دست دادن زن و مرد

 

در خبرها خواندم که علی مطهری نماینده‌ی مردم تهران در حاشیه‌ی جلسه علنی امروز (۱۵ فروردین ۱۳۹۵) مجلس شورای اسلامی در جمع خبرنگاران گفته است: «برخی اتهاماتی که به منتخب سوم اصفهان مینو خالقی زده‌اند قابل اثبات نیست و این‌گونه ابطال آراء قانونی نبوده است. این موضوع باید به نظر مجلس در بررسی اعتبارنامه ها موکول می‌شد و این کار شاید بهتر بود و ضمن اینکه اتهاماتی که دادند محکم نیست. نظیر اینکه ایشان در خارج از کشور با مردی مصافحه کرده هم خیلی قابل اثبات نیست ضمن اینکه دست دادن در صورتی که با دستکش باشد بلااشکال است. بعد از رای مردم فکر می کنم این کار عادلانه نبود و برای ما سوال است که چگونه آرای ایشان ابطال شد و باید در این باره توضیحاتی نیز ارائه شود و این اتفاق برای ما روشن نیست. وزارت کشور می‌تواند اعتبارنامه خانم خالقی را به مجلس ارائه کند و بررسی اعتبارنامه را به مجلس محول کند؛ ضمن اینکه ما باید توضیحات شورای نگهبان را بیشتر بشنویم و ببینیم در چه ضوابطی این اتفاق افتاده است.» (۱)

download
ضمن ابراز تاسف از اعمال قانون‌ستیزانه‌ی شورای نگهبان نهاد منصوب غیرپاسخگو که به مهمترین مانع تحقق حاکمیت ملی در کشور تبدیل شده است، به‌یاد رساله‌ی کوتاه فقهی افتادم که سیزده سال قبل در تهران درباره‌ی مصافحه با اجنبیه در تشریح فتوای جدید استادم مرحوم آقای منتظری تدوین کرده، خدمت ایشان فرستادم. این رساله مورد پسند استاد واقع، و در همان زمان عینا در وبسایت ایشان منتشر شد. (۲) در آن دوره بر علیه این فتوا غوغایی در حوزه‌ی علمیه‌ی قم به پاشده بود. اکنون همان رساله عینا با دو مقدمه‌ی کوتاه بازنشر می‌شود.

۶

مقدمه‌ی اول. نظر فقهی آقای بروجردی درباره‌ی دست‌دادن با زنان

brojerdi
سیدمحمدجواد علوی طباطبائی از علمای حوزه‌ی علمیه‌ی قم نوه‌ی آقای سیدحسین طباطبائی بروجردی (۱۳۴۰-۱۲۵۴) بزرگترین مرجع تقلید شیعه در ۱۰۰ ساله‌ی اخیر و استاد اساتید نویسنده، به سه شاهد رای فقهی مرحوم آقای بروجردی بر جواز مصافحه با اجنبیه اشاره کرده است. (۳)

HM
شاهد اول. «برخی به امام موسی صدر [متولد خرداد ۱۳۰۷، مفقود شهریور ۱۳۵۷] خرده می‌گرفتند که چرا در اروپا با خانم‌هائی که به سوی ایشان دست خود را دراز می‌کردند، دست می‌داد. آیت‌الله بروجردی هم بر این کار اشکال نمی‌گرفتند. آقای بروجردی می‌فرمود: «من تعجب می‌کنم که فقهای ما ادله‌ی [حرمت نظر] نظر [به اجنبیه] را حمل کردند به صورت ریبه، چرا در ادله‌ی لمس این انصراف را قائل نشدند؟» از این سخن روشن می‌شود که «دیدگاه آیت الله بروجردی نه فقط به دلیل مساله هتک است، بلکه اساسا اشکال مبنائی در این خصوص دارد.»

محققی
شاهد دوم. «یکی از محققان ایرانی که در مرکز اسلامی [هامبورک] آلمان فعالیت می‌کرد، خدمت آیت‌الله‌العظمی بروجردی آمد و گفت: در آلمان زنان و مردان مختلفی که همه آن‌ها مسلمان هم نیستند،به مرکز اسلامی ما می‌آیند و گاهی از اوقات برخی از این زنان دستشان را برای مصافحه به سوی  ما دراز می‌کنند و ما نمی‌توانیم دست بدهیم. آن ها نمی‌فهمند که چرا ما دست نمی‌دهیم و این مساله موجب هتک آن‌ها می‌شود و ما که می‌خواهیم جاذبه ایجاد کنیم با این کار تنفر ایجاد می‌کنیم. آیت‌الله‌العظمی بروجردی گفتند: اگر شما احساس می کنید که دست ندادن شما باعث هتک حرمت زنان می‌شود، مانعی ندارد که دست بدهید. بعد فرمودند: حکم حرمت دست دادن با زن اجنبیه برای حفظ حرمت اشخاص، هرچند مسلمان نباشد، ساقط می‌شود.» محمد محققی لاهیجی (۱۳۴۹-۱۲۸۹) نماینده‌ی آقای بروجردی و مؤسس مرکز اسلامی هامبورک بوده است.

b12360
شاهد سوم. «شیخ محمد تقی قمی [۱۳۶۹-۱۲۸۹] که در مصر فعالیت می کردند، خدمت آیت‌العظمی بروجردی آمدند و گفتند گاهی  اوقات برخی از سفارتخانه‌ها مثل سفارت هلند به مناسبت روز ملی شان که همه سفرا و شخصیت های مختلف را دعوت می‌کنند، ما را هم به عنوان نماینده‌ی شما در مجلس تقریب دعوت می‌کنند. ما هم دسته گل می‌خریم و به سفارت می‌رویم. گاهی از اوقات سفیر می‌خواهد، مثلا سفیر آمریکا و همسرش را که همراه اوست معرفی کند، آن ها هم دستشان را دراز می‌کنند که دست بدهند، ما چه کار کنیم؟ اگر دست ندهیم موجب هتک آن ها می شود. آیت‌الله‌العظمی بروجردی فرمودند: « اگر موجب هتک حرمت ایشان می شود، اشکال ندارد، دست بدهید.»
نتیجه: اگرچه این فتوای آقای بروجردی در زمان حیات ایشان مکتوب نشده، اما شواهد سه‌گانه نشان می‌دهد که فتوای ایشان در مورد مصافحه با اجنبیه (دست دادن با زن نامحرم) به شرح زیر است:
اولا مصافحه با اجنبیه همانند نظر به وی در صورت عدم ریبه مجاز است.
ثانیا حرمت مصافحه با اجنبیه برای حفظ حرمت اشخاص هرچند مسلمان نباشند ساقط می‌شود.
ثالثا اگر عدم مصافحه با اجنبیه باعث هتک حرمت وی می‌شود، دست دادن مجاز است.

مقدمه دوم. حکم شرعی دست دادن مرد و زن نامحرم


در دی ۱۳۹۱ در پاسخ به پرسشی نوشتم و اکنون با ویرایش مختصری بازنشر می‌دهم:
‏

«دست دادن مرد و زن نامحرم به‌شرط عدم قصد لذت مجاز است. بنابراین:
اولا. دست دادن مردان با زنان غیرمسلمان ( و برعکس)، به شرط این‌که موجب وقوع در‏ ‏حرام و فساد و براى لذت نباشد، جایز است. 
‏

‏ثانیا. دست دادن با زنان مسلمان نامحرمى که ‏عدم مصافحه را بى‌احترامى به خود مى‎دانند (و برعکس)، به شرط عدم قصد التذاذ، جایز است. 
‏

ثالثا. دست دادن مرد و زن نامحرم در محیط و شرائطى که مصافحه ضرورت‏ ‏عرفى داشته باشد یا ترک آن موجب وهن اسلام گردد یا هتک طرف مقابل محسوب شود، به شرط عدم التذاذ، جایز است.» (۴)

۱۵ فروردین ۱۳۹۵

یادداشت‌ها:
(۱) ایسنا، ۱۵ فروردین ۱۳۹۵.
(۲) وبسایت فقیه عالی‌قدر آیت‌الله العظمی منتظری، ۱۸ آذر ۱۳۸۲. این رساله در کتاب الکترونیکی زیر درج شده است: در محضر فقیه آزاده استاد منتظری، اسفند ۱۳۸۸؛ ویرایش سوم: مرداد ۱۳۹۴، ص۲۹۱-۲۸۱.
(۳) گفتگوی نوه حضرت آیت‌الله‌العظمی بروجردی با پایگاه موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر (دوماه‌نامه‌ی اجتماعی فرهنگی صفیر حیات، قم، سال اول، شماره سوم، مرداد و شهریور ۱۳۹۴، صفحه ۶۵).
(۴) منتشره در وبسایت نویسنده.

***

مصافحه با اجنبیه
‏تحلیل یک فتواى جدید‏

152
‏بسم الله الرحمن الرحیم

این رساله حاوی چهار بخش به شرح زیر است:
– تحلیل فتوای مشهور‏
– فتواى جدید
– مقایسه فتوای جدید و فتوای مشهور‏
– محورهای چهارگانه فتوای جدید

تحلیل فتوای مشهور‏

‏یک – مشهور علماى امامیه دست دادن مرد با زن نامحرم را مجاز‏ ‏نمى شمارند. “مصافحه اجنبیه جایز نیست مگر اینکه جامه اى (مانند‏ ‏دستکش) حائل باشد “.(۱) مستند فتواى مشهور در عدم جواز مصافحه ‏ ‏اجنبیه روایات ذیل است :
‏ ‏۱ – صحیحه یا مصححه ابوبصیر از امام صادق (ع): “آیا مرد با زن نامحرم‏ ‏مى‎تواند مصافحه کند؟ فرمود: نه ، مگر اینکه جامه اى حائل باشد .”(۲)
‏ ‏۲ – موثقه سماعه بن مهران از امام صادق (ع): از ایشان درباره مصافحه مرد‏ ‏با زن پرسیدم . فرمود: “مصافحه مرد با زن حلال نیست مگر زنى که ازدواج با‏ ‏وى حرام باشد همانند خواهر، دختر، عمه ، خاله و دختر خواهر، اما زنى که‏ ‏ازدواج با وى حلال است ، با او مصافحه نکند مگر اینکه جامه اى حائل باشد و‏ ‏دست زن را (نیز) نفشارد “.(۳)
‏ ‏۳ – صحیحه یا موثقه ابان از امام صادق (ع): زمانى که پیامبر(ص ) مکه را‏ ‏فتح کرد مردان با وى بیعت کردند، سپس زنان اجتماع کردند تا آنان نیز بیعت‏ ‏کنند… ام حکیم عرض کرد: یا رسول الله ، چگونه با شما بیعت کنیم ؟‏ ‏پیامبر(ص ) فرمودند: “من با زنان مصافحه نمى کنم . سپس ظرفى از آب‏ ‏طلبید، دستش را درون ظرف کرد و در آورد، سپس فرمود: دستانتان را در این‏ ‏آب فرو کنید، همین بیعت است .”(۴)
‏ ‏روایات زیر نیز به عنوان موید قول مشهور قابل ذکر است :
‏ ‏اول : خبر سعدان بن مسلم از امام صادق (ع ): “دست طاهر پیامبر(ص )‏ ‏پاکیزه تر از آن بود که دست زن نامحرم را مس کند .”(۵)
‏ ‏نحوه بیعت پیامبر(ص ) با زنان در روایت زیر نیز تشریح شده است :(۶)
‏ ‏دوم : خبر حسین بن زید در خبر مناهى از امام باقر(ع ) از پیامبر(ص ):‏ ‏”کسى که با زن نامحرم مصافحه کند به سخط خداى عزوجل دچار شده‏ ‏است .”(۷)
‏ ‏سوم : خبر جابر بن یزید جعفى از امام باقر(ع ): “بر زن جایز نیست‏ ‏مصافحه با نامحرم مگر اینکه جامه اى حائل باشد; و بیعت نکند مگر از وراى‏ ‏جامه اش .”(۸)
‏ ‏چهارم : خبر عقاب الاعمال از پیامبر(ص ): “کسى که با زنى به حرام‏ ‏مصافحه کند، روز قیامت با دستان بسته آورده مى‎شود سپس به جهنم انداخته‏ ‏مى‎شود .”(۹)
‏ ‏با توجه به اینکه روایات حرمت مصافحه با اجنبیه مطلق است طبیعى‏ ‏است که فتواى مستند بر آن نیز مطلق باشد و هیچ مصافحه حلالى را با‏ ‏اجنبیه به رسمیت نشناخته باشد. علاوه بر فتواى سید یزدى ، فتاواى علماى‏ ‏زیر به عنوان نمونه قابل ذکر است : شیخ محمد حسن نجفى  (۱۰)، آیت الله‏ ‏سید محسن حکیم  (۱۱)، آیت‌الله سیدابوالقاسم خویى (۱۲) و آیت‌الله سید‏ روح الله خمینى .(۱۳)

فتواى جدید ‏
‏دو – در دو سال اخیر از آیت الله شیخ حسین‌على منتظرى نجف آبادى‏ ‏درباره حکم شرعى مصافحه با اجنبیه فتواى جدیدى منتشر شده است.‏ ‏فتواى سابق ایشان همان رأى مشهور بوده است :
‏ ‏”دست دادن مرد با زن نامحرم چه حکمى دارد؟‏ ‏جواب : جایز نیست .”(۱۴)
‏ ‏فتواى جدید در قالب دو استفتاى زیر منتشر شده است :

‏ ‏استفتاى اول: استفتاى شرعى در مورد مصافحه با غیر محارم ،‏ ‏۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۱:
‏ ‏”اولا: از بسیارى از روایات باب نظر استفاده مى‎شود که حرمت‏ ‏آنها به جهت احترام شخص مورد نظر است و لذا اگر او نظر را مخالف‏ ‏احترام خود نمى داند و خود را نمى پوشاند نظر طبعا جایز است ، مگر‏ ‏اینکه موجب وقوع در حرام و فساد شود، و به خصوص زنان غیر‏ ‏مسلمان قائل به حرمت نظر نیستند، بلکه ترک آن را موجب‏ ‏بى احترامى به خود مى‎شمارند; و بعید نیست این ملاک در دست دادن‏ ‏نیز وجود داشته باشد. و روایات مصافحه با اجنبیه منصرف است به‏ ‏زنان مسلمان . آرى اگر نظر یا دست دادن موجب فساد اخلاقى شود یا‏ ‏براى لذت باشد مطلقا جایز نیست .
‏ ‏و ثانیا: اگر نظر یا مصافحه در محیط و شرائطى ضرورت عرفى‏ ‏داشته باشد و ترک آنها موجب وهن گردد، با وجود ضرورت این قبیل‏ ‏محرمات مقدماتى ، به مقدار ضرور حلال مى‎شود; مگر اینکه فساد‏ ‏اخلاقى را در پى داشته باشد یا براى التذاذ باشد. البته اگر از روى لباس‏ ‏یا دستکش ممکن باشد احتیاط خوب است .”(۱۵)
‏ ‏
‏استفتاى دوم: – که به استفتاى اول ناظر است – : استفتاى شرعى درباره ‏ ‏مصافحه با زنان مسلمان غیر محارم ، نهم آبان ۱۳۸۲:
‏ ‏”اولا: عدم مس و عدم نظر به اجنبیه براى حرمت و احترام اوست .‏ ‏اگر او این حرمت را براى خویش قائل نیست ، بلکه عدم نظر و عدم‏ ‏مصافحه را بى احترامى به خود مى‎داند، در این صورت با عدم قصد‏ ‏التذاذ و عدم حصول آن ، مصافحه مانعى ندارد.
‏ ‏ثانیا: نظر و مصافحه (در مورد زنانى که به حجاب معتقد نیستند) با‏ ‏عدم التذاذ و عدم قصد آن مانعى ندارد.
‏ ‏ثالثا: (در تشخیص ضرورت عرفى در نظر یا مصافحه ) عرف محل ،‏ ‏ملاک است.”


مقایسه فتوای جدید و فتوای مشهور‏
‏ ‏فتواى جدید با فتواى مشهور نکات اشتراک و نکات افتراقى را داراست .
‏ ‏
‏ ‏اما نکات اشتراک آن با فتواى مشهور عبارت است از:
‏ ‏یک : جواز مصافحه با اجنبیه از روى لباس یا دستکش .
‏ ‏دو: حرمت مصافحه با اجنبیه با تلذذ و ریبه و آنچه موجب فساد اخلاقى‏ ‏و وقوع در حرام شود.
‏ ‏سه : حرمت مصافحه با اجنبیه مسلمان که نظر و مصافحه با نامحرم را‏ ‏بى احترامى به خود مى‎داند.
‏ ‏چهار: حرمت مصافحه با اجنبیه مسلمان غیر محجبه اى که اگر او را نهى‏ ‏کنند قبول نهى کرده مودب به آداب شرعى مى‎شود.
‏ ‏پنج : حرمت مصافحه با اجنبیه در محیط و شرائطى که ضرورت عرفى‏ ‏نداشته باشد و ترک آن موجب وهن نگردد.
‏ ‏
‏ ‏اما نکات افتراق فتواى جدید از فتواى مشهور یا امتیازات فتواى جدید‏ ‏عبارت است از:
‏ ‏اول : جواز مصافحه با زنان غیرمسلمان، به شرط اینکه موجب وقوع در‏ ‏حرام و فساد و براى لذت نباشد.
‏ ‏دوم : جواز مصافحه با زنان مسلمان نامحرمى که خود را نمى پوشانند و‏ ‏عدم مصافحه را بى احترامى به خود مى‎دانند، به شرط عدم قصد التذاذ و‏ ‏عدم حصول آن .
‏ ‏سوم : جواز مصافحه با زنان در محیط و شرائطى که مصافحه ضرورت‏ ‏عرفى داشته باشد و ترک آن موجب وهن اسلام گردد، به شرط در پى‏ ‏نداشتن فساد اخلاقى و عدم التذاذ.
‏ ‏چهارم : اگر مصافحه از روى لباس یا دستکش ممکن باشد احتیاط خوب‏ ‏است (احتیاط مستحب).
‏ ‏مستند نکات اشتراک فتواى جدید با فتواى مشهور همان روایات‏ ‏سه گانه مستند مشهور است و نیازى به بحث مجدد ندارد.
‏ ‏
محورهای چهارگانه فتوای جدید
سه – فتواى جدید چهار محور تازه دارد. مستندات این فتوا در محورهاى‏ ‏چهارگانه اش عبارت است از:
‏ ‏
‏محور اول:
جواز مصافحه با زنان غیرمسلمان به شرط اینکه موجب وقوع‏ ‏در حرام و فساد و براى لذت نباشد.
‏ ‏دلیل اول : انصراف روایات حرمت مصافحه با اجنبیه به زنان مسلمان .‏ ‏در هر سه روایت از مصافحه مرد با زن نامحرم سوال شده است. طبیعى‏ ‏است که در زمان امام جعفر صادق (ع) یعنى نیمه قرن دوم هجرى و در مدینه،‏ ‏اجنبیه منصرف به زنان مسلمان بوده است. بعلاوه در قضیه بیعت زنان با‏ ‏پیامبر(ص ) بدون تردید بحث از بیعت زنان مسلمان با پیامبر(ص ) است نه‏ ‏زنان غیرمسلمان. معناى انصراف اجنبیه به زنان مسلمان این است که ادله ‏ ‏حرمت مصافحه ، زنان غیر مسلمان را شامل نمى شود، به زبان دیگر مصافحه‏ ‏مردان با زنان غیرمسلمان فاقد دلیل حرمت است .
‏ ‏دلیل دوم : این دلیل شامل دو مقدمه است :
‏ ‏مقدمه اول : جواز نظر به مو، سر و دست زنان اهل ذمه .
‏ ‏مقدمه دوم : آنچه نظر به آن حرام است، لمس آن نیز حرام است، به‏ ‏عبارت دیگر بین نظر و لمس فى الجمله (و نه بالجمله ) ارتباط برقرار است .
‏ ‏مقدمه اول مورد فتواى مشهور است; و نظر به زنان اهل ذمه بلکه مطلق‏ ‏کفار بدون تلذذ و ریبه یعنى خوف وقوع در حرام جایز است “(۱۶) مستند‏ ‏این فتوا موثقه سکونى از امام صادق (ع) است: “پیامبراکرم (ص) فرمودند:‏ ‏اینکه به مو و دستان زنان اهل ذمه نگاه شود حرام نیست “.(۱۷) عبدالله بن‏ ‏جعفر در قرب الاسناد، ص ۶۲ از امام على (ع) نقل مى‎کند:”نگاه به سر زنان‏ ‏اهل ذمه اشکالى ندارد“. (۱۸)
‏ ‏اما مقدمه دوم ، اگر چه بین نظر و لمس فى الجمله ارتباط برقرار است و از‏ ‏حرمت نظر به طریق اولى حرمت لمس قابل استنتاج است، اما از جواز نظر‏ ‏مشکل است جواز لمس را استنتاج کرد. مگر اینکه در اجنبیه غیرمسلمه به‏ ‏وحدت ملاک نظر و لمس استناد شود. به این معنا که در زنان غیرمسلمان‏ ‏نظر و لمس در حد مصافحه را از یک باب تلقى کرده در صورت عدم تلذذ و‏ ‏ریبه هر دو را یکسان مجاز شماریم. در واقع این نکته در دلیل دوم به ادله ‏ ‏محور دوم راجع است، فتامل .
‏ ‏
‏محور دوم:
جواز مصافحه با زنان مسلمانى که عدم مصافحه را‏ ‏بى احترامى به خود مى‎دانند به شرط عدم قصد التذاذ و عدم حصول آن .
‏ ‏دلیل این محور متشکل از دو مقدمه است :
‏ ‏مقدمه اول : ملاک در نظر و مصافحه یکسان است . مناط قطعى حرمت‏ ‏نظر به اجنبیه با حرمت مصافحه یکى است . لازم به ذکر است که در این‏ ‏مقدمه تلازم نظر و مطلق لمس مطرح نشد بلکه اولا خصوص مصافحه با‏ ‏نظر مقایسه شد نه مطلق لمس .
‏ ‏و ثانیا به وحدت ملاک و تنقیح مناط قطعى استناد شده است .
‏ ‏اما مقدمه دوم : از بسیارى از روایات باب نظر استفاده مى‎شود که حرمت‏ ‏آنها به جهت مفاسد مترتب بر آنها و یا احترام شخص مورد نظر است و لذا‏ ‏اگر او نظر را مخالف احترام خود نمى داند و خود را نمى پوشاند طبعا نظر‏ ‏جایز است ، مگر اینکه موجب وقوع در حرام و فساد شود.
‏ ‏زنانى که با رعایت ضوابط پوشش شرعى خود را مى‎پوشانند و اعضاى‏ ‏بدن خود را در معرض دید دیگران قرار نمى دهند مردان نیز در مواجهه با‏ ‏آنان مجاز نیستند به آنان نگاه کنند.
‏ ‏اما سه دسته دیگر از زنان که عملا خود را نمى پوشانند و از نگاه مردان به‏ ‏خود جلوگیرى نمى کنند. این سه دسته عبارتند از: زنان برده ، زنان‏ ‏غیرمسلمان و زنان مسلمانى که اگر از عدم رعایت پوشش شرعى نهیشان‏ ‏کنند قبول نهى نمى کنند و بخشى از بدن خود را از قبیل سر و گردن و دست‏ ‏و پا را نمى پوشانند.
‏ ‏در مورد زنان دسته اول یعنى کنیزان وارد شده است که مجاز به پوشش‏ ‏سر نبوده اند تا این عدم پوشش وجه تمایز کنیزان از زنان آزاد محسوب‏ ‏شود. حماد لحام از امام صادق (ع ) مى‎پرسد آیا کنیز باید در نماز سرش را‏ ‏بپوشاند؟ مى‎فرماید: “نه . پدرم امام باقر(ع ) زمانى که مى‎دید کنیزان در نماز‏ ‏مقنعه پوشیده اند عملا مانع مى‎شد تا زن آزاد از کنیز تمیز داده شود !”(۱۹)
‏ ‏در آیه کریمه حجاب نیز فلسفه پوشش ، شناخته شدن مومنات و‏ ‏تمایزشان از زنان دیگر و در نتیجه مصونیت از تعرض ذکر شده است :‏ ‏
یا ایها النبى قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من‏ ‏جلابیبهن ذلک ادنى ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما (۲۰)‏ ‏”اى پیامبر، به همسران و دخترانت و زنان مومن بگو که روسرى هاى خود را‏ ‏بر خود بپوشند، که به این وسیله محتمل تر است که شناخته شوند و رنجانده‏ ‏نشوند، خداوند آمرزنده و مهربان است .” از آیه شریفه استفاده مى‎شود که‏ ‏فلسفه حجاب نیز حفظ حرمت زن مسلمان است .
‏ ‏روایت جواز نظر به مو و دستان زنان اهل ذمه در محور قبلى گذشت ، اما‏ ‏زنان دسته سوم یعنى زنان مسلمان کم عنایت به ضوابط شرعى ، عباد بن‏ ‏صهیب از امام صادق (ع ) روایت مى‎کند: “در نظر به سر زنان اهل تهامه ،‏ ‏اعراب ، بادیه نشینان و علوج اشکالى نیست ، زیرا زمانى که نهیشان مى‎کنند‏ ‏قبول نهى نمى کنند .”(۲۱)
‏ ‏پس به زنانى که پوشش شرعى را رعایت نمى کنند و نهى از منکر را بر‏ ‏نمى تابند، چه مسلمان چه غیرمسلمان ، بدون تلذذ و ریبه مى‎توان نظر کرد.‏ ‏معناى جواز نظر به اینگونه زنان این است که چون آنان براى خود این‏ ‏حرمت و احترام را قائل نیستند، بلکه عدم نظر را بى احترامى به خود‏ ‏مى‎دانند با عدم قصد التذاذ و عدم حصول آن ، نظر مجاز است .
‏ ‏جمع این دو مقدمه اقتضا مى‎کند که مصافحه با زنانى که ترک نظر و‏ ‏مصافحه را بى احترامى به خود تلقى مى‎کنند بدون قصد و حصول التذاذ‏ ‏بلامانع است .
‏ ‏در اینجا لازم است به یک نکته اساسى اشاره شود:
‏ ‏هرچند به اعتقاد ما احکام و دستورات اسلامى گزاف نیست بلکه تابع‏ ‏مصالح و مفاسد واقعى مى‎باشند، ولى در امور عبادى که مبنى بر تعبد‏ ‏محض است نوعا مصالح خصوصیات آنها براى ما مخفى است و عقل را در‏ ‏تشخیص آنها راهى نیست ; ولى در احکام و دستورات خانوادگى ،‏ ‏اجتماعى ، اقتصادى و سیاسى نوعا مصالح و ملاکات آنها از راه عقل دقیق و‏ ‏سالم و یا لحن ادله شرعى آنها به دست مى‎آید، و چنین نیست که داراى‏ ‏مصالح سرى غیرقابل درک باشند.
‏ ‏از باب مثال حرمت مصافحه با اجنبیه یا به جهت حرمت التذاذ جنسى‏ ‏از اجنبیه و یا ترتب مفاسد بر آن و یا هتک احترام او مى‎باشد.
‏ ‏پس اگر براى التذاذ نیست و مفسده اى نیز بر آن مترتب نباشد و او براى‏ ‏خود این احترام را قائل نیست بلکه ترک مصافحه را بى احترامى به خود‏ ‏تلقى مى‎کند طبعا وجهى براى حرمت در میان نیست.
‏ ‏
‏ ‏محور سوم:
جواز مصافحه با زنان در محیط و شرائطى که مصافحه‏ ‏ضرورت عرفى داشته باشد و ترک آن موجب وهن اسلام گردد به شرط در‏ ‏پى نداشتن فساد اخلاقى و عدم التذاذ.
‏ ‏این محور على القاعده است . اگر عدم مصافحه با زنان از مصادیق‏ ‏ضرورت و حرج و یا وهن اسلام محسوب شود، مسئله تحت عنوان ثانوى ‏ ‏ضرورت یا وهن قرار گرفته ، به میزان ضرورت یا حرج یا وهن مجاز‏ ‏محسوب مى‎شود و حکم حرمت مصافحه به عنوان اولى منتفى مى‎شود.
‏ ‏مرحوم سید یزدى در مسئله ۳۵ نکاح عروه یکى از مستثنیات عدم‏ ‏جواز نظر به اجنبیه را “معارضه کل ما هو اهم فى نظر الشارع مراعاته من‏ ‏مراعات حرمه النظر او اللمس ” ذکر کرده است و مرحوم سید حکیم در‏ ‏مستمسک این ضابطه را جامع تمامى مستثنیات باب دانسته است . از‏ ‏معاصران ، آیت الله سید على سیستانى پاسخ به سوال مشابهى درباره مصافحه‏ ‏نوشته است : “لایجوز، ولیعالج الموقف بلبس الکفوف مثلا، و لو لم یتیسر له‏ ‏ذلک و وجد أن فى الامتناع من المصافحه حرجا شدیدا لایتحمل عاده جازت‏ ‏له عندئذ.”
‏ ‏در جوامع غیراسلامى بویژه در جلسات رسمى دست ندادن با زنى که‏ ‏دستش را براى مصافحه دراز کرده است ، بى احترامى قطعى به آن زن و‏ ‏کشورش محسوب مى‎شود و على الاغلب توضیحات مستنکف رافع مشکل‏ ‏نیست . اهل سنت ، به استثناى شافعیه مصافحه با زنان سالمند که شهوتى بر‏ ‏نمى انگیزد را بلامانع مى‎دانند،(۲۲) و عملا همه مذاهب اسلامى ، به استثناى‏ ‏شیعه ، با تمسک به یکى از عناوین اولیه یا ثانویه به مصافحه تن داده اند.‏ ‏واضح است که یکى از مصادیق اهم از نظر شارع موهون نشدن اسلام و‏ ‏مذهب اهل بیت در نزد جهانیان است . احراز ضرورت عرفى و تشخیص‏ ‏موارد وهن اسلام از جمله مباحث موضوعى است و شناخت آن به عهده ‏ ‏کارشناسان مربوطه است و تقلیدبردار نیست .
‏ ‏
محور چهارم:
اما احتیاط مستحب دانستن مصافحه از روى لباس و‏ ‏دستکش ، سازگار با روایات معتبر باب و موافق احتیاط است و احتیاط در هر‏ ‏حال خوب است.
‏ ‏

‏نتیجه:
فتواى جدید جواز مصافحه با زنان غیرمسلمان، زنان مسلمانى که‏ ‏خود را نمى‌پوشانند و عدم مصافحه را بى احترامى به خود مى‎دانند، و در‏ ‏محیط و شرائطى که مصافحه ضرورت عرفى داشته، و ترک آن موجب وهن‏ ‏اسلام گردد مبتنى بر مستندات متین از کتاب و سنت و عقل است و رافع‏ ‏بسیارى از مشکلات مسلمانان و شیعیان در جوامع غیراسلامى مى‎باشد و‏ ‏هم چنانکه فتواى مشهور براى مفتیان و مقلدانشان حجت شرعى است،‏ ‏فتواى جدید براى مفتى و مقلدانش حجت شرعى و عمل به حجت شرعى‏ ‏مجزى و مصاب است.

والحمدلله
‏‏‏۱۸ آذر ۱۳۸۲

پاورقی‌ها:
‏۱ – العروه الوثقى، سید یزدى، کتاب النکاح ، مسأله ۴۰
۲ – کافى ‏۵۲۵/۵‏، وسایل، ابواب مقدمات النکاح ، باب ۱۱۵، حدیث ۱
‏۳ – کافى ‏۵۲۵/۵‏، وسایل، ابواب مقدمات النکاح ، باب ۱۱۵، ح ۲
۴ – کافى ‏۵۲۷/۵‏ / ح ۵، وسایل، ابواب مقدمات النکاح ، ب ۱۱۷، ح ۴
۵ – کافى ‏۵۲۶/۵‏ / ح ۲، وسایل، ابواب مقدمات النکاح ، ب ۱۱۵، ح ۴
‏۶ – کافى ‏۵۲۶/۵‏ / ح ۱، وسایل، ابواب مقدمات النکاح ، ب ۱۱۵، ح ۳
‏۷ – فقیه ۴، ص ۱۴، وسایل، ابواب مقدمات النکاح ، باب ۱۰۵، ح ۱
۸ – خصال ‏۱۲/۵۸۵‏، وسایل، ابواب مقدمات النکاح ، ب ۱۲۳، ح ۱
‏۹ – عقاب الاعمال ۲۳۴، وسایل، ابواب مقدمات النکاح ، ب ۱۰۶، ح ۴
‏۱۰ – جواهر الکلام، ج ۲۹، ص ۱۰۰
‏۱۱ – مستمسک العروه الوثقى، ج ۱۴، ص ۴۹
‏۱۲ – مبانى العروه الواثقى، کتاب النکاح ، تألیف محمدتقى خویى ، ج ۱، ص ۱۰۴
‏۱۳ – تحریرالوسیله ‏۲۴۳/۲‏، کتاب النکاح ، مسأله ۲۰
‏۱۴ – رساله استفتائات، تابستان ۱۳۷۱، سوال ۶۱۶، ص ۲۰۰
۱۵ – کتاب دیدگاهها، ص ۵۷۲
۱۶ – العروه الوثقى، کتاب النکاح ، مسأله ۲۷
‏۱۷ – کافى ، ‏۵۲۴/۵‏ / ح ۱، وسایل ، ابواب مقدمات النکاح ، باب ۱۱۲، ح ۱
‏۱۸ – وسایل ، باب ۱۱۲، ح ۲
‏۱۹ – علل الشرایع ۳۴۶، محاسن ۳۱۸، حدیث ۴۵، وسایل ‏۴۱۱/۴‏، حدیث ۵۵۶۲ – آل البیت
‏۲۰ – الاحزاب ، ‏۵۹/۳۳‏
‏۲۱ – کافى ‏۵۲۴/۵‏ / ح ۱، وسایل، ابواب مقدمات النکاح، ب ۱۱۳، ح ۱، فقیه ‏۱۴۳۸/۳۰۰/۳‏ و علل‌الشرایع‏ ‏‏۱/۵۶۵‏
‏۲۲ – الفقه الاسلامى و ادلته ، ج ۳، ص ۵۶۶