرش – نسبت داده، اما به نظر نمي رسد، ايمان صفت اختصاصي اين صنف از فرشتگان باشد.) از آنجا كه ملائك تمام كمال متصور خود را بالفعل دارا هستند لذا استكمال و كمال جويي در آنها معني ندارد. آيا ملائك به همان معني ايمان دارند كه انسان يا جن؟ نمي دانيم ما به دنبال ويژگي هاي ايماني انساني هستيم و مطالعه ايمان ديگر موجودات صرفا براي روشن شدن جوانب مختلف ايمان انساني است.

با توجه به تفاوتهاي جدي ملائك با آدميان و اجنه، بحث را در ايمان اين دو موجود متمركز مي كنيم. مي توانيم بگوئيم:

– كسي ايمان مي آورد كه ناقص باشد و بتواند كامل شود و بخواهد كامل شود. ايمان مي آورد تا كامل شود.

– كسي ايمان مي آورد كه ندارد و مي داند نيازمند است، گمشده أي دارد. دغدغه أي دارد، ايمان مي آورد تا گمشده خود را بيابد.

– كسي ايمان مي آورد كه آزاد باشد، مختار باشد، بتواند كافر شود و ايمان نياورد، يعني بدون امكان كفر ورزيدن، ايمان (حداقل ايمان انساني) تحقق نمي يابد. پس ايمان با اجبار و اكراه و زور و فشار ناسازگار است. بازور، شعائر و مناسك انجام مي شود. اما ايمان نمي آيد.

ايمان با احساس نياز، شعور، اراده، آزادي و اختيار و كمال جويي تناسب دارد. در اين ميان دو نكته حائز اهميت است:

– ايمان با آزادي ارتباطي ناگسستني دارد.

– مؤمن با احساس نياز، در ايمان آوردنش چيزي بدست مي آورد. چيزي كه به زندگي او معني مي دهد. اين تأملات مقدمه لازم بحث مهم ماهيت ايمان ديني است.