باسمه تعالی
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
جناب آقای علی جنتی
سلام علیکم
سلامتی و توفیق شما، و رشد و بالندگی فرهنگ کشور را از خدای بزرگ خواهانم.
همانطور که مستحضرید به تصریح مقامات دولت تدبیر و امید اولا ما نویسندهی ممنوعالقلم نداریم، ثانیا هر کتابی با توجه به محتوای آن بر اساس قانون بررسی میشود نه با توجه به مواضع و دیگر آثار نویسندهی آن.
این سیاست که در مقایسه با سیاست انقباضی دولت نهم و دهم گامی به پیش است، با توجه به مدارک پیوست باعث امیدواری اهالی فرهنگ و نویسندگان شد.
از آنجا که انتشار کتابهای اینجانب از سال ۱۳۸۴ با دشواری و إعمال سانسور همراه بوده، و از سال ۱۳۸۸از امکان انتشار کتاب (حتی تجدید چاپ کتب منتشرشدهی سابق) نیز محروم بودهام، یعنی مشخصا در عمل از سال ۱۳۸۸ «ممنوعالقلم» بودهام، با شنیدن وعدههای فوق برخی کتابهایم که سالها انتظار انتشارشان را میکشیدم به ناشران کتابهای پیشینم عرضه کردم. ایشان که از معتبرترین و مجربترین ناشران کشور هستند گفتند با تجدید چاپ کتب نایاب قبلی – که مطابق سیاست دولت جدید نیازی به کسب مجوز مجدد هم ندارد – آغاز میکنند، و پس از آن انتشار کتابهای جدید را به جریان میاندازند.
نخستین ناشر، چاپ پنجم کتاب «حقالناس: اسلام و حقوق بشر» را به چاپخانه سپرد، کتابی که در ضمن یک سال به چاپ چهارم رسیده بود. ناشر دوم هم چاپ ششم کتاب «حکومت ولایی» را چاپ کرد. از عرضهی کتاب «حقالناس» در نخستین روز بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی تهران (۱۰ اردیبشت ۱۳۹۳) جلوگیری شد. مقامات مسئول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر خلاف قانون برای هیچیک از این دو کتابِ تجدیدچاپی مجوز ترخیص از چاپخانه صادر نکردند، و با توجه به گرانی کاغذ به هر دو ناشر خسارت فراوانی وارد کردند.
هر دو ناشر پس از مراجعه به مسئولان به این نتیجه رسیدند که به کتابهای این نویسنده به این زودی اعلام وصول نخواهند داد. بلکه فعلا تا اطلاع ثانوی هیچ کتابی از وی اجازه انتشار نخواهد یافت. علت اصلی این ممانعت که به ناشران نیز شفاها تفهیم شده کتابهای الکترونیکی و مقالات اینجانب است که از طریق وبسایت شخصیام اخیرا منتشر شده است، حساسیت اصلی روی کتاب «ابتذال مرجعیت شیعه: استیضاح مرجعیت مقام رهبری» (اردیبهشت ۱۳۹۳) و مقالهی «چنین کنند زمامداران با رقبای منتقدشان» (۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳) در اعتراض به حصر غیرقانونی خانم زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بوده است. معنای این اقدامِ مقامات فرهنگی کشور این است که از یکسو تجدید چاپ کتابهای یک نویسنده به دلیل کتابها و مقالات دیگرش ممنوع شده، و از سوی دیگر تصمیمگیرندگان اصلی فرهنگی کشور نویسندهای را برخلاف قانون «ممنوعالقلم» کردهاند.
از آنجا که بعید میدانم جناب آقای رئیس جمهور با اینگونه تصمیمات فرهنگستیز و خلاف قانون موافقتی داشته باشند، مسئله را ابتدا با جنابعالی که متولی اصلی فرهنگ کشور هستید درمیان گذاشتم. اگرچه برخی مقامات امنیتی فرهنگی در مراسم رونمایی از چاپ دوم کتاب خاطراتتان در سرای اهل قلم نمایشگاه کتاب در حضور شما از انتشار کتابهای الکترونیکی من اظهار نگرانی کردند: «افرادی مثل محسن کدیور که به شدت در عرض یک سال اخیر فعال شده است و برنامه های مختلفی را به خصوص در خصوص مرجعیت ساخته اند و حتی گاهی استیضاح رهبری را مطرح می کنند، ما باید برای مقابله با آنها کاری را انجام دهیم.» (خبرگزاری فارس، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳) اما ایشان باید بدانند اقدام قانونی نقد کتابهای من است نه جلوگیری از انتشار آنها و ممانعت از انتشار کتب تجدید چاپی گذشته ام.
علیالقاعده در دولت تدبیر و امید عرصهی فرهنگ جای سرهنگی نیست، کانونهای قدرت غیرپاسخگو و گروههای فشارِ در سایه نباید بتوانند سکان فرهنگی کشور را منحرف کرده و سیاستهای مدبرانهی «ما نویسندهی ممنوع القلم نداریم» و «ملاکِ بررسی، محتوای خود کتاب است بر اساس قانون، نه دیگر کتابها و مواضع نویسنده» را نقض کنند و وزیر فرهنگ و ارشاد را تحت فشار بگذارند.
امیدوارم این نامهي سرگشاده کمکی به وزیر فرهنگ دولت اعتدال باشد، تا در مقابل مطالبات غیرقانونی کانونهای قدرت غیرپاسخگو و گروههای فشار و مقامات امنیتی نظامیِ در سایه مقاومت کند و از اصول قانون اساسی که پشتوانهی حقوق و آزاديهای ملت است سر سوزنی عقب ننشیند.
چرا کتابهای این نویسنده باید به جای چاپ کاغذی به انتشار الکترونیکی محدود بماند؟ اگر مسئله بر سر کتاب ابتذال است، نقد ویرایش اول آن به طور کامل (ص۳۲۳-۲۸۹) در آن درج شده تا خواننده ازدیدگاه مخالف نیز اطلاع داشته باشد. جالب اینجاست که کتاب «استیضاح رهبری: ارزیابی کارنامهی رهبر جمهوری اسلامی در نامهی مورخ ۲۶ تیر ۱۳۸۹ به رئیس مجلس خبرگان رهبری همراه با واکنشهای آن» (اردیبشهت ۱۳۹۳) اجازه انتشار ندارد اما نقدهای آن در کشور با مجوز رسمی وزارت ارشاد منتشر شدهاند! آیا مردم حق ندارند بدانند اینها نقد کدام کتاب است؟
دوست ندارم به این نتیجه برسم که تنها خط قرمز جمهوری اسلامی، بر خلاف قانون و منش و روش امیرالمؤمنین علی (ع) «نقد رهبری» است. نویسندهای که در نقد عملکرد مقام محترم رهبری با رعایت موازین اخلاقی و دینی و قانونی کتاب و مقاله بنویسد «ممنوعالقلم» است و از انتشار کتاب، تجدید چاپ کتابهای گذشته و حق انتشار مقاله در مجلات بلکه از انتشار هرگونه مطلبی در جراید کشور محروم میشود.
خیرخواهانه از شما انتظار دارم اگر مسئولان فرهنگی زیردست شما در اجرای سیاستهای دولت تدبیر و امید قصور یا تقصیری کردهاند، رسیدگی و جبران فرمائید و عملا نشان دهید که «واقعا ما نویسندهی ممنوع القلم نداریم» و «حقیقتا ملاکِ بررسی مأموران ارشاد محتوای خود کتابها است بر اساس قانون نه دیگر کتابها و مواضع نویسندگان». امیدوارم با حسن تدبیر شما مشکلِ ممنوع القلمی نویسنده مرتفع شود.
با احترام
محسن کدیور
۱ مرداد ۱۳۹۳
پیوست: اظهارات مقامات دولت یازدهم درباره نویسنگان ممنوع القلم
– از جمله سیاستهای اعلامشدهی دولت یازدهم «برداشتن فضای امنیتی از حیطهی فرهنگ و حلّ مسألهی ممنوع القلم بودن برخی نویسندگان در داخل کشور» است. (اولین صد روز با دولت تدبیر و امید، گزارش بخش فرهنگ، آبان ۱۳۹۲، ص۱۴، پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران)
– ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای حسن روحانی در گزارش به پیشگاه ملت: «ما در همین ۱۰۰ روز خیلی از کتاب هایی که ممنوع شده بود و می شد آزاد شوند، آزادشان کردیم. خیلی از نویسنده ها ممنوع القلم شده بودند و ما آنها را به صریح القلم تبدیل کردیم بروند قلم بزنند و هر چه می خواهند بنویسند البته در چارچوب قانون و خود آنها اهل این کشور هستند و وطن دوست هستند و علاقه مند به این کشور هستند.» (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران: ایرنا، ۵ آذر ۱۳۹۲)
– جنابعالی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز حداقل دوبار در این زمینه اظهارنظر کردهاید. بار نخست: «ما دیگر ممنوعالقلم نداریم، افراد زیادی بودند که به خاطر خودشان نمیشد کتابهایشان چاپ شود اما هماکنون کتاب را میخوانیم و سپس آن را چاپ میکنیم. ما الآن هیچکس را ممنوعالقلم نمیدانیم، ما کتاب را میبینیم و نه شخصی که آن را نوشته است.» (خبرگزاری فارس، ۹ دی ۱۳۹۲)
و بار دوم: «با توجه به اینکه در وزارت اطلاعات دولت سابق کتاب یکسری از نویسندگانِ ممنوعالقلم چاپ نمیشد، همفکری کردیم که برای چاپ یک کتاب به خود آن نگاه کنیم؛ نه به نویسنده آن. مجموعه معاونان وزارت فرهنگ و ارشاد با معاونان ذیربط وزارت اطلاعات جلسهای داشتند. وزارت اطلاعات در دولت قبل اعلام کرده بود که کتابهای یکسری از نویسندگان نباید چاپ شود. با توجه به همفکریهای انجامشده، تصمیم گرفتیم هیچ کتابی را به دلیل نویسندگان آن رد چاپ نکنیم. چاپ کتاب ضوابطی دارد که با توجه به آن ضوابط عمل میکنیم، اگر مشکلی نباشد کتاب چاپ میشود، اما اگر مشکلی داشته باشد آن مشکل یا اصلاح میشود یا کتاب در نهایت چاپ نمیشود، در نهایت به کتاب نگاه میکنیم نه به نویسنده. (خبرگزاری دانشجویان ایران: ایسنا، ۱۱ اسفند ۱۳۹۲)
– معاون فرهنگی شما آقای سیدعباس صالحی نیز در نخستین نشست رسانهییاش اظهار داشته است: «ما در حال حاضر هیچ نویسنده ممنوعالقلمی در کشور نداریم. هیچ نویسندهای به عنوان شخص، ممنوعالقلم نیست. در دورههایی نگاههایی وجود داشته که برخی افراد نمیتوانند کتاب چاپ کنند، اما الآن اینطور نیست و تنها به خود کتابها توجه میشود، نه به نویسندهشان و خود کتاب نباید مشکل داشته باشد. در دورههای مختلف ممکن است نویسندهای بالا و پایین رفته باشد.» (ایسنا خبرگزاری دانشجویان ایران، ۲۷ آبان ۱۳۹۲)
– و بالاخره سرپرست اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیر کمیته ناشران داخلی نمایشگاه کتاب تهران آقای احمد کمالینژاد ادعای بزرگتری را مطرح کرده است: «از ابتدای خدمت تا به امروز فقط در حوزه معاونت فرهنگی فعالیت داشتهام، از این رو میگویم نویسنده «ممنوع القلم» نداریم. وی با تاکید بر اینکه در هیچ دورهای در ارشاد نویسنده ممنوعا لقلم نداشتیم در پاسخ به اینکه آیا طی بیست و شش سال حضور در معاونت با افرادی مواجه شدهاید که کتابی از آنها در ارشاد پذیرفته نشود و عنوان شود این فرد ممنوع القلم است، خاطرنشان کرد: طی دوران خدمت چنین چیزی ندیدهام.» (خبرگزاری فارس، ۱۲ آذر ۱۳۹۲)