فصل چهارم: روایت زائر انقلابی نجف

جلال‌الدین فارسی (متولد ۱۳۱۲) از رجال انقلابی مرتبط با آیت‌الله خمینی و از منصوبین ایشان در شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است. وی در کتاب خاطرات خود دربارۀ سیدمحمد روحانی چنین آورده است.

«به‌قصد زیارت عتبات عالیات و دیدار با امام(ره) به عراق رفتم. طبق معمول گزارش از اوضاع ایران تقدیم داشتم…موضوع روز نجف، یکی هلاکت تیمور بختیار به دست عوامل ساواک بود [۱۶ مرداد ۱۳۴۹]… دیگری موضوع چک بانک رافدین بود که می‌گفتند از ایران برای حجت‌الاسلام سیدمحمد روحانی – از مدرسان حوزۀ نجف – آمده است، این شایعه بر سر زبان‌ها افتاده بود. عده‌ای هم آن‌را باور کرده بودند، عجیب این است که تا به امروز عده‌ای آن‌را به‌عنوان یک امر واقع یاد می‌کنند، حال آنکه دروغ آشکاری بود که هیچ عاقلی و منصفی آن‌را باور نمی‌کرد. دو طلبۀ جوان توطئه می‌کنند نامبرده را به عللی که ذکرش را جایز نمی‌دانم بدنام کنند. قطعه چک سفیدی از بانک رافدین عراق را برداشته مبلغی در محل آن می‌نویسند. شاید نام ایشان را هم در متن چک نوشته باشند. بعد مدعی می‌شوند این چک در جوف پاکت پستی از ایران اشتباهاً به آدرس یکی از این دو طلبه رسیده است. چک را می‌برند و به این و آن نشان می‌دهند تا او را بدنام کنند. تصادفاً یکی با تعجب به آنان می‌گوید: «پس چرا در چکی که مال بانک رافدین عراق است مبلغ به‌جای اینکه به دینار نوشته شود به ریال که واحد پول ایران است نوشته شده است!؟» آن دو نفر که پی به اشتباه خود می‌برند چک ساختگی را پنهان می‌کنند. از آن طرف شاگردان و دوستداران حجت‌الاسلام آقای سیدمحمد روحانی با جدّیت تمام آن چک را مطالبه می‌کنند تا به معرض تماشا درآمده جعلی بودن و فضاحت عاملان آن ثابت گردد. این دو نفر به مسافرت می‌روند.»[۱]

بررسی:

گزارش آقای جلال‌الدین فارسی زوایای دیگری از مسئله را روشن می‌سازد. این نکات از گزارش وی قابل استخراج است:

یک. در نیمۀ دوم مرداد ۱۳۴۹ شایعۀ چک بانک رافدین ارسال شده از حکومت ایران برای آیت‌الله سیدمحمد روحانی در نجف سر زبان‌ها بوده است. (پرسیدنی است شایعه‌ای که با این گستردگی پخش شده بود آیا به گوش آیت‌الله خمینی یا فرزند ایشان آقاسیدمصطفی نرسیده بود؟)

دو. وی این شایعه را که تا امروز (۱۳۷۳) متأسفانه عده‌ای آن‌را باور کرده‌اند قاطعانه دروغی آشکار می‌داند. (اگر این دروغ و افترا و بهتان از سوی احدی از اطرافیان آیت‌الله خمینی تکذیب شده بود، آیا تا دو دهه بعد عده‌ای آن‌را باور می‌کردند؟)

سه. دو طلبۀ جوان (که وی نام آن‌ها را نمی‌برد) برای بدنام کردن آیت‌الله روحانی چکی را جعل می‌کنند و ادعا می‌کنند پستچی اشتباهاً آن‌را به آدرس یکی از این دو طلبه داده است. (شباهت اسمی یکی از این دو با نام فامیل «روحانی» می‌تواند دلیل ظاهراً موجهی برای اشتباه پستچی باشد.)

چهار. زمانی که چک جعلی را به این و آن نشان می‌دادند، به‌طور اتفاقی یکی از اهل علم متوجه می‌شود که در چک بانک رافدین عراق به‌جای «دینار» واحد پول عراق، «ریال» واحد پول ایران نوشته شده است، قضیه رو می‌شود. جاعلین چک را پنهان می‌کنند.

پنج. شاگردان و علاقه‌مندان آیت‌الله سیدمحمد روحانی با جدّیت چک را مطالبه می‌کنند تا به تماشا گذاشتن آن، فضاحت جاعلان را ثابت کنند، دو جاعل چک برای فرار از مهلکه به سفر می‌روند.

شش. آقای فارسی به‌جای تذکر دلیل اینکه این دو نفر می‌خواسته‌اند آیت‌الله روحانی را بدنام کنند به این اکتفا می‌کند: «به عللی که ذکرش را جایز نمی‌دانم».

 

یادداشتها:

[۱]. جلا‌‌ل‌الدین فارسی، زوایای تاریک، نشر ادبیات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۳، صفحه ۲۱۸-۲۱۷.