همه پرسی جمهوری اسلامی پس از ۴۴ سال

همه پرسی جمهوری اسلامی پس از ۴۴ سال

نفس اینکه همه پرسی برگزار شد و نظام پس از انقلاب در فروردین ۱۳۵۸ با همه پرسی آغاز شد کار خوبی بود. من از جزئيات شمارش آراء همه پرسی خبر ندارم. دولت موقت آن را برگزار کرد که افراد سالمی بودند. آن زمان احمد صدر حاج سیدجوادی وزير کشور بود. اما موضوع همه پرسی حداقل دو مشکل داشت:

یکی اینکه جمهوری اسلامي امر مبهمی بود. حد و مرزش مشخص نبود. پیش نویس قانون اساسي دو ماه بعد از همه پرسی منتشر شد. معلوم نبود نظام جديد حقیقتا تا چه ميزان جمهوری است و مراد از اسلامیت نظام چیست؟ نقش آقای خمینی و روحانيون در نظام جديد چیست. در آن زمان این تلقى که اسلامیت یعنی ولایت فقیه حقیقتا مطرح نبود. در پیش نویس قانون اساسي هم چنین چیزی نیامده بود.

دیگر اینکه همه پرسی دو گزینه بیشتر نداشت: جمهوری اسلامی: آری یا نه. اینها گزینه های کافی برای همه پرسی نبود. همان زمان آقای شریعتمداری و دیگران تذکر دادند که لازم است گزینه های دیگری هم ذکر شود که مورد قبول آقای خمینی قرار نگرفت.

در فروردین ۱۳۵۸ کاریزمای آقای خمینی رای آورد، نه جمهوری اسلامی که بقچه بازنشده ای بود. من در آن زمان جوان نوزده بیست ساله ای بودم و به همه پرسی جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن رای آری دادم، هرچند در سال ۱۳۶۸ در همه پرسی بازنگری قانون اساسی رای منفی دادم. آنچه ما به آن رای دادیم جمهوری اسلامی بود که پاریس معرفی شده بود. آن جمهوری اسلامی با جمهوری اسلامی که بعدا پیاده شده و با نظام ولایت فقیه حقیقتا فرق داشت.

مشکل نظام با همه پرسی این است که اطمینان دارد در اقلیت محض است و نه تنها در همه پرسی بلکه در هر انتخابات آزادی گزینه هایی که مد نظرش نيست رای می آورند. به همان دلیل رهبر انتخابات دوره های اخیر خبرگان، دوره اخیر مجلس و ریاست جمهوری را مطلقا غیررقابتی کرد، یعنی انتخابات شکلی نه انتخابات واقعی. جمهوری اسلامی صرفا آن گونه انتخابات و همه پرسی برگزار می کند که به نتیجه اش اطمینان داشته باشد. الآن اطمینان دارد که اکثریت قاطع مردم بر علیه نظام مستقر رای می دهند.در جمهوری اسلامی از ابتدا رای مردم در مباحث اصلی تزئینی بوده است.

قانون اساسی در اصل‏ پنجاه و نهم همه پرسی را پیش بینی کرده است: «در مسائل‏ بسیار مهم‏ اقتصادی‏، سیاسی‏، اجتماعی‏ و فرهنگی‏ ممکن‏ است‏ اعمال‏ قوه‏ مقننه‏ از راه‏ همه‏ پرسی‏ و مراجعه‏ مستقیم‏ به‏ آراء مردم‏ صورت‏ گیرد. در خواست‏ مراجعه‏ به‏ آراء عمومی‏ باید به‏ تصویب‏ دو سوم‏ مجموع‏ نمایندگان‏ مجلس‏ برسد.» اما اصل ۱۷۷ ولایت امر یا همان ولایت فقیه را غیرقابل تغییر دانسته است و زمام امر بازنگری را هم به رهبری سپرده است. یعنی تا رهبری أراده نکند همه پرسی امکان برگزاری ندارد.

چه باید کرد؟ کشور با بحران مواجه است. مشکل بنیادی این است که نظام به هیچ إصلاحی تن نمی دهد، و صدای مردم را نمی شنود. أحزاب سیاسی را غیرقانونی و فضای سانسور را بر رسانه ها حاکم کرده است. مجلس شورا و مجلس خبرگان به مجالس کاملا فرمایشی تبدیل شده اند. دفتر رهبری و سپاه دولت موازی قوه مجریه شده اند. وقتی رژیم اصلاح ناپذیر شد، معنایی جز لزوم تغییر ندارد. همه پرسی مسالمت آمیزترین و کم هزینه ترین راه اصلاح ساختاری کشور است.  وقتی اعتراضها بالا بگیرد نظام یا باید خواست مردم را بپذیرد، و اصلاحات ساختاری را آغاز کند که معنایش تغییر بنیادی سیاست خارجی، سیاست داخلی و اقتصاد است، و یا تن به همه پرسی بدهد. ادامه راه و روش فعلی به خشونت می انجامد. مردم زمانی سراغ همه پرسی و تغییر رژیم می روند که اصلاحات ممتنع شده باشد یعنی رژیم اصلاح ناپذیر شده باشد. چه می شود؟ مردم دیر یا زود اراده خود را بر نظام تحمیل می کنند. همه پرسی برگزار و جمهوری اسلامی شر خود را کم خواهد کرد. البته این امر به سادگی اتفاق نمی افتد.

مصاحبه جمال الدین موسوی، برنامه شصت دقیقه، بی بی سی فارسی، ۱۲ فروردین ۱۴۰۲، ۱ آوریل ۲۰۲۳
 

 دریافت فایل صوتی