سوگنامه فقیه پاکباز
بخش سوم – مصاحبه پنجم
آیتالله منتظری و حقوق بشر[۱]
بهعنوان یک ناظر دینی ارزیابی حضرتعالی از وضعیت حوزهها و محافل دینی، از لحاظ استقلال در اجتهاد و افتاء چیست؟
راز اقتدار حوزههای شیعی، استقلال مالی آنها از حکومتها بوده است. اینکه مراجع تقلید و فقها پیشاپیشِ ملت، علیه استبداد و استعمار مبارزه کردهاند بهایندلیل بوده که وابسته به دولتها نبودهاند و به اتکای وجوهات شرعیۀ مردم، نیازی به بودجۀ دولتی نداشتهاند. در زمان مرحوم آیتالله خمینی ایشان زعامت آیتالله گلپایگانی بر حوزۀ علمیۀ قم را پذیرفته بود و حوزه بهطور نسبی مستقل از حکومت باقی ماند. اما پس از ایشان بهتدریج شورای مدیریت حوزۀ علمیۀ قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم و دفتر تبلیغات حوزۀ علمیۀ قم، دارای ردیف بودجه دولتی شدند و اکنون حوزه به دو بخش دولتی و غیردولتی تقسیم میشود.
اکثریت بخش غیردولتی را روحانیون و مراجع سنّتی تشکیل میدهند. بخش دولتی از امکانات مادی گستردهای برخوردار است، اما روزبهروز از اقتدار و نفوذ مردمی آنها کاسته میشود. اثر این وابستگی به بودجۀ دولتی را در معرفی افراد فاقدصلاحیت بهعنوان مرجع تقلید و حذف مجتهدان جامعالشرایط ازسوی جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم بهویژه از سال ۱۳۷۳ به بعد میتوان دید. اکنون حوزه و مرجعیّت دولتی در قم تفاوت چندانی با حوزههای اهل سنّت وابسته به دولت، همانند حوزۀ الأزهر یا ریاض و مکه و مدینه ندارد.
حقوق انسان ازآنحیث که انسان است
بهعنوان یکی از شاگردان برجستۀ آیتاللهالعظمی منتظری، نظر ایشان دربارۀ حقوق بشر و حقوق اسلامی و نسبت میان این دو چه بود؟
مرحوم استاد آیتالله منتظری نخستین فقیه شیعی است که به حقوق پایۀ انسان قائل شد و به «حقوق انسان ازآنحیث که انسان است» فتوا داد. در فقه سنّتی، افراد دارای حقوق متفاوتی هستند: «انسان» ازآنحیث که مسلمان یا اهل کتاب یا کافر است؛ «انسان مسلمان» ازآنحیث که شیعه یا سنی است؛ «انسان» ازآنحیث که مرد یا زن است؛ «انسان» ازآنحیث که برده یا آزاد است؛ «انسان» ازآنحیث که فقیه یا عامی است. اما انسان فارغ از دین، مذهب، جنسیت، نژاد، رنگ، پایگاه اجتماعی، دانش و… چه حقوقی دارد؟ حقوقی که در هیچ شرایطی از انسان سلب نمیشود. این حقوق را میتوان حقوق فطری یا حقوق طبیعی نامید و ناشی از کرامت نوعِ انسان دانست. منشأ این حقوق پایۀ «لقد کرّمنا بنی آدم» و «فطرة الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله» است.
استاد در «رسالۀ حقوق» به این حقِ پایۀ فطری اذعان کرد. ایشان در سال آخر حیات خود در ارزیابی کاستیهای فقه و انتقاد از خود متذکر شده است:
در بُعد علمی، یکی از مهمترین اشتباهات ما این بود که حقوق انسان «بما هو انسان» را در تحقیقات فقهی مورد عنایت قرار ندادیم و از سنّت سلف صالح خود پیروی کردیم و برخی از بحثها دربارۀ کرامت و حقوق ذاتی بشر را سوغات غرب دانستیم؛ درحالیکه بسیاری از این مسائل مأخوذ از شرع بلکه موردتأکید آیات و روایات است و برخی دیگر لازم است مورد تحقیق و بررسی دقیق قرار گیرد و من در آخرین درسهای خارجِ خود بهطور گذرا به این مهم اشاره کردم.
مراد استاد، آخرین بحث فقهی ایشان در ضمن مکاسب محرمه، بحث «سبّ المؤمن» است که بهعلت کسالت ایشان متأسفانه ناتمام ماند. آن عالم ربّانی از کلیه ظرفیتهای فقه سنّتی برای استیفای حقوق بشر به نیکی استفاده کرد. حقوق زندانی و حقوق مخالف سیاسی، بهترین نمونههای فتاوای حقوق بشری ایشان است. نمونۀ دیگر فتوای تاریخی ایشان درزمینۀ رعایت حقوق شهروندی بهائیان است، در عین اینکه ایشان کتابی قطور در بطلان آیین بهائیت نگاشته است که در شُرف انتشار میباشد. حقوق شهروندی، ارتباطی با حقّانیت اعتقادی ندارد.
البته نسبت حقوق بشر و احکام فقهی در مباحث استاد موردبررسی جزئی قرار نگرفته است. ایشان در مصاحبۀ مورخ ۲۶ فروردین ۱۳۸۶، از آثار برخی شاگردانش دراینزمینه تعریف میکنند: «برخی از شاگردانِ اینجانب باتوجه به تحوّل و تطوّر سریع در اندیشۀ بشری، نسبت به حقوق طبیعی انسان و چگونگی تطبیق موضوعات با احکام، فعالیتهای علمی قابل ارزش و تقدیری انجام دادهاند.[۲]
عدم مشروعیت ولایت جائر
از مشهورترین استفتائات حضرتعالی از مرحوم آیتالله منتظری، مسئلۀ «حاکم جائر» است. مشروحی از انگیزۀ این استفتاء و نیز شرحی بر پاسخ آیتاللهالعظمی منتظری بفرمایید.
بحث از ولایت جائر در مباحث اینجانب با فقیه عالیقدر از دیرباز مطرح بود. در استفتای بهار ۱۳۸۰ زمانی که استاد در حصر خانگی غیرقانونی بودند، حقوق شرعی مخالف سیاسی و ضوابط شرعی عدالت اجتماعی و معیارهای دینی ظلم، مورد سؤال واقع شد.[۳] در استفتای ۲۷ آبان ۱۳۸۱، در مناقشۀ در شأن فقیه، در تعیین مصداق ولی جائر، ایشان در زمان حصر خانگی، بزرگوارانه مرقوم فرمودند:
پاسخ پرسشهای جنابعالی را نوعاً خود شما بهتر از من یا مانند من میدانید و نیاز به پاسخ من نیست و شرایط فعلی اینجانب متناسب با رسیدگی و بررسی اینقبیل مسائل نیست.[۴]
اما سه هفته بعد از انتخابات و اعتراضات مردمی پس از آن بهمناسبت میلاد امام علی(ع) در ۱۳ رجب، پنج پرسش شرعی را بهعنوان «پرسشهای مردم رشید و مظلوم ایران از پیشوایان دینیشان» با استاد درمیان نهادم. ایشان اینبار زمان را مناسب یافته و بر من منّت نهادند و به تفصیل و شفافیت به پرسشها پاسخ دادند.
در پرسش اول، از حکم تصدی مناصب خدمات عمومی پس از ازدسترفتن شرایط الزامی ازقبیل عدالت، امانتداری و برخورداری از رأی اکثریت پرسیدم. فقیه عالیقدر پاسخ داد:
ازبینرفتن شرایط مذکور که شرعاً و عقلاً در صحت و مشروعیت اصل تولیت و تصدی امور عامّۀ جامعه دخیل است، خودبهخود و بدون حاجت به عزل، موجب سقوط قهری ولایت و تصدی امر اجتماعی و عدم نفوذ احکام صادره ازسوی آن متولی و متصدی میگردد.
در پاسخ به سؤال از وظیفۀ شرعی مردم در قبال چنین متصدیانی، این عالم مجاهد نوشت:
تصدّی چنین افرادی هیچگونه مشروعیتی ندارد و چنانچه به زور یا فریب و تقلب بر آن منصب بمانند مردم باید عدم مشروعیت و مقبولیت آنها را در نزد خود و برکناری آنان را از آن منصب با رعایت مراتب امربهمعروف و نهیازمنکر و انتخاب مفیدترین و کمهزینهترین راهِ ممکن، ابراز داشته و بخواهند.
در پرسش سوم، ارتباط ارتکاب «یازده گناه کبیره» با «ملکۀ عدالت» مطرح شده است. آیتاللهالعظمی منتظری ارتکاب همۀ این معاصی یا اصرار بر برخی از آنها را از بارزترین و گویاترین شواهد فقدان ملکۀ عدالت و از مصادیق آشکار ظلم و بیعدالتی دانسته است.
در پرسش چهارم، سؤال شد: آیا تمسک به جملاتی ازقبیل «حفظ نظام از اوجب واجبات است» میتواند مجوز تجاوز به حقوق مشروع مردم و زیرپانهادن ضوابط اخلاقی و محکمات شرعی باشد؟ استاد در پاسخ خود تصریح کرد که:
با کارهای ظالمانه و خلاف اسلام نمیتوان نظام اسلامی را حفظ یا تقویت نمود.
به فتوای آیتالله منتظری آمر و متصدی و مباشر اعترافات و مصاحبههای ساختگی تلویزیونی (با زور و شکنجه و تهدید) گناهکار و مجرماند و شرعاً و قانوناً مستحق تعزیر خواهند بود.
این فقیه متألّه در پاسخ به پرسش پنجم از علائم شرعی «ولایت جائر» مرقوم داشت:
جور، مخالفت عمدی با احکام شرع و موازین عقل و میثاقهای ملی است که در قالب قانون درآمده باشد و کسی که متولّی امور جامعه است و بدینگونه مخالفت میورزد، جائر و ولایتش جائرانه است و تشخیص چنین ولایتی در درجۀ اول برعهدۀ خواصّ جامعه یعنی عالمان دینآشنا و مستقل از حاکمیت و اندیشمندان جامعه و حقوقدانان و آگاهان از قوانین میباشد و در درجۀ دوم برعهدۀ عموم مردم است.
فتاوای فوقالعاده مهم آیتالله منتظری در تداوم فتوای تاریخی آخوند ملّامحمّدکاظم خراسانی در نهضت مشروطه علیه استبداد محمّدعلی شاه قاجار و فتوای مرحوم آیتالله خمینی در جریان انقلاب اسلامی علیه دیکتاتوری محمّدرضا شاه پهلوی است.
این بیانیه، مهمترین حکم صادره ازسوی مراجع دینی قم دربارۀ تخلفات مسئولان حکومتی پس از انقلاب اسلامی ایران ارزیابی میشود.
[۱]. بخشی از مصاحبه با جمعیت رسام (روحانیون سنّتی ایران معاصر)، ۱۹ خرداد ۱۳۹۰.
[۲]. کتاب دیدگاهها، جلد سوّم، ص۱۶۸.
[۳]. حقّالناس، ص۲۴۳ تا ۲۸۳.
[۴]. دیدگاهها، جلد دوّم، ص۲۹ تا ۳۲.