اي كاش باد رحمت بوزد

اي  كاش  باد رحمت  بوزد[۱]

آلودگي  هواي  تهران  در هفته  گذشته  از شش  برابر حد مجاز گذشت . تعطيلي  مدارس  و در پي  آن ممنوعيت  تردد نيمي  از خودروهاي  شخصي  نتايج  اجباري  اين  آلودگي  بود. راستي  چه  اتفاق  تازه اي باعث  وقوع اين  فاجعه  زيست محيطي  در تهران  شده  است  كارشناسان  اعلام  كردند كه  هواي  متراكم شهر جابه جا نشده  و چندي  است  ساكن  مانده  و آلودگي  آلاينده ها در اين  هواي  ساكن ، انباشته  شده  و تنفس  را با خطر جدي  مواجه  كرده  است . فضاي  تهران  نيازمند جبهه هاي  جديد هوا است . هواي سالم  در گرو بارش  باران  است ، اما مهم تر از باران ، تا باد نوزد و اين  هواي  آلوده  متراكم  را از فضاي شهر جابه جا نكند، شادابي  و طراوت  به  شهر نخواهد آمد. پس  مدتي  است  باد نمي وزد و اين  همه مشكل  زيست محيطي  ناشي  از نوزيدن  باد است  و استمرار دودزايي  آلاينده ها. بي جهت  نيست  كه خداوند در قرآن  كريم  باد را از آيات  رحمت  و علامت  بشارت  معرفي  كرده  است : «و من  آياته  ان يرسل  الرياح  مبشرات  و ليذيقكم  من  رحمته » (روم  / َ۴۶). اگر خست  آسمان  از باريدن  بي ارتباط با عملكرد آدميان  نيست  آيا نوزيدن  باد نمي تواند با معاصي  و مظالم  مرتبط باشد اگر در ادبيات  و احكام  ديني  نماز استسقا براي  طلب  باران  پيش بيني  شده ، انگار امروز مي بايد مومنان  با كمال  تضرع و خشوع با استغفار و توبه  و انابه  دوگانه اي  به  درگاه  يگانه  بگذارند و از خداوند بخواهند ارسال  رياح  فرمايد و باد رحمت  بوزد.

اما فضاي  تهران  تنها از ناحيه  آلاينده هاي  زيست محيطي  ساكن  و سنگين  نيست . در فضاي سياسي  پايتخت  چندي  است  جبهه اي  هواي  ناپاك  و ثقيل  ساكن  شده  كه  بشدت  نفس گير است  و حنجره ها را مي فشارد. اين  فضا، فضاي  فشار، خشونت ، آزار و تحميل  است . چندهفته اي  است فضاي  تهران  بزرگ  سرب آلود است  و بوي  مرگ  مي آيد. در اين  فضاي  گلوگير، نويسندگان ، قلم  به مزد و مزدور خوانده  مي شوند. اصحاب  طبوعات   ركن  چهارم  مشروطيت  و جمهوريت روزنامه چي  (برسياق  درشكه چي ) خطاب  مي شوند. سرداران  و برخي  صاحب منصبان ، مطبوعات ونويسندگان  را تهديد مي كنند. از سوي  برخي  خطباي  جمعه  و سخنرانان  پيش  از خطبه  كه  مي بايدمبشر سعه  صدر قرآني  و رحمت  محمدي  باشند، آتش  تهيه  عليه  شهروندان  درجه  دوم  تدارك مي شود.

هر دگرانديشي  حتي  اگر از بقيهالسيف  بزرگان  صدر انقلاب  باشد از اين  خشونت  و تشنج مصون  نيست . آتش زدن  كتابفروشي ، حمله  به  سينما و پارك  و جهانگردان  خارجي  و استاد دانشگاه  و به هم زدن  تظاهرات  قانوني  و سخنراني  در چنين  فضايي  دور از انتظار نيست .

درپي  بيش  از يك سال  آتش  تهيه  از سوي  اقليت  تمامت خواه ، اكنون  دشمن  غدار يا دوستي نادان   و درنهايت  آلت  دست  دشمن   به  قلع  وقمع  دگرانديشان  و نويسندگان  پرداخته  است .طناب پيشگان  حنجره  اهل  قلم  را نشانه  رفته اند. در اين  فضاي  آلوده  كه  آلودگيش  به مراتب  از آلودگي غيرمجاز هواي  طبيعي  بيشتر است ، به جاي  سرب زدايي  از اين  هواي  نامطبوع برخي  خود را به غبارروبي  از مساجد دلخوش  كرده اند. رهاكردن  تامين  امنيت  شهروندان  كه  وظيفه  واجب  هر حكومتي  به ويژه  حكومت  ديني  است  و به  مستحبي  درجه  چندم  دلخوش كردن  حديث  دينداري  امروز ماست . ديروز اميرالمومنين (ع) وقتي  شنيد در قلمرو حكومتش  از پاي  دختركي  يهودي خلخالي  به  زور درآورده اند فرمود اگر علي  از شنيدن  چنين  خبري  آرزوي  مرگ  كند سزاوار است .

اما در فضاي  سنگين  كنوني  به جاي  خلخال  از پادرآوردن ، جان ها را از حلقوم  بيرون  كشيده اند. آن  هم  نه از اهل  ذمه  كه  از مسلمان  كه  هرگونه  مي انديشند بالاخره  مستامن  حكومت  ديني  هستند.

آيا وزير اطلاعات  مي پندارد با گفتاردرماني  و ايراد خطابه  و سخنراني  امنيت  سلب شده بازمي گردد و يا گناه  شرارت هاي  اجتماعي  را به  گردن  مطبوعات  انداختن  مشكل  ناامني  حل مي شود آنكه  در عرصه  سياست ، محكوم  و معلق  و لغو امتياز شده  است  برخي  مطبوعات  مي باشند. اما از گروه هاي  فشار و خشونت آفرين  و مسببين  وقايع  فوق الذكر چه  كسي  را مي شناسيد كه  تاكنون محكوم  شده  باشد آنها كه  از نگاه  تيزبينشان  حتي  دعواي  دو دانشجو در اهواز نيز دور نمي ماند و به بهانه  آن  وزير علوم  را به  سوال  مي كشانند، رنج  نان  و بنزين  مردم  آن چنان  مشغولشان  كرده  كه قتل هاي  زنجيره اي  تهران  بزرگ  را در حد يك  سوال  از وزير اطلاعات  يا ضابطين  انتظامي  نيافته اند.اگر در هر جاي  دنيا چنين  فجايعي  اتفاق  مي افتاد در اسرع وقت  وزير اطلاعات  مورد بازخواست  قرار مي گرفت  يا از سوي  رئيس  دولت  عزل  مي شد. رئيس  قوه  قضاييه  كه  چندي  پيش  مسئولين  قضايي پاكستان  را به خاطر كم كاري  نسبت  به  دستگيري  قاتلين  ماموران  ايراني  شماتت  مي كرد چقدر مناسب است  با همان  منطق  به  ارزيابي  عملكرد پرانتقاد خود بنشيند. سكوت  قاضي القضاتي  كه  در خطبه هاي جمعه  در هر مسئله اي  با لحني  غضب آلود دخالت  مي كند اما در خطبه  جمعه  خود از قتل  فجيع فروهرها به  آساني  مي گذرد چقدر تامل برانگيز است . چهار جمعه  از آغاز زنجيره  قتل هاي  مشكوك اخير مي گذرد. مسئله اي  به  اين  اهميت  در خطبه هاي  جمعه  ارزش  مطرح شدن  و محكوم شدن  نيافته است . به  هرحال  چندي  است  سايه  مرگ  بر سر اهل  فرهنگ  و قلم  افتاده . حق  انساني  حيات  شهروندان با خطر جدي  مواجه  شده  است .

ساكنان  تهران  بزرگ  با اين  دو آلودگي  يكي  زيست محيطي  و ديگري  سياسي   فرهنگي  چه مي توانند بكنند جز اين  كه  دست  به  دعا بردارند و وزش  باد رحمت  در هر دو حوزه  را از خداوند بطلبند. باد رحمتي  كه  هواي  آلوده  ناشي  از آلاينده هاي  دودزا را با خود از بالاي  شهر ما با خود ببرد. باد رحمتي  كه  ابرهاي  سياه  قساوت  و خشونت  را از روي  خورشيد معنويت  ديني  به  كناري  بزند و اذهان  بيماري  كه  با تنگ نظري ، تمامت خواهي  و انحصارطلبي  در ايجاد اين  فضاي  مسموم  دخيل بوده اند درمان  كند و اگر اين  بيماري  سياسي  با اين  باد رحمت  درمان  نپذيرد، آنگاه  مي بايد تندبادي  را انتظار كشيد كه  فضاي  سياسي  را با حذف  ريشه هاي  متعفن  خشونت  و قساوت  تطهير كند، همچنان كه  خداوند قوم  پليد عاد را با چنين  تندبادي  عذاب  كرد: «فارسلنا عليهم  ريحا صرصرا في  يوم  نحس مستمر» (سوره  قمر/ َ۱۹) آنها كه  با ايستايي  خود مرداب وار فضاي  سياسي  را  آلوده اند و از وزش  باد رحمت  جلوگيري  مي كنند منتظر تندباد عذاب  باشند. اين  سنت  الهي  است  و سنت  الهي  تغييرناپذير است.


[۱] روزنامه  خرداد، ۲۹ آذر ۱۳۷۷.