نقش تفکر دینی در ایران پس از انقلاب در رفتار شادمانه
شادی (یا سرور و فرح) در مقابل غم (یا حزن و اندوه) در آیات و روایات و متون دینی قابل ردیابی است. شادمانی نه تنها پسندیده و ممدوح است بلکه شادمان کردن دیگران بویژه مؤمنان عبادت و موجب رضایت خداوند است.
شادمانی اگر با حرام آلوده نشود فی حد نفسه هیچ منع شرعی ندارد. چون در گذشته شادیها نوعا با حرام ممزوج بوده حکم اعمال حرام بر همنشینشان نیز سرایت کرده، همانند آواز و موسیقی که قرنها حرام محسوب میشد، در حالی که فعل حرام واقعی مجلسی بود که در آن گناه صورت میگرفت نه خود موسیقی و آواز خواندن. اگر با اختلاط خارج از موازین شرعی زن و مرد، یا با میگساری و مشروبخواری، یا با قماربازی، که در فرهنگ دینی به آنها «لهو و لعب» گفته میشد، سرور و شادمانی حاصل شود بیشک مذموم و نامطلوب است. اما در حقیقت حرمت این شادی متعلق به آن افعال ممنوع است نه خود شادی.
اما اگر سرور و شادمانی از تفریحات سالم، ورزش، هنر، و هر امر مباح دیگری (سرگرمی) حاصل شود یقینا هیچ منع شرعی نخواهد داشت.
شادمانی و سرور از آنجا که باعث نشاط روحی انسان میشود و چون نشاط روحی فی نفسه مطلوب است بنابراین شادی و سرور به عنوان حکم اولی میتواند مستحب و مطلوب هم شمرده شود. آری اگر شادی مقدمه غفلت از یاد خداوند قرار گیرد به اعتبار اینکه غفلت از یاد خدا مذموم و ناپسند است، این قسم از شادی نیز مورد رضایت دین نیست.
اما اندوه و حزن و غم فی حد نفسه یقینا مطلوبیت ذاتی ندارد و احکام شرعی به اعتبار متعلق آن بر آن بار می شود. اگر غم و حزن ناشی از بریده شدن از اصل و به دلیل دوری از خداوند باشد یا برای شرمندگی از گناهان که در نتیجه مقدمهای برای تقرب بیشتر خداوند میشود اینگونه غم و اندوه مطلوب است. یا اگر حزن به دلیل همدردی با مظلوم و مقدمهای برای مخالفت با ظالم باشد از آن قسم که در عزای سیدالشهداء (ع) ابراز می شود موجب بیداری و رهایی است.
اما اگر در همین دو مصداق حزن، اندازه نگاه داشته نشود و به رویهی رایج در زندگی تبدیل شود، به اینکه ایمان و غم یا اسلام و اندوه ملازم هم تلقی گردد، یقینا برداشتی اشتباه و جفا به دیانت سیدالمرسلین (ص) است.
در حد اطلاع من، مسلمانان اهل سنت از شیعیان شادترند و دینداریشان با سرور و شادی بیشتری همراه است. مولودی های اهل سنت برای پیامبر (ص) بسیار کمتر در میان شیعیان رایج است و در اعیاد دینی هم کمتر شادی متعارف مشاهده میشود.
شیعیان در هزارهی اخیر با برجسته کردن بیش از اندازهی عزاداری امام حسین (ع) در غیر عاشورا، در اعیاد هم زیارت عاشورا میخوانند و نوحهسرایی و مرثیهخوانی میکنند، مجالس اعیادشان به ندرت رنگ شادی دارد، تو گویی شاد بودن و ابراز سرور اشکال شرعی دارد یا حرام و مکروه است!
استقرار حکومت اسلامی و قرائتی خاص از تشیع در ایران پس از انقلاب، که همراه با قشریگری بوده است، به کاهش شادی و افزایش غم انجامیده است. حجاب اجباری، تحمیل رنگهای تیره و مرده در لباس بانوان و دختران جوان و نوجوان، سختگیریهای فاقد هرگونه اعتبار دینی، محدودیت در هنر و فرهنگ و برخی ورزشها با توهّم حرمت، بهنوعی در کاهش شادی موثر بوده است.
در مجالس عروسی که حداقل شادی مردم است نیز ما هنوز باور نکردهایم که با رعایت حدود شرعی میتوان آواز خواند، و زنان در میان خودشان و مردان در میان خودشان جداگانه اجازهی پایکوبی و و دستافشانی و رقصیدن دارند.
در مجموع بر این باورم که متاسفانه قرائت سنتی اسلام شیعی در کاهش شادی در ایران پس از انقلاب از عوامل اصلی بوده است، حال آنکه قرائتی دیگر از تشیع مدافع شادی های مباح است.
(شهریور ۱۳۹۱)
***
جواز و حلّیت موسیقی
اصل در موسیقی جواز است. حلیت موسیقی دلیل نمیخواهد، حرمت موسیقی است که محتاج دلیل است! و ادلهی ادعا شده از اثبات حرمت موسیقی عاجز هستند. روایات موجود در جوامع روایی موسمی هستند و حکم ثابت و دائمی شرعی را بیان نمیکنند. در آن دوران موسیقی ملازم مجالس لهو و لعب و شرب خمر و فحشاء بوده است. حرمت موجود در اینگونه روایات به دلیل امور حرام ملازمِ موسیقی در آن شرائط بوده است. امروز موسیقی تلازمی با چنین مجالسی ندارد و ملازم گناه و معصیت خداوند محسوب نمیشود. موسیقی هنری است که بیان احساسات آدمی را در قالب صوتی به عهده دارد. اصل در این بیان صوتی بر جواز و اباحه است. البته موسیقی حرام هم داریم و آن موسیقی است که ملازم با شهوترانی و گناه باشد. تشخیص مصداق با خود مکلف است. تعلیم و تعلم موسیقی، ساختن و نواختن و نگاه داشتن آلات موسیقی و شنیدن آن همگی جایز است.
(۴ خرداد ۱۳۹۲)
***
موسیقی و آواز
آموختن و نواختن و گوش کردن موسیقی فی حد نفسه مانع شرعی ندارد، همچنانکه آواز خواندن و گوش کردن به آن هم فی حد نفسه مجاز است. موسیقی یا آواز حرام دلیل میخواهد نه برعکس. موسیقی یا آوازی که دعوت به گناه باشد یا زمینه ساز مستقیم آن و نیز خواندن با لحن هوس انگیز (احزاب ۳۲) حرام است و استماع آنها نیز مجاز نیست.
(۵ آذر ۱۳۹۱)
***
نوازندگی و خوانندگی بانوان
نوازندگی و خوانندگی شرعا جایز است ، مگر اینکه محتوای اشعار امر باطلی باشد یا لحن خوانندگی شهوت انگیز باشد که در این صورت بین مرد و زن تفاوتی نیست، یا موسیقی از خود بیخود کننده باشد. تشخیص مصداق با خود مکلف است. بنابراین در شنیدن موسیقی ها و خوانندگی های متعارف مشکلی نیست.
خوانندگی بانوان حتی بهصورت تکخوانی هم – اگر بطور متعارف باشد – منع شرعی ندارد، همانند سخن گفتن ایشان. گوش دادن به آن نیز اشکال شرعی ندارد.
(۱۱ بهمن ۱۳۹۱)
***
رقصیدن
رقصیدن فی حد نفسه حرام نیست، آنچه حرام است موارد زیر است:
الف. اختلاط زن و مرد نامحرم.
ب. رقصیدن زنان در برابر مردان نامحرم.
ج. رقصها و حرکات شهوانی (در غیر زن و شوهر).
بنابراین رقصیدن از جمله در مجالس عروسی به شرط رعایت سه نکتهی فوق شرعا مجاز است. حرکات موزون، سماع و رقصهای متعارف محلی مردان در برابر جمع نیز بلامانع است.
(۱۳خرداد ۱۳۹۲)