پرسش: چند سال پيش بنيان فكري و رواني من در مورد وجود خدا كاملا در هم ريخته و در برزخ بدي دست و پا ميزنم. با همسر و فرزندانم در خارج زندگی می کنم. با همسرم در مورد بازگشت به ایران اختلاف نظر پیدا کرده ام. دايم از خدا طلب كمك ميكردم كه اگر قرار است مجبور به ماندن شوم به قلب نا آرامم آرامش بدهد. در ظلمات عجيبي بودم، روز و شبم سياه شده بود، هر چه خدا را فرياد ميزدم، كمتر مي یافتم. حال كسي را داشتم كه زير دريا در حال خفه شدن است و دستي براي كمك نمي يابد (اينها تشبيه نيست كه مياورم بلكه احساس واقعي آنروزها وشبهاست). در برزخ سياهي كه دست و پا ميزدم و عاجزانه خدايم را مي خواندم كسي نبود. كسي كه سالها گمان ميكردم كنار من است و از رگ گردن نزديكتر، وجود نداشت و انگار حفره عميقي در قلب و فكر من بوجود آمد. من عميقا در وجود چنين خدايي شك كردم.
در اين سالها هر چه تلاش كرده ام كه به وضع سابق بر گردم، موفق نبوده ام. هميشه ذهنم در گير اين مسئله است. با خود ميگويم مگر ميشود جهاني با اين نظم كه از كوچكترين ذرات تا بزرگترين اجرام كه هر كدام خود دنيايي در درون دارند، بدون آفريدگار باشد، اما از آنطرف سوالهاي بي جوابي در ذهنم پديدار ميشود كه برايش جوابي نمي یابم و دوباره دوباره ميان باخدايي و بي خدايي نوسان ميكنم.
مثلا با خود ميگويم، ما معتقديم خداوند حكيم است، اما از آن طرف مي بينم بيش از ١٤٠٠ سال است ارتباطي با بندگانش ندارد. ماييم و يكسري احكامي كه از اين مجتهد به آن مجتهد (گاه به قيمت جان) متفاوت است. شما معتقديد حجاب سر وگردن واجب نيست، ديگري فتوا به پوشيه و برقع مي دهد.يكي مي گويد دختر ١٣ ساله بالغ ميشود، ديگري مي گويد ٩ ساله. يكي نظر ميدهد اگر مردي زنش مرض صعب العلاج گرفت موظف به پرداخت هزينه درمانش نيست، در حاليكه معتقد است زن نبايد كار بيرون كند و درامد داشته باشد. سالهاست حقوق زنان پايمال ميشود به بهانه اينكه نص صريح قران است و حلال و حرام محمد تا قيامت تغيير نمي كند. اين دست مطالب، مثنوي هفتاد من كاغذ است كه نمي خواهم با انها سرتان را به درد آورم فقط مي خواهم بگويم به عقل ناقص من، جور در نميايد كه حكيمي خلقي را اينگونه بي سامان بر سر هم ريخته باشد و تماشايشان كند، در حاليكه خود ميداند كه اين واماندگان تنها يكبار بر اين كره خاكي زندگي ميكنند.
يا مثلا اينكه امام زمان وجود دارد و ناظر بر احوال خلق است، در حاليكه هر فرقه از مسلمانان ديگري را تكفير ميكند واز مرگشان خوشحال ميشود وتصوير عقب افتاده اي از پيروان اسلام در ذهن جهانيان ميسازد و روزي روزگاري پس از انكه ميلياردها انسان در جهل و خرافه و ناداني زيسته اند و مرده اند يا كشته شده و كشته اند، ظهور ميكند و زمين به صالحان ميرسد. چه سود؟
يا اينكه زندگي انساني از ( با عرض پوزش) در آميختن دو انسان ديگر آغاز ميشود و ناخواسته پا به جهان ميگذارد. پيش از اين هميشه از فكر در باره بوجود آمدن انسان با توجه به آيات قران، دليل بر عظمت خدا مياوردم اما اكنون از زاويه اي ديگر كه نگاه ميكنم به نظرم مسخره تر از اين نمي شود كه سرنوشت موجودي به اين سادگي رقم بخورد ، ناخواسته وارد دنيا شود، مجبور به زندگي شود بعلاوه تحت حساب و كتاب قرار گيرد و در جهاني ديگر حسابرسي شود.
خلاصه ميكنم، از اين دست سوالها زياد در ذهن دارم و هر روز سوال جديدي برايم پيدا ميشود. صادقانه بگويم از اين برزخ خسته ام.
اميدوارم اگر ميتوانيد كمكي به حقير بكنيد، دريغ نفرماييد.
پاسخ:
الف. انتظار اینکه خدا هر زمان که ما خواستیم به جای ما مشکلاتمان را حل کند بر کدام دلیل معتبر استوار است؟ از کجا می دانید همسرتان هم دعای مشابهی نکرده باشد!؟ در این صورت خدا باید به دعای کدامیک از شما عمل کند؟! استجابت دعا آنجا که خدای حکیم صلاح بداند حتمی است، اما به چه دلیل آنچه ما مصلحت دانسته ایم همان مصلحت واقعی است؟! اگر تردید شما به دلیل چنین امری بوده آن را از خود دور کنید. خدا همه دعاهای شما را شنیده و در صورتی که مصلحت شما در آن بوده باشد اجابت می کند. خدا به ما آدمیان عقل و توان داده تا خودمان مشکلات خود را حل کنیم. قرار نیست در هر امر ریز و درشتی بر خلاف سنن الهی و طبیعی برای حل مشکلات وارد شود. چنین انتظاری از خداوند انتظار به حقی نبوده است.
ب. اختلاف فتاوی فقهی چه ربطی به عدم وجود خدا دارد؟ این اختلافات در هر علمی طبیعی است. علما آنقدر با هم بحث می کنند تا تفکری غالب شود. آیا انتظار دارید خداوند خودش بیاید و بگوید فتوای درست چیست!؟ مگر در مسائل علمی چنین انتظاری است؟ این انتظارات گزاف بر کدام دلیل دینی یا علمی استوار است؟
ج. اعتقاد به وجود منجی در اکثر ادیان الهی مشترک است. مسلمانان در ظهور منجی از نسل پیامبر اتفاق نظر دارند، اهل سنت معتقدند متولد خواهد شد، شیعیان معتقدند متولد شده است. در هر صورت قرآن صراحت دارد که خداوند سرنوشت قومی را تغییر نخواهد داد مگر خودشان آنرا تغییر دهند. راستی خدایی که چنین امری کرده مسئول نابسامانی خودخواسته ما مسلمانان است؟!
د. در تولد یک انسان آمیزش والدینش نقش دارد. آیا اگر زن و مرد درباره فرزندشان فکر کافی نکرده اند باز خدا مسئول است و به دلیل ندانم کاری مرد و زن خدا وجود ندارد؟!
ه. اینها که بر شمردید هیچکدام دلیل عدم وجود خدا نیست. اینها دلیل این است که تصویر شما از خداوند تصویری خلاف واقع است. چشمها را باید شست! جور دیگر باید دید. بکوشید تصویری که قرآن از خداوند ارائه کرده است نزدیک شوید. خدا نه فقط ۱۴۰۰ سال که هزاران سال از ابتدای خلقت انسان با مخلوفاتش ارتباط دارد و می کوشد به شیوه خود آنها را هدایت کند. توجه کنید به شیوه خود، نه دلخواه ما. خدا بر پیدا و پنهان ما آگاه است و هرگز ما را فراموش نمی کند. کوشش کنید موارد لطف و عطای او را در زندگی خود بیابید.
۲۹ مهر ۱۳۹۲