مرداد ۱۷, ۱۳۹۴

یادداشت

پرسش‌هایی از روش «اسلام قرآنی»

آیا می‌توان اسلام قرآنی را در زمره‌ی «نهضت پاک‌دینی بین مسلمانان» به‌حساب آورد؟ در این صورت تفاوت ان با دیگر «پاک‌دینان مسلمان» در چیست؟ اگر اسلام قرآنی یعنی تک منبعی بودن اسلام، دلیل این ادعا چیست؟ و اگر معنای اسلام قرآنی این نیست، بلکه همان امکان فهم قرآن بدون روایات است، این نحله چه حرف جدید و متفاوتی در مقایسه با وحید بهبهانی و دیگر اصولیون دارد؟ آیا پیامبر خدا فقط مبلّغ و قاری قرآن بوده و بس، و بعد از وفات ایشان هم «حسبنا کتاب الله»؟در این صورت اصلا درک اسلام نیازی به سنت پیامبر دارد؟ اصولا ما از قرآن چه انتظاراتی را «نباید» داشته باشیم؟ به چه دلیل قرآن «کتاب قانون» است؟ به این معنی که احکام موجود در آن قوانین زمان‌شمول و جهان‌شمول و جاودانه هستند و اختصاصی به‌زمان و مکان نزول و زمان و مکان قریب به‌آن نداشته است. «اکتفا به ظاهر متن دینی» روش مشترک اخباریون و مکتب تفکیک در شیعه، و اهل ظاهر و حنابله در اهل سنت است. «تفاوت روشی» اسلام قرآنی با گروه‌های یادشده در فهم متن دینی در چیست؟ آیا اسلام قرآنی شرط عدم تعارض روایات با محکمات قرآن را «شرط لازم و کافی اعتبار روایات» می‌داند؟ آیا تخصیص عمومات قرآنی، تقیید اطلاقات قرآنی، تبیین مجملات قرآنی، تفصیل اجمالات قرآنی، تشریح جزئیات کلیات قرآنی توسط سنت معتبر، در رویکرد اسلام قرآنی پذیرفته است یا مردود می‌باشد؟ آیا «هر امر درستی» لازم است مستند قرآنی داشته باشد (تک منبعی بودن معرفت انسانی یا لزوم داشتن مجوز از این منبع مادر)؟ آیا اطاعت از پیامبر چیزی جز «تبعیت از سنت» اوست؟ آیا این تبعیت الزامی منحصر به زمان حیات پیامبر بوده است؟ به چه دلیل؟ چرا باید کوششهای حکیمان و متألهان مسلمان را نادیده گرفت و به معنای تحت اللفظی برخی آیات در فهم توحید اکتفا کرد؟ از این حیث تفاوت اسلام قرآنی با وهابیت در حوزه‌ی توحید چیست؟ چرا تمام امور و حوزه‌ها نیاز به اجتهاد و تخصص دارند، الا حوزه‌ی دین؟ یکی از تعالیم قرآن «اعتصام به حبل‌الله و عدم تفرقه» است. آیا معنای عملی این فرمان قرآنی انحلال کلیه‌ی فرق اسلامی در سواد اعظم اکثریت سنی و حذف نمادهای معتبر تشیع است؟