افترا

یادداشت

گاه‌شمار معرکه ادواری افترای تکفیر

نمی‌توان با برچسبِ ناچسبِ «تکفیرگری» اذهان را از «نقد ساختاری» منحرف کرد. عبدالکریم سروش حتی بر اساس موازین فقه سنتی قابل تکفیر نیست، و هرگز تکفیر هم نشده است. وی – که در تخریب منتقدانش شهره است – تا کنون چهار دور به‌ ‌کدیور افترای تکفیر خود را زده است. مطابق مستندات گاه‌شمار، کدیور به‌دعاوی وی در سه دور قبلی به‌طور مستدل و محترمانه پاسخ داده است. در دور چهارم – که منشأ آن نامشخص است – سروش «سقوط اخلاقی» خود را به‌نمایش گذاشته است. «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا»

مصاحبه کوتاه

ولایت فقیه، قلمرو اختیارات، و رویه بی آبرو کردن رقیب

جمهوری اسلامی همواره در مقابله با رهبران مذهبی رقیب از طریق بهتان و بی آبرو کردن عمل کرده است. آقای شریعتمداری در سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ به این نتیجه رسید که قلمرو ولایت فقیه محدود به اموری است که در قانون پیش بینی نشده است یا اموری که بر زمین مانده است، نظری معارض با ولایت مطلقه فقیه آقای خمینی. بحث از ولایت فقیه بیش از آنکه فقهی باشد بحثی سیاسی است و قبض و بسط آن بیش از همه چیز به شخصیت بشری و موقعیت سیاسی فقها بستگی دارد.

نواندیشی دینی

تکفیرشدگی یا نقدناپذیری؟

راستی‌آزمایی ادعاها و سوء تفاهمهای عبدالکریم سروش: سروش به‌جای پاسخ علمی به نقدهای ساختاری کدیور با حربه بهتان تکفیر، خشونت غلیظ گفتاری و افترا به میدان آمده‌است. سروش حتی بر اساس موازین فقه سنتی قابل تکفیر نیست، و هرگز تکفیر هم نشده‌است. کدیور هرگز سروش و هیچ‌کس دیگر را نه تنها تکفیر نکرده، بلکه برعکس، وی سروش را تا زمانی که خود را مسلمان می‌داند، محکوم به مسلمانی می‌داند. سروش تکفیر را با تلقی «عوامانه» به‌کار می‌برد، اما از آن نتیجه «فقهی» می‌گیرد. این مغالطه محض است.

مقاله

نخستین مجری فتوای تهمت: مورخ رسمی تاریخ انقلاب

چکیده: به دنبال ریشه یابی تهمت به مخالف مؤثر را با درسهای حکومت اسلامی: ولایت فقیه آقای خمینی سه بخش دیگر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد: فتوای تهمت در ترجمه عربی حکومت اسلامی، عدم جواز تهمت به فقهای ناهمسو: مورد صدرها، و آزمون عملی فتوای تهمت: مورد محمد روحانی. چهره محوری هر سه بخش این قسمت حمید روحانی زیارتی است که می توان او را تجسم خط امام در قضیه تهمت معرفی کرد. مترجم اکثر کتاب محاضرات فقهیة حول الحکومة الاسلامیة او ولایة الفقیه محمد هادی معرفت است. عبارت «جواز تهمت به علمای سوء – که از گناه کبیره است» به صراحت در متن عربی آمده است، با این تفاوت که برخلاف متن فارسی که چنین تهمتی لازم شمرده شده، به جواز اکتفا شده است. فتوای تهمت با تهمت زدن به محمد روحانی در قضیه صدور چک از جانب حکومت ایران در وجه وی توسط حمید روحانی زیارتی و همدستانش و دفاع تمام قد منیرالدین حسینی هاشمی شیرازی از تهمت (حتی بعد از تصریح زیارتی به کذب مطلق بودن نسبت داده شده ۲۲ سال بعد) عملی شده است. آقای خمینی علیرغم اطلاع از این امر کثیف حداقل بعد از وقوع (در روایت منیرالدین حتی قبل از وقوع) هیچ اقدام مؤثری برای شناساسی، طرد مفتریان و محکوم کردن مطلق تهمت انجام نداده است. در اسفند ۱۳۴۸ آقای خمینی به طلاب انقلابی اطراف خود که به محمد باقر و موسی صدر اهانت کرده بودند شدیدا اعتراض می کند. در مقایسه این واکنش قابل تقدیر اخلاقی با واکنش تامل برانگیز ایشان در قبال تهمتهای زده شده به محمد روحانی مشخص می شود که از منظر ایشان تهمت بلکه اهانت به علمایی که با نهضت مخالفت نکرده بودند (صدرها) ممنوع و نادرست بوده است، اما آبروی فقیهی که بر علیه نهضت فعال بوده احترام ندارد. اینکه فعال‌ترین شاگرد آقای خمینی در انتشار متن فارسی و عربی درسهای حکومت اسلامی در نجف هم‌زمان فعال ترین شاگرد ایشان در تهمت چه به محمد باقر و موسی صدر (فقهای ناهمسو) و چه به محمد روحانی (فقیه ضدنهضت) بوده و در دی ۱۳۶۷ چهار ماه قبل از وفات آقای خمینی به سمت خطیر «ماموریت تدوین تاریخ انقلاب اسلامی» با بودجه تضمینی در بنیاد شهید منصوب شده، معنایش تناسب عملی بین نظریه حکومت اسلامی: ولایت فقیه و فتوای جواز تهمت به معارضان مؤثر است.

حفظ نظام با اسرائیلیات

در «دین اخلاقی» مسلمانان مجاز نیستند حتی به مخالف و منتقد خود نسبت خلاف واقع و ناروا بدهند. این نص قرآن کریم است: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید، دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است، و از خدا بپرهیزید، که او از آنچه انجام می‌دهید، با خبر است»

بهتان مطلقا حرام است

بهتان زدن «مطلقا» حرام است. بهتان و افترا از شعب کذب و از مصادیق ظلم و از قبایح عقلی است که شرع نیز آنرا مطلقا ممنوع کرده است.