پرسش: اگر به قول شما حداقل ۲۵ درصد احادیث درباره ائمه علم ویژه آنها را تایید می کنند که مستند هم هستند، با این توصیف چرا این امر همچنان خبر واحد تلقی می شود؟ مگر این مفهوم در احادیث متعدد مورد تایید قرار نگرفته؟ آیا نمی توان سایر احادیث را حمل بر تقیه گذاشت؟ بنده با تلقی شما از اینکه کسب کمال ائمه متاثر از تقوای ایشان بوده بحثی ندارم اما عقلا هم دور از انتظار نیست که متقی ترین افراد از جانب خدا دانشی از نزد او داشته باشند که هر کسی ندارد (با عنایت به ماجرای آصف بن برخیا ظاهرا خود علم ولایت تکوینی می آورد)
پاسخ:
الف. ظاهرا سوء تفاهمی شده است. آن حدود یک چهارم اخبار آحاد کتاب الحجة اصول کافی که سندا معتبر هستند، درباره مسائل کلی امامت هستند نه علم ائمه. در بابی که به عنوان علم ائمه در کتاب یادشده منعقد شده است هیچ روایت معتبری یافت نمی شود. در این زمینه به مقاله تاملی در منابع اعتقادی مراجعه فرمائید:
ب. ملاک خبر واحد بودن این است که سلسله روات آن متواتر نباشد، یعنی یک یا چند سلسله مثلا سه چهار سلسلهی روات. خبر واحد می تواند مرسل یا مسند باشد. خبر واحد مسند می تواند معتبر (صحیح یا موثق) یا غیر معتبر (ضعیف) باشد. خبر واحد معتبر در فقه قابل استناد است، اما در اعتقادات که می باید یقینی باشد خبر واحد معتبر که بیش از ظن افاده نمی کند قابل استناد نیست. در مورد علم لدنی/ غیب ائمه ما با فقدان اخبار واحد معتبر مواجهیم.
ج. حمل اخبار بر تقیه قواعدی دارد. به دلیل ضعف سندی اخبار علم لدنی حتی اگر دیگر اخبار را حمل بر تقیه هم بکنیم دلیل معتبری بر علم لدنی ایشان به دست نمی آید.
د. اینکه آصف بن برخیا از توانایی انتقال تخت در یک چشم بر هم زدن برخودار بوده یا علم من الکتاب داشته، برای غیر وی جز «احتمال» چنین علمی به دست نمی آید. اثبات وقوع علم لدنی ائمه به ادلهی محکمتری نیاز دارد.
پرسش: اگر در سورهی نمل کسی که «علم من الکتاب» دارد توان انتقال تخت بلقیس را در طرفة العینی داشته، چرا امیرالمومنین (ع) که به تصریح سوره رعد «علم الکتاب» داشته ولایت تکوینی نداشته باشد؟
پاسخ:
اینکه علم الکتاب آیهی ۴۳ رعد همان علم من الکتاب آیهی ۴۰ سورهی نمل باشد تنها یک احتمال است، و بیش از ظهور نبوده، یقینا نص نیست.
به علاوه اینکه ملازمات متافیزیکی آن یعنی ولایت تکوینی تصرف در طبیعت در آیهی رعد نیز اراده شوده باشد حتی در حد ظهور هم نیست.
مسائل اعتقادی نیاز به دلیل یقینی در سند و دلالت دارد.
این استدلال نهایتا دلالتی ظنی است و نمی تواند پایهی یک امر اعتقادی با این اهمیت باشد.
گیریم چنین قابلیتی برای امیرالمومنین (ع) با چنین استدلال ضعیفی اثبات شود، برای اثبات ولایت تکوینی دیگر ائمه چه خواهیم کرد؟
باور به ولایت تکوینی ائمه (ع) از ضروریات تشیع نیست.
۵ آذر ۱۳۹۲