کتاب در محضر فقیه آزاده استاد منتظری (مجموعهی مراودات شاگرد و استاد) سه ماه بعد از وفات فقیه عالیقدر در اسفند ۱۳۸۸ تدوین و در وبسایت شاگرد عرضه شد. ویراش دوم آن در قالب الکترونیکی در بهمن ۱۳۹۲ منتشر شد. اکنون (مرداد ۱۳۹۴) ویرایش سوم آن در ۴۰۴ صفحه منتشر میشود. نویسنده همچنان از خرداد ۱۳۸۸ از حق انتشار کتاب کاغذی و آزادی وبسایتش در داخل کشور بر خلاف قانون محروم است.
یادداشت ویرایش سوم
در ویرایش سوم کتاب علاوه بر این یادداشت، اولاً کتاب با طرح جلد جدیدی عرضه شده است، ثانیاً فهرست تفصیلی به آخر کتاب منتقل شده و فهرستی اجمالی در ابتدای کتاب درج شده است. ثالثاً اصلاحات جزئی در مقدمه و شرح عکسها صورت گرفته، رابعاً در بخش اول متن کامل وکالتنامه در تصدّی امور حسبیه همراه با کلیشۀ گواهی اجتهاد و وکالت درج شده است. دربارۀ این گواهی توضیح دو نکته را ضروری میدانم:
نکتۀ اول
اساتید معقول و منقول اینجانب همگی فقیهان وفادار به اجتهاد مصطلح بودهاند. اگرچه اینجانب با استاد منتظری قرابت فکری بیشتری دارم، اما آن مرحوم هم فقیهی سنتی، آزاده و پاکباز و از مدافعان اسلام سیاسی و البته از پیشکسوتان مبارزه با استبداد دینی بود. ایشان به لحاظ نظری تا بهآخر از چهارچوب تفکر سنتی هرگز خارج نشد، هرچند عملا از سلامت اخلاقی، وارستگی و اخلاصی فراوان برخوردار بود.
اگرچه استاد منتظری در مکتوب مذکور رسیدن شاگرد خود به «مرتبۀ اجتهاد و استنباط در مسائل اسلامی و اهل نظر بودن در آنها» را گواهی کرده است، اما این گواهینامه مستند هیچیک از آراء خاص فقهی، اصولی، کلامی و تفسیری من نیست، چراکه اجتهاد و استنباط موردنظر ایشان «اجتهاد مصطلح در حوزهها و استنباط سنتی در فروع» میباشد، حال آنکه آراء این اینجانب «اجتهاد در مبانی و اصول» بوده و هست. همچنانکه آراء اعتقادی اینجانب درست یا غلط هیچ ارتباطی با اساتیدم آقایان جوادی آملی و منتظری ندارد. استاد منتظری حتی با انتشار این آراء کلامی موافق نبودند. آراء فقهی متفاوت اینجانب در حوزۀ حقوق بشر، مردمسالاری و ولایت فقیه که بهتدریج به فاصله گرفتن من از فقه سنتی و اجتهاد مصطلح انجامید، اگرچه بعضاً قبل از انتشار مورد مطالعۀ مرحوم استاد منتظری واقع شده بود، اما ایشان همواره متذکر سه نکته بودند، یکی رعایت احتیاط، دیگری مشخص بودن مرزبندی آراء شاگردان با استاد و سوم حمایت از آزادی ابراز آراء علمی متفاوت.
اگر کسی اعتبار این آراء را برخاسته ازآن گواهینامه دانسته باشد، نسبتی خلاف نظر مُجیز و مُجاز داده است. ایشان اخلاقاً و شرعاً چیزی را گواهی کرده که خود باور داشته، یعنی «اجتهاد در فروع و استنباط سنتی مصطلح». و واضح است که آنچه از نگارنده سر زده (و به امید خدا سر میزند) «اجتهاد در مبانی و اصول» است، و این دو اجتهاد تفاوت ساختاری دارند. اگر کسی اعتبار آراء فقهی و کلامی مرا به شاگردی استاد منتظری (رحمةالله علیه) یا گواهینامۀ ایشان نسبت میدهد، بداند و آگاه باشد که این انتساب نادرست است و ایشان نه تنها بهاینجانب چنین گواهی ندادهاند، بلکه اصولا به چنین روشی (اجتهاد در مبانی و اصول) باور نداشتهاند، و الا خود بر این منوال سلوک میکردند! اگر کسی با اتّکا به استاد منتظری به آراء خاص اینجانب رجوع کرده است، بداند و آگاه باشد که اعتبار این آراء را باید از طریق دیگری تحصیل کند. (۱)
نکتۀ دوم
دربارۀ شیوۀ امرار معاش مشتغلان به علوم دینی نیز من از دیرباز نظر متفاوتی داشتم. لذا از مرداد ۱۳۷۴ (طی نامهای به مدیر حوزۀ علمیۀ قم) با تذکر اینکه اموراتم در حد قناعت از تدریس و تحقیق و تألیف میگذرد داوطلبانه از دریافت شهریه از مراجع خودداری کردم. وکالتنامۀ استاد را از این باب در اینجا نقل کردم تا مدارک کتاب ناقص نباشد، والا هرگز از آن استفاده نکردهام، مشخصاً از زمان وفات ایشان مراجعین پرداخت وجوهات شرعیه را مستقیماً به دفتر ایشان ارجاع دادهام، و خود را مجاز به استفاده از وجوهات شرعیه در زندگی شخصی ندانستهام. زکات متعلق بهفقرا و مساکین و دیگر مستحقّین است، بهخمس ارباح مکاسب بهعنوان مالیات واجب دائمی در این زمان باور ندارم، در مقابل زکات را منحصر در نُه مورد مذکور در فتاوای سنتی ندانسته، پسانداز سالانۀ بیش از نصاب را مشمول زکات میدانم. زکات و دیگر وجوه شرعیه را مؤمنان خود مجازند در موارد مشخص هزینه کنند و نیازی به پرداخت به مراجع و وکلای ایشان نیست.
نکتۀ سوم
از سال گذشته از استعمال القاب حوزوی ازقبیل آیتاللهالعظمی و آیتالله و حجتالاسلام و مانند آن که استعمال رایجاش متعلق به قرن اخیر است، پرهیز کردهام. این القاب علاوه بر اینکه اصل و اساس درستی نداشته، در چند دهۀ اخیر به ابتذال هم کشیده شده است. برای مراجع تقلید نهایتاً به لفظ «آقا» که در مناسبات درونحوزهای مرسوم بوده اکتفا کردهام. در متن کتاب که اسنادی متعلق به گذشته است، القاب بهروال سابق باقی مانده، اما در عنوان کتاب و مقدمه شیوۀ جدید رعایت شده است. تفصیل بحث دراینباره را به مجال و مقالی دیگر موکول میکنم.
امیدوارم در آیندهای نه چندان دور کتاب سیر تحوّل اندیشۀ سیاسی استاد را به پایان برم.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمین
عید فطر ۱۴۳۶، تیر ۱۳۹۴
محسن کدیور
۱. این نکته قبلا در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۹۳ درضمن «مقدمهای بر آراء فقهی» در وبسایتم منتشر شده است.