اسفند ۲, ۱۳۹۶

مصاحبه کوتاه

دراویش گنابادی و جمهوری اسلامی

الف. چرا جمهوری اسلامی از دراویش گنابادی می ترسد؟ اول. رقابت دراویش با روحانیت شیعه در معنویت: جاذبه فراوان تصوف در مقابل قشری‌گری شریعتمدارانه بسیاری فقها: ترس جدی از یک رقیب قدر. در مقایسه با جریانهای عرفانی نوظهور دراویش نعمت اللهی گنابادی قدیمی‌ترین، پرجمعیت ترین و متشرع ترین سلسله تصوف در میان شیعیان ایران هستند. دوم. شبکه بسیار قوی دراویش شبیه شبکه روحانیت سنتی است. این شبکه مبتنی بر مریدی و مرادی و بسیار قوی تر از رابط بین مرجع تقلید و مقلد است چون دامنه این اطاعت از ظواهر شرعی فراتر است و به باطن دیانت و طریقت می رسد. این شبکه نمونه موفق جامعه مدنی سنتی است. نظام تمامت خواه تاب تحمل هیچ شبکه اجتماعی مستقلی ندارد. سوم. قطب دراویش گنابادی از ۱۳۷۵ دکتر نورعلی تابنده مجذوب علی شاه علاوه بر مراتب درویشی حقوقدان ملی، مبارز و آزادی‌خواهی است که به ولایت فقیه اعتقادی ندارد، اهل انظلام نیست. لذا به پیروانش دستور مقاومت مدنی در برابر ظلم داده است. چهارم. سوء تدبیر نظام پیاده کردن دراویش گنابادی از قطار جامعه: تخریب حسینیه دراویش، زندانی کردن دراویش، و اخیرا ایجاد محدودیت برای قطب دراویش یا زمینه چینی دستگیری ایشان از جمله تمهیدات نظام علیه دراویش است. دخالت بسیج و اطلاعات سپاه در چند دهه اخیر همه جا عامل ناامنی بوده و هست.
ب. مقاومت مدنی حتی الامکان مسالمت آمیز: دروایش گنابادی اگر «مقاومت مدنی حتی الامکان مسالمت آمیز» را ادامه دهند به دلیل مظلومیت برگ برنده را در دست خواهند داشت، نظام را مجبور به عقب نشینی خواهند کرد و مردم هم از ایشان حمایت خواهند نمود. «مقابله به مثل خشونت آمیز» ولو در مقام دفاع شخصی کار را بر دراویش دشوار خواهد کرد و قابل ادامه نیست و حتی به نفع خود دراویش هم نمی‌باشد. زیرگرفتن ماموران انتظامی توسط اتوبوس یا سمند توسط هرکسی صورت گرفته باشد از منظر اخلاقی، دینی، و حقوقی «بشدت محکوم» است.
ج. حق مسلم شهروندی دارویش گنابادی: به رسمیت شناختن سبک زندگی انتخابی معنوی دراویش و حذف نگرش تحمیل تفکر قشری فقیهی رسمی؛ امنیت و عدم تخریب حسینیه های دراویش؛ دست برداشتن از بازداشت دراویش، سرکوب و فشار بر آنها؛ برخورداری از حق اجتماع و اعتراض؛ تضمین امنیت منزل قطب دراویش و دست برداشتن نیروهای امنیتی از تحریک احساسات دراویش؛ و مذاکره نماینده وزارت کشور با نماینده دروایش و برآورده کردن خواستهای برحق آنان. این گره با دست باز می شود نیازی به چنگ و دندان نشان دادن سپاه و بسیج نیست.

اطلاعیه و نامه

تسلیت به زهرا رهنورد

خبر درگذشت مادر عزیزتان سرکار خانم نواب صفوی موجب تاسف گردید. خداوند این تازه درگذشته که هفت سال شاهد صبور ظلم و جفا به دختر و دامادش بود در کنف رحمت و رضوان و مغفرت خود پذیرا باشد و به همه بازماندگان خصوصا شما و جناب آقای مهندس موسوی صبر و اجر عنایت فرماید. درگذشت مادر که عزیزترین عزیز هر کسی است آن هم در حصر غیرقانونی که وارد هشتمین سال خود شد دردناک است. آنچه همه مصایب را آسان می کند این است که خداوند ناظر براین همه بی‌عدالتی و ظلم است و آخرت برای ظالمان و جائران به حقوق مردم بد جایگاهی است. انتظار آن بود که مرگ مادر نقطه پایانی بر حصر هفت ساله باشد. اما ظاهرا هنوز زمامداران کودن ایران از خواب غفلت بیدار نشده اند و همانند شاه قرار است زمانی صدای اعتراضهای برحق مردم را بشنوند که دیگر دیر شده است. اگر امکان تشییع جنازه آزادانه مردم در سوگ مادر رهنورد محصور فراهم باشد آن‌گاه نظام جائر جمهوری اسلامی خواهد فهمید که چگونه محصوران در قلب و دل مردم ایران جا دارند و زمامداران روسیاه بجز با زور و سرنیزه و خفقان امکان ادامه حیات خفت بار ندارند. قفل حصر کوچه اختر روزی باز خواهد شد و محصوران سرفراز – رهنورد، موسوی و کروبی – که دلاورانه مقاومت کرده اند با عزت به آغوش ملت بازخواهند گشت.