مقدمه کتاب
بسم الله الرّحمن الرّحیم، الحمدلله رب العالمین
و صلّی الله علی خیر خلقه و خاتم رسله محمّد و آله.
۱٫ حقوق بشر یکی از مهمترین مباحث مطرح در ایران معاصر است. اگرچه ایران «منشور ملل متحد»، «اعلامیه جهانی حقوق بشر»، «میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» و«میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی» را (به ترتیب در سالهای ۱۳۲۴، ۱۳۲۷، ۱۳۵۴ و ۱۳۵۴) رسماً پذیرفته است و بخش های مهمی از این اسناد بین المللی در قوانین اساسی ایران از جمله فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گنجانیده شده است؛ اما نظام حقوق بشر چه در نظر و چه در عمل در جامعه ما با مشکل مواجه است. اما به لحاظ نظری، بسیاری از اصول بنیادین آن (از قبیل تساوی حقوقی همه انسان ها فارغ از جنس و دین و تعلقات سیاسی) نادرست و معارض آموزه های الهی پنداشته می شود. اما به لحاظ عملی، بسیاری از مواد اعلامیه و میثاقین و اصول مرتبط در قانون اساسی به شکل نهادینه نقض می شود.
در جامعه ای که به نام دین در آن حکومت می شود، و همه امور رسماً از منظر دین (ولو قرائتی خاص از آن) تبیین و تفسیر می شوند؛ طبیعی است که بحث «نسبت اسلام و حقوق بشر» یا «تعیین تکلیف حقوق بشر از منظر اسلام» بحثی ضروری و در عین حال چالش برانگیز باشد. موضوع این کتاب همین بحث دشوار است.
۲. نزدیک نیم قرن است کتب متعددی درباره «اسلام و حقوق بشر» در ایران منتشر شده است. مضمون اغلب این کتب در دو نکته ذیل قابل تخلیص است:
اول، حقوق بشر حرف تازه ای نیست. مضامین آن از دیرباز در متون دینی ما به وفور یافت می شود. آن گاه شواهد متعددی از کتاب و سنت بر این مدعا ارائه شده است. اصولاً آموزه های الهی دینی ما را از امثال اعلامیه جهانی حقوق بشر بی نیاز می کند، هرچند مسلمانان از توجه به این آموزه ها غفلت کرده اند.
دوم، حقوق بشر در اسلام بسیار غنی تر و گسترده تر از اعلامیه جهانی حقوق بشر است. شارع مقدس حقوق واقعی آدمیان را به طور کامل در احکام دینی لحاظ کرده است، در حالی که در اعلامیه یادشده تنها برخی از حقوق انسان ها آن هم به طور ناقص و بر مبنای غیرالهی ذکر شده است. ضمناً در اسلام علاوه بر حقوق انسان ها، حقوق خداوند، حقوق حیوانات و نباتات و جمادات نیز رعایت شده است.
۳٫ این کتاب ضمن احترام به دیدگاه فوق (که از آن به اسلام تاریخی یا اسلام سنتی یاد می شود) از منظری دیگر به «مسئله نسبت اسلام و حقوق بشر» نگریسته است. این منظر را در نکات ذیل می توان تخلیص کرد:
یک، حقوق بشر یکی از بزرگترین دستاوردهای جدید بشر در قرون اخیر است، و به این معنی، عمق و گستره دغدغه انسان دیروز نبوده است.
دو، اگرچه در ادیان الهی به ویژه اسلام موارد قابل توجهی از آن چه امروزحقوق بشر خوانده می شود، صریحاً یا ضمناً مورد توجه و عنایت واقع شده است، اما در قرائت سنتی از ادیان یا در دین تاریخی به ویژه در بخش شریعت و فقه، موارد تعارض با نظام حقوق بشر، اساسی و غیر قابل اغماض است.
سه، اسلام در اسلام تاریخی یا قرائت سنتی آن خلاصه نمی شود. اسلام معنوی یا غایت گرا که روایتی نواندیشانه یا روشنفکرانه از اسلام است، با نظام حقوق بشر سازگار است.
۴٫ «حقّ النّاس» تحلیل انتقادی قرائت سنتی یا روایت تاریخی از اسلام در نسبت با حقوق بشر از یک سو، و کوششی متواضعانه برای ارائه طریق و یافتن راه حل مشکل نسبت اسلام و حقوق بشر از منظر قرائت معنوی یا روایت غایت گرایانه از اسلام از سوی دیگر است. پیام نهایی کتاب گزاره ذیل است:
ایمان به خدا، باور آخرت و پیروی از تعالیم پیامبر اسلام(ص)، در ذات خود هیچ تعارضی با رویکرد انسانی حقوق بشر ندارد. می توان از صمیم دل مسلمان بود و واقعا از اندیشه حقوق بشر دفاع کرد.
۵٫ چارچوب پژوهشی این کتاب مبتنی بر نکات ذیل است:
آ، اگرچه اندیشه حقوق بشر امری عادلانه، اخلاقی و عقلائی است؛ اما همچون هر اندیشه دیگر بشری خطاپذیر، قابل نقد و ارزیابی است.
ب، اگرچه نظام حقوق بشر توسط انسان غربی تدوین شده است، اما جغرافیا ندارد و دستاورد تجربه بشری و رهاورد خرد جمعی آدمیان است.
ج، برداشت های دینی روایتی انسانی از تعالیم الهی است، و به اعتبار انسانیش قابل نقد و ارزیابی است. اختلاف آراء علمای دین و تفاوت مکاتب مختلف مذهبی و انتقادات متقابل آن ها بر همین منوال است. لذا اگرچه مسلمانی تسلیم محض حق متعال بودن است، اما هیچ برداشت انسانی از حقیقت وحیانی مافوق نقد نیست.
۶٫ در جامعه ای که به دلایل متعددی با افراط و تفریط خو کرده؛ و برداشتی قشری، تنگ نظرانه و خشن از آئین پیامبر رحمت(ص) سودای وکالت تام الاختیار از دین خدا را در سر می پروراند، و با این سودای خام بندگان خدا را از دین او می رماند؛ و از سوی دیگر رویکردی عکس العملی از هر آن چه بوی دین و ایمان می دهد می گریزد، و بر این باور است که دردهای این جامعه نسخه شفابخشی جز تجدد و تقلیل رو به حذف نقش دین در حوزه عمومی ندارد؛ دیندارانه و مؤمنانه اما نوگرایانه از حقوق بشر دفاع کردن را نه مکلف سنتی بر می تابد، نه شهروند لائیک. این قلم ضمن احترام به هردو جریان بر این باور است که اندیشه سوم که منتقد دو جریان پیش گفته سنتی رسمی و لائیک است، نیز حق حیات دارد و یک سینه سخن برای گفتن، و البته گوشی هم برای شنیدن. اینجانب صمیمانه از هر نقد علمی استقبال می کند و قابل انتقاد بودن را مزیت می داند نه منقصت. امیدوارم نعمت انتقاد علمی بر این کتاب نیز همانند کتب قبلی ادامه داشته باشد، و به برکت این انتقادات، اندیشه انتقادی در این مرز و بوم رشد بیشتری بیابد.
۷٫ «حقّ النّاس» در جامعه ما واژه ای مأنوس است. هر مسلمانی، بلکه هر ایرانی با عباراتی از این قبیل آشنا است: «حقّ النّاس بر حق الله مقدم است.» یا «بدون ادای حقّ النّاس رضایت خداوند به دست نمی آید.» یا «توبه آنکه حقّ النّاس بر گردن دارد مقبول نمی افتد.» یا «اولین شرط مروت و تدین رعایت حقّ النّاس است.»
«حقّ النّاس» مرکب از دو واژه قرآنی «حق» و «ناس» است و معنائی جز حق مردم ندارد. فقیهان حقوق ذیل را از جمله حقّ النّاس شمرده اند: حق شفعه، حق خیار، حق قصاص، حق حضانت مادر، حق ولایت پدر، حق مالکیت، حق قسم در ازدواج و… اما بی شک حقوق مردم منحصر در مصادیق دیروز «حق» نیست. حتی «حق» محدود به مجعولات شرعی هم نیست. حقوق انسان اموری عقلائی و ماقبل دینی هستند. حتی اگر این حقوق توسط دین هم به رسمیت شناخته نمی شد باز معتبر بود. آن چه در لسان دین به عنوان «حقّ النّاس» به رسمیت شناخته شده ارشاد به حکم عقل است نه تأسیسی در مقابل عقل. از منظر فقه مصطلح تقسیم مجعولات شرعی به حق و حکم صحیح نیست، چرا که هر دو حکم شرعی است. به زبان دقیق تر حقوق به کار رفته در شریعت با تکلیف فرقی ندارد.
به هرحال این قلم «حقّ النّاس» را به معنای مصطلح فقهیش به کار نبرده است. معنای لغوی و عرفیش را اراده کرده: حق انسان. اسم جنسی که معادل جمع است، و حاصلش حقوق بشر.
عنوان «حقّ النّاس» را برای این کتاب برگزیدم ـ بکارگیری واژه سنتی در معنای مدرن ـ تا بگویم این سنت استعداد قرائت مدرن دارد. حقّ النّاس همان حقوق بشر است بی کم و کاست.
۸٫ «حقّ النّاس» مجموعه چهارده مقاله در زمینه اسلام و حقوق بشر است. مقالات در پنج بخش موضوعی تنظیم شده اند. بخش اول به «مبادی بحث اسلام و حقوق بشر» اختصاص دارد. سه مقاله «از اسلام تاریخی به اسلام معنوی»، «اصول سازگاری اسلام و مدرنیته» و «پیش درآمدی بر بحث عمومی و خصوصی در فرهنگ اسلامی» زمینه گستر بحث اصلی است. در مقاله نخست مشخصات قرائتی از اسلام که در این کتاب مورد نظر است در مقایسه با قرائت سنتی ارائه می شود. در مقاله دوم نسبت اسلام و مدرنیته به مثابه مجموعه ای که حقوق بشر جزئی از آن است مورد تحقیق قرار می گیرد. مطالعه اجمالی حوزه عمومی و خصوصی از امور مرتبط با حقوق بشر در مقاله سوم صورت می گیرد.
موضوع بخش دوم «اسلام و حقوق بشر» است. نخستین مقاله این بخش «امام سجاد(ع) و حقوق مردم» تحقیقی درباره رساله حقوق امام سجاد و معنی و مقصود از حق در متون دینی است. مصاحبه مکتوب «حقوق بشر و روشنفکری دینی» دومین نوشتار این بخش و طولانی ترین مطلب کتاب حاوی تأملی در باب نسبت اسلام سنتی با اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های وابسته و راه حلی برای سازگاری اسلام و اندیشه حقوق بشر است. «پرسش و پاسخ های حقوق بشر و روشنفکری دینی» پاسخ کتبی به پرسش های دانشجویان ایرانی خارج از کشور درباره مکتوب پیشین است. آخرین مقاله این بخش «حقوق بشر، لائیسیته و دین» بررسی اجمالی نسبت حقوق بشر را با دو اندیشه رقیب معاصر یعنی اندیشه دینی و اندیشه لائیک به عهده دارد.
در بخش سوم «آزادی های عقیدتی، دینی و سیاسی» مورد مطالعه واقع شده است. «آزادی عقیده و مذهب در اسلام و اسناد حقوق بشر» نخستین مقاله این بخش است که از جمله مجازات ارتداد را مورد بحث و بررسی قرار می دهد. «حقوق مخالف سیاسی در جامعة دینی» با مطالعه موردی نهضت عاشورا و تمسک به سیره علوی آزادی های سیاسی را به عنوان لوازم لاینفک حضور اسلام در عرصه عمومی اثبات می کند. این مقاله ضمیمه ای فقهی دارد که ظرائف فنی احکام بغی و محاربه به شیوه سلف صالح و فقه سنتی مورد استنباط اجتهادی واقع شده است.
بخش چهارم مختص «حقوق زنان» است. در نخستین مقاله این بخش «روشنفکری دینی و حقوق زنان» محورهای چالش اسلام سنتی با اندیشه حقوق بشر در حوزه زنان را مورد تحلیل انتقادی قرارداده، با تأکید بر آموزه های قرآنی راه حلی ارائه می کند. «حقوق زنان در آخرت(مطالعه قرآنی کلامی)» تأملی دیگر در بخشی از تعالیم دینی از زاویه حقوق بشر است.
آخرین بخش کتاب به «دیگر مباحث حقوق بشر» پرداخته شده است. «معضل برده داری در اسلام معاصر» نخستین مقاله این بخش است. در مقاله دوم «حقوق غیرمسلمانان در اسلام معاصر» مورد بحث قرارگرفته است. و بالاخره «تأمین اجتماعی از منظر تعالیم اسلامی» آخرین مقاله کتاب را تشکیل می دهد.
۹٫ مقالات این مجموعه در فاصله سالهای ۷۷ تا ۸۵ نوشته شده و قبلا جداگانه در ایران منتشر شده اند. مشخصات چاپ منفرد هر مقاله در ذیل همان مقاله ذکر شده است. از این چهارده مقاله، شش مقاله آن در همایشهای بین المللی قرائت شده است(سه همایش خارجی و سه همایش داخلی). سه مقاله دیگر آن ویراسته سه سخنرانی در جمع دانشجویان و دانشگاهیان است. دو نوشتار آن نیز مصاحبه مکتوب می باشد. با توجه به اینکه این مقالات در طول نه سال و در موقعیتهای مختلف نوشته شده اند یک دست و در یک سطح نیستند. اما همگی یک هدف و یک موضوع را دنبال می کنند و درد مشترکی را حکایت می نمایند. تک تک این مکتوبات ازسر درد نوشته شده اند. شاید دردمندانه نوشتن از گلخانه ای و مصنوعی نوشتن در قلوب مشتاق بیشتر کارگر افتد. اگر این مقالات کمکی در حل مشکل بکند زهی سعادت. با این همه اگر فرصت یار بود بی شک این مجموعه غنی تر و بی نقص تر عرضه می شد.
۱۰٫ این چهارده مقاله همه مقالات این قلم درباره حقوق بشر نیست. دوازده مقاله منتشره در کتاب «دغدغه های حکومت دینی» )نشر نی، تهران، ۱۳۷۹) کاملاً به مباحث حقوق بشر مربوط است. مقاله «حق و تکلیف در دین» مرتبط با مقالات بخش اول، و مقالات «حقوق سیاسی مردم در اسلام «حق تعیین سرنوشت»، «مبانی آزادی های سیاسی در اسلام»، «عاشورا و آزادی»، «آزادی در حکومت دینی»، «مبانی معرفت شناختی آزادی در حکومت دینی»، «آزادی های فرهنگی در اسلام»، «مرزهای آزادی از منظر دین»، «مقدمه ای بر نسبت دین و اندیشه تساهل و تسامح»، «کتاب، نظارت و دین» و «بررسی فقهی حقوقی جرم سیاسی و مطبوعاتی» نیز مرتبط با مقالات بخش سوم درباره آزادی های عقیدتی، دینی و سیاسی هستند. در واقع چهارده مقاله این کتاب جلد دوم دوازده مقاله پیش گفته است.
از میان کارهای منتشرنشده نیز حجم قابل توجهی به اسلام وحقوق بشر اختصاص دارد. از جمله «اسلام وحقوق کودکان»، «اسلام و حقوق کیفری»، «حقوق زنان در قرآن» و از همه مهمتر «اسلام و فلسفه حقوق». عزم آن داشتم که همه کارهای مربوط به حقوق بشر را در یک مجلد عرضه کنم. تأخیر در انتشار این کتاب نیز به همین دلیل بود. اما متأسفانه فرصت ویرایش چهار کار اخیر نصیب نشد. اگر توفیق یار باشد مطالب مذکور دو جلد بعدی این کتاب را تشکیل خواهد داد، ان شاء الله.
این کتاب ناچیز را به محضر بزرگترین استادم تقدیم می کنم که بیش از یک دهه از محضرش فقه اهل بیت(ع) آموختم، و شاکله فقهیم را به او مدیونم، آن عالم ربانی که بیش از تدریس شریعت و فقاهت، معلم بزرگ مروّت، اخلاص، حرّیت، حق طلبی و استقامت برحقّ بود: به صاحب «رساله حقوق». برگ سبزی است تحفه درویش. عزّتش مستدام و عمرش دراز باد.
محسن کدیور
تهران، سالروز رحلت رسول اکرم(ص)
۲۷ اسفند ۱۳۸۵