فصل اول: روایت عضو دفتر استفتاء آیتالله خمینی
سیدعباس خاتم یزدی یکی از اعضای هیئت استفتای آیتالله خمینی در نجف و قم پنج نقطهی نزاع بین آقا سید محمد روحانی و آقا سید روح الله خمینی بر می شمارد.
سیدعباس خاتم یزدی یکی از اعضای هیئت استفتای آیتالله خمینی در نجف و قم پنج نقطهی نزاع بین آقا سید محمد روحانی و آقا سید روح الله خمینی بر می شمارد.
روایتهای سیدعلیاکبر محتشمیپور، محمدرضا رحمت، و محمدحسن اختری از روحانیون مبارز نجف و طرفداران آیتالله خمینی درباره فعالیتهای سیدمحمد روحانی
در این فصل ابتدا اظهارنظرِ نخستِ مورخ رسمی انقلاب و نویسندۀ کتاب «نهضت امام خمینی» سیدحمید روحانی زیارتی از اعضای موثر روحانیون مبارز نجف نقل و بررسی میشود، سپس روحانیون مبارز نجف از زبان خود آنها معرفی شده، بعد از نقل و بررسی حکم آیتالله خمینی برای وی بهعنوان مورخ انقلاب اسلامی اظهارنظر ثانوی نامبرده دربارهی سیدمحمد روحانی نقل و تحلیل شده است.
به روایت جلالالدین فارسی دو طلبۀ جوان (که وی نام آنها را نمیبرد) برای بدنام کردن آیتالله روحانی چکی را جعل میکنند و ادعا میکنند پستچی اشتباهاً آنرا به آدرس یکی از این دو طلبه داده است. (شباهت اسمی یکی از این دو با نام فامیل «روحانی» میتواند دلیل ظاهراً موجهی برای اشتباه پستچی باشد.)
در این فصل روایت عباسعلی عمید زنجانی و روایات اولیه و ثانویه سیدمحمود دعایی درباره آقا سید محمد روحانی گزارش شده است.
این فصل از دو باب تشکیل شده است. در باب اول بخشی از خاطرات سیدمنیرالدین دربارۀ سیدمحمد روحانی نقل و بررسی میشود. باب دوم به نقد و بررسی جایگاه علمی و میزان اعتبار راوی اختصاص دارد. ارزیابی دعاوی وی خاتمۀ این فصل است. استدلال تاریخی حجتالاسلام سیدمنیرالدین حسینی شیرازی این است: «اگر کسی آب به آسیاب ابلیس ریخت، نفس همین امر برای انتساب به ساواک کافی و از هر سندی بالاتر است. ما با ساواک برای چه مخالف بودیم؟ یا با امریکا؟ آیا جز این بود که با دستگاه خدا مخالفت میکردند؟»
در این فصل به دو روایت دیگر درباره آقاسیدمحمد روحانی اشاره شده است، یکی شیخالشریعه عضوِ دفتر آیتالله خمینی در نجف و قم، و دیگری حسن لاهوتی اشکوری نمایندۀ آیتالله خمینی و نخستین امام جمعۀ رشت.
در این فصل به پنج گزارش متفاوت دربارۀ آیتالله روحانی اشاره شده است: یکی از بستگان نزدیک آیتالله روحانی؛ محمدحسین اشعری؛ محمدفاضل استرآبادی؛ محمدعلی گرامی؛ و نویسنده.
در این فصل به دو قسمت از بیانات عمومی آیتالله خمینی که مسئلۀ آیتالله روحانی را نیز در بر میگیرد اشاره میکنم: الف. آخوندهاى دربارى را طرد كنيد؛ ب. نظر آیتالله خمینی دربارۀ شایعات و تهمتهای ايادي پنهان و آشكار آمريكا و شاه
دو نامۀ تاریخی آیت الله خمینی در سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۲ در پاسخ به آیتالله سیدصادق روحانی دربارهی قضایای آیتالله سیدمحمد روحانی
علاوه بر سیدمحمد روحانی، برخی دیگر از فضلای نجف و بیروت هم از بداخلاقیهای طلاب جوان انقلابی نجف در امان نماندند. ازجمله این فضلا مرجع و متفکر شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر و فاضل مفقودالاثر آیتالله سیدموسی صدر است. آنها نیز توسط برخی از همین انقلابیون نجف به «عامل امپریالیسم و صهیونیسم» متهم شدند. هر دو متهم در آن زمان از مروّجان مرجعیت آیتالله خوئی بودند.
حوزه نجف در سطح مرجعیت در درس اخلاق عملی در سالهای ۴۴ تا ۵۶ نمرۀ قبولی نگرفت. آیتالله روحانی و اطرافیانش نسبت به فقیه تبعیدیِ قم نه تنها حق مهماننوازی را بهجا نیاوردند بلکه با ترک فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر نسبت به رژیم جائر پهلوی نسبت به مبارزین و مجاهدین و در رأسشان آیتالله خمینی ظلم کردند. ازآنسو برخی اطرافیان آیتالله خمینی با افترا و بهتان کوشیدند رقیب ضد انقلابیِ آیتالله خمینی را از میدان به در کنند. متأسفانه ازسوی آیتالله خمینی نه تنها برخورد تنبیهی مناسبی با مفتریان و جاعلان و بهتانزنندگان صورت نگرفت بلکه برخی از آنها مسئول تدوین تاریخ انقلاب شدند. انقلاب از بوتۀ آزمون اخلاقی سربلند بیرون نیامد.
برای تماس می توانید از نشانی ایمیل
[email protected]
استفاده کنید.