اسلام شیعی: شادی، موسیقی، آواز و رقص
شادمانی اگر با حرام آلوده نشود فی حد نفسه هیچ منع شرعی ندارد. چون در گذشته شادیها نوعا با حرام ممزوج بوده حکم اعمال حرام بر همنشینشان نیز سرایت کرده است. اگر سرور و شادمانی از تفریحات سالم، ورزش، هنر، و هر امر مباح دیگری (سرگرمی) حاصل شود یقینا هیچ منع شرعی نخواهد داشت. اگر در مصادیق مشروع حزن، اندازه نگاه داشته نشود و به رویهی رایج در زندگی تبدیل شود، به اینکه ایمان و غم یا اسلام و اندوه ملازم هم تلقی گردد، یقینا برداشتی اشتباه و جفا به دیانت سیدالمرسلین (ص) است. مسلمانان اهل سنت از شیعیان شادترند و دینداریشان با سرور و شادی بیشتری همراه است. شیعیان در هزارهی اخیر با برجسته کردن بیش از اندازهی عزاداری امام حسین (ع) در غیر عاشورا، در اعیاد هم زیارت عاشورا میخوانند و نوحهسرایی و مرثیهخوانی میکنند، مجالس اعیادشان به ندرت رنگ شادی دارد، تو گویی شاد بودن و ابراز سرور اشکال شرعی دارد یا حرام و مکروه است! استقرار حکومت اسلامی و قرائتی خاص از تشیع در ایران پس از انقلاب، که همراه با قشریگری بوده است، به کاهش شادی و افزایش غم انجامیده است. حجاب اجباری، تحمیل رنگهای تیره و مرده در لباس بانوان و دختران جوان و نوجوان، سختگیریهای فاقد هرگونه اعتبار دینی، محدودیت در هنر و فرهنگ و برخی ورزشها با توهّم حرمت، بهنوعی در کاهش شادی موثر بوده است. آموختن و نواختن و گوش کردن موسیقی فی حد نفسه مانع شرعی ندارد، همچنانکه آواز خواندن و گوش کردن به آن هم فی حد نفسه مجاز است. موسیقی یا آواز حرام دلیل میخواهد نه برعکس. خوانندگی بانوان حتی بهصورت تکخوانی هم – اگر بطور متعارف باشد – منع شرعی ندارد، همانند سخن گفتن ایشان. گوش دادن به آن نیز اشکال شرعی ندارد. رقصیدن فی حد نفسه حرام نیست، آنچه حرام است موارد زیر است: الف. اختلاط زن و مرد نامحرم. ب. رقصیدن زنان در برابر مردان نامحرم. ج. رقصها و حرکات شهوانی (در غیر زن و شوهر).