ظلم به بهائیان

 

پرسش: آیا فکر می کنید بهائیان سزاور همه جنایات و ستمهائی که علیه ایشان در بیش از یک قرن و نیم اخیر در ایران صورت گرفته است بوده اند؟ آیا مردم ایران مسئولیتی بواسطه سکوت در مقابل اموری که به غلط درباره بخش بیگناهی از جامعه شان صورت گرفته می پذیرند؟ یا اینکه شما تنها از ستمها و جنایاتی که تنها علیه شیعیان انجام شده است غمگین می شوید؟ شما در مقابل تخریب گورستانهایتان، محرومیت فرزندانتان از تحصیل و زندانی کردن ناحق هزاران نفر از هم دینانتان با مجازاتهای احمقانه چگونه رفتار می کنید؟ پاسخ ندادن به نفاق تفسیر می شود.   

یک بهائی

پاسخ: من در زمستان ۱۳۹۴ در پاسخ به پرسشهای مشابهی به صراحت و شفافیت در فضای مجازی اظهار نظر کردم. این پاسخ برای دومین بار در صفحه ۱۶۳ کتاب حق الناس، اسلام و حقوق بشر (تهران ۱۳۸۷) منتشر شده است. مسلمانان (و نه فقط شیعیان) در اینکه اسلام آخرین دین الهی و محمد بن عبدالله (ص) آخرین فرستاده خداوند است بی هیچ اختلافی همداستانند. آئینی که این آموزه اساسی اسلام را نقض کند از منظر مسلمانان باطل و ناحق و ضلالت است. بعلاوه آئین یادشده منافی باور شیعیان در مسئله مهدویت بوده و برخی مورخان تکوین این آئین را امری سیاسی برای مبارزه با استقلال ایران می دانند. بهائیان نیز ابراز آئین خود را واجب می شمارند.

اما برخورداری از حقوق پایه، حق هر انسانی است. دین و عقیده و جنس و نژاد و رنگ و موضع سیاسی و … دخالتی در برخورداری از این حقوق پایه ندارد. هر ایرانی اعم از مسلمان (شیعه و سنی)، اهل کتاب (زردشتی، مسیحی و یهودی) و نیز بی دین یا معتقد به آئینهای دیگر (از جمله بهائیت) از حقوق شهروندی برخوردار است. محرومیت از حقوق پایه و شهروندی هر ایرانی از جمله بهائیان مردود است. ستم و جنایت در حق هر کسی از جمله ایشان محکوم است. بهائیان همانند دیگر ایرانیان حق دارند تحصیل کنند، کار کنند و از حمایت قانون و دادرسی عادلانه برخوردار باشند. تخریب گورستان به دلیل اینکه از دنیارفتگان اعتقاد صحیحی نداشته اند، خلاف شرع است. نقض کنندگان حقوق شهروندی افراد (بواسطه اعتقادات دینی یا سیاسی از جمله بهائیان) بر خلاف مسلمات اسلامی عمل کرده و می کنند.

اگر برخورداری از نعمتهای الهی منوط بر ایمان و عمل صالح نیست، چگونه و بر اساس کدام دلیل و حجت معتبری برخورداری از حقوق اجتماعی منوط به باور به دین و عقیده خاصی باشد؟ نقد علمی و اقامه حجت و دلیل در مباحث دینی و اعتقادی در کنار رعایت حقوق پایه همگان، حتی آنها که دیندار نیستند، یا به آئین باطلی باور دارند، معنای رواداری و مدارا و رحمت اسلامی است. (رجوع کنید به  روشهای خشن و ظالمانه، چه در گذشته چه در حال، چه علیه بهائیان چه علیه هر فرقه دیگری، مردود و مذموم است.

برای آشنائی با مبانی آزادی عقیده و مذهب در اسلام بنگرید به سه مقاله مقدمه ای بر نسبت دین و اندیشه تساهل و تسامحو مرزهای آزادی در دین در کتاب دغدغه های حکومت دینی (تهران، نشر نی، ۱۳۷۹) و مقاله آزادی عقیده و مذهب در اسلام و اسناد حقوق بشر در کتاب حق الناس.

۵ شهریور ۱۳۹۰