اجلاس خرداد ۶۸ خبرگان رهبری در ترازوی نقد
– قانون اساسی مطلقا در شرائط اضطراری قابل نقض نیست و کلیهی اصول آن تا بهطور قانونی ملغی نشدهاند به اعتبار خود باقی هستند. انتخاب اجلاسیهی ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ مجلس خبرگان رهبری به لحاظ صغروی و کبروی فاقد شرائط تمسک به قاعدهی «الضرورات تبیح المحظورات» است و نقض قانون اساسی و ولایت فرد فاقد شرائط رهبری مشروع نیست، الا با تمسک به مصالح مرسلهی اهل سنت و عمل به فتوای ابنتیمیه در السیاسة الشرعیة!
– رأی خبرگان حداقل در شش ناحیه بهتخلفات اخلاقی و حقوقی و فقهی مبتلا بوده است:
یک. اخبار بی پایهی پیشرَوی صدام برای ایجاد شرائط توهمی اضطراری.
دو. نقلهای فاقد اعتبار و خلاف واقع معرفی خامنهای از سوی آقای خمینی بهعنوان فرد متعین واجد صلاحیت رهبری.
سه. نقض شرط الزامی مرجعیت و فقاهت رهبری در قانون اساسی.
چهار. فقدان شرط اجتهاد مطلق در نامهی مشکوک یا حکم حکومتی منسوب به آقای خمینی مورخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸.
پنج. عدم رأیگیری با ورقه در چنین امر مهمی و ابهام در تعداد حاضران، غائبان، رأیدهندگان و آراء موافق آقای خامنهای.
شش. از این جلسهی تاریخی برخلاف آئین نامه مجلس خبرگان صورت جلسهای که به امضای کلیهی اعضای حاضر رسیده باشد تنظیم نشد. یعنی رهبری آقای خامنه ای از این حیث هم غیرقانونی است. صورت جلسه تصنعی دو سال و نُه ماه بعد تنظیم شده است!
– هیأت رئیسهی مجلس خبرگان رهبری در اعلامیهی خود حداقل دو تدلیس غیرقابل توجیه کرد: یکی رهبری کاملا غیرقانونی را به اصول قانون اساسی نسبت داد، و دیگری موقت بودن رهبری را کتمان کرد، عدم تصریح به آن معنایی جز دائمی بودن رهبری ندارد، که مطمئنا خلاف واقع بوده است.