بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي خاتم انبيائه محمد و آله الاطهار دغدغه آميزه اي است از محبت و ترس . نگاهي است از سر مسئوليت و تعهد نه وانهادگي و تفنن. دلهره اي است مشفقانه ، نوعي نگراني دلسوزانه ودوستي منتقدانه ، بجاي حمايت كور و متملقانه.
نگرشي است از سر اصلاح و خيرخواهي . هشدار از چاه است براي ادامه راه . افشاي تحريف و قلب و تزوير است به قصد خلوص و صفا و شفافيت . چيزي است از مقوله نصيحت و تذكر. قصد آينده اي بهتر از طريق نقد حال .از حكومت گريزي نيست . سازمان سياسي لازمه زندگي اجتماعي است . بكارگيري قدرت
ضوابط خاص خود را دارد. انباشت قدرت همواره دلهره هايي را به همراه داشته است . به عبارت ديگر در هر حكومتي دغدغه هايي عمومي مطرح است ، مبادا قدرت به فساد بيانجامد، مبادا خير و مصلحت مردم رعايت نشود، مبادا ارباب قدرت از موقعيت خود سواستفاده كنند، مبادا خدمتگزاران مردم سوداي اربابي كنند. نظارت عمومي و مستمر از جمله راه حلهايي است كه براي پاسخگويي به آفات يادشده پيش بيني شده است . هرچند نحوه جمع بين عدالت و آزادي ، يا نحوه سازگاري قدرت و سپهر زندگي خصوصي ، يا خير و رفاه عمومي از دغدغه هاي هر فيلسوف سياسي است .
اما علاوه بر دغدغه هاي عمومي حكومتها، حكومتهاي ديني دغدغه هاي خاص خود را دارند. وقتي دين و حكومت عجين مي شوند، قصد ابتدايي ، به خدمت گرفتن قدرت سياسي براي مقاصد والاي ديني است ، بكارگيري سازمان سياسي است در مسير هدايت همگاني . به عبارت ديگر مسئله از دولت ديني و سياست ديني ، يعني سياست و دولت متعهد به دين و ايدئولوژي خاص آغاز مي شود. اما در ادامه دغدغه هايي دوسويه مطرح مي شود. يكي اين كه آيا چنين سياستها و دولتهايي به انجام حداقل وظايف يك دولت و سياست متعارف توفيق مي يابند يا نه آيا اداره فداي هدايت نمي شود و با ياد معاد معاش نيز تامين مي شود آيا همراه با اداي تكاليف الهي و احكام شرعي، حقوق و آزادي هاي مردم نيز رعايت مي شود آيا تقديس ديني قدرت سياسي به بستن راههاي نظارت و انتقاد و درنتيجه استبداد ديني و فساد قدرت سياسي نمي انجامد از سوي ديگر و مهمتر از دغدغه هاي نوع اول ، آيا بتدريج دين هزينه دنيا نمي شود و قداست دين خرج تامين اقتدار بشري و تصميم هاي روزمره نمي گردد آيا رحمت كه جوهره دين است در لابلاي چرخ قدرت كه مقوم سياست و حكومت است رنگ نمي بازد آيا دين دولتي كه تحريف ناجوانمردانه اختيار عاشقانه امر قدسي به كليشه خشك رسمي است حاصل جبري چنين حكومتهايي نيست اگر دغدغه هاي نوع اول در جهت رعايت حداقل وظايف دولت بود، دغدغه هاي نوع دوم از سر حفظ دين و سلامت آن است .
از زاويه اي ديگر دغدغه هاي رايج حكومتهاي ديني را مي توان در دو محور به نظم كشيد: يكي نسبت حق و تكليف ، حقوق مردم و تكاليف الهي . و ديگري نسبت رحمت و قدرت ، رحمت كه مايه دين است با قدرت كه خمير سياست است .خضوع سازمان سياسي به تعاليم ديني لازمه يك جامعه ديني است ، آن هم ديني كه فراتر از اخلاق فردي در شريعت خود احكام اجتماعي هم دارد. احكام اجتماعي از قبيل فريضه امر به معروف و نهي از منكر. بويژه با توجه به سيره اسوه هاي دين كه امكان سازگاري حق و تكليف يا رحمت و قدرت را اثبات مي كند.
دغدغه هاي حكومت ديني طرح سوالي است از سر خيرخواهي و درد، اما نه سوالات ذهني و انتزاعي ، بلكه سوالاتي برخاسته از مطالعه عيني يك تجربه تاريخي ، تجربه مبارك جمهوري اسلامي در دو دهه اول قرن پانزدهم . مي توان بجاي پاسخ منطقي ، به بهانه هاي واهي صورت اين سوالات مشفقانه را پاك كرد و بر دهان پرسشگر لگام زد و او را به بند كشيد و فاتحانه اعلام كرد: السوال بدعه، والتفكر ممنوع والانتقاد حرام ، اما نه سوال مي ميرد، نه تفكر از بين مي رود و نه انتقاد زايل مي شود. «دغدغه هاي حكومت ديني » مجموعه هشتاد مقاله ، يادداشت ، سخنراني ، مصاحبه و ميزگرد است كه در حوزه سياست از صاحب اين قلم در نشريات كشور منتشر شده و اينك در كنار هم در يك مجموعه به زيور طبع آراسته مي شود. اين مجموعه همه آنچه را در باب سياست نوشته يا گفته ام دربرنمي گيرد، تنها بخشي كه قبلا در مطبوعات داخلي چاپ شده بود، در اين كتاب گردآوري شده است . البته سلسله مقالات انديشه سياسي در اسلام (يعني نظريه هاي دولت در فقه شيعه ، حكومت ولايي و حكومت انتصابي ) در اين مجموعه نيامده است . اما فارغ از اين سلسله مي توان گفت تمامي سياست نامه هاي منتشرشده از اين قلم در مطبوعات ، در اين مجموعه گرد آمده است .
«دغدغه هاي حكومت ديني » از دو گونه مطلب فراهم آمده است ، يكي مكتوبات يعني مقالات بلند و يادداشت هاي كوتاه كه پس از اصلاح اغلاط مطبعي عينا در اين مجموعه آمده است ، و ديگري گفتارها يعني سخنراني ها، مصاحبه ها و ميزگردها. از اين سه قسم آنها كه قبلا ويرايش شده بود، به سياق مكتوبات با تصحيح غلطهاي چاپي به اين مجموعه راه يافت ، اما گفتارها و سخنراني هايي كه بدون ويرايش سخنران منتشر شده بود، تحرير و بازنويسي شد. از ميزگردها (به استثناي مورد آخر)تنها به نقل پاسخ هاي صاحب اين قلم به پرسش ها اكتفا شد. نشاني كامل چاپ نخستين هر مطلب درپاورقي صفحه نخستين آن ذكر شده است .
اگر اين نوشتارها و گفتارها قبلا در نشريات منتشر نشده بود، آزادي آن را داشتم كه آنها را در هيئتي مطلوب تر، منقح تر و آراسته تر، با ادغام برخي مطالب درهم ، و با بسط و تعميق و انسجامي بيشتر ارائه كنم ، اما به دلايلي اين مجموعه را با همان «شيوه طبيعي جنگلي » و نه «روش مصنوعي گلخانه اي » عرضه كردم .
اول اين كه بسياري از آثار اين مجموعه از بدو انتشار مورد چالش ، بحث و انتقادهاي جدي واقع شد. گاهي تا ده رديه و نقد عليه يك مقاله منتشر شد، يا اين كه پاره هاي فراواني از اين مجموعه مقطع و مثله شده در بولتن هاي فرهنگي سياسي اين وزارت خانه و آن نهاد انقلابي يا در روزنامه هاي ولايت مدار به عنوان اسناد تهاجم بلكه شبيخون فرهنگي درج شده است . طبيعي است اين گونه مطالب با همان هيئت نخستينشان جزئي از هويت نويسنده است .
دوم آنكه خواننده فرصت مي يابد، نويسنده را همان گونه كه هست بطور طبيعي و واقعي در متن تاريخ معاصر و چالش هاي نظري آن بشناسد. مطالعه مطالب اين مجموعه در هيئت نخستين ، به خواننده امكان بررسي ، ارزيابي و نقد كارنامه نويسنده را مي دهد. به ويژه اين كه نويسنده با چنين كارنامه اي از سوي قوه قاهره ، عنصر نامطلوب تشخيص داده شد و به جرم آزادانديشي و دگرباشي به زندان افتاد. خواننده هوشمند زحمت ايفاي نقش هيئت منصفه جرائم سياسي و مطبوعاتي را به عهده خواهد گرفت و آرا محكوم را با راي رسمي و حاكم مقايسه و ارزيابي خواهد كرد.
و بالاخره سوم آنكه بعيد مي دانم فرصت تحرير مجدد و بازنويسي همه مطالب اين مجموعه نصيبم شود. لذا ترجيح دادم به همين سبك و سياق منتشر شود، به اين اميد كه علي رغم همه كاستي ها و نواقصش نگفته اي را بازگويد، به پرسشي پاسخ گويد و تاملي را برانگيزد.
از جمله نواقص اين مجموعه ، يكي تفاوت سطح گفتارها و نوشتارهاست . برخي گفتارها به ويژه مصاحبه هاي كوتاه براي مخاطب عمومي القا شده است ، و برخي ديگر به ويژه مقالات تخصصي است . اكثر مطالب اين مجموعه در حوزه مباحث نظري انديشه سياسي قرار مي گيرد.
مطالب متاخر، اگرچه ناظر به مباحث عيني حوزه سياست ايران معاصر است ، اما همواره زاويه نظري و توجه به بنيادهاي نظري و مباني فكري وقايع سياسي فراموش نشده است . البته ميزان توفيق در اين وادي سخن ديگري است . نويسنده همواره ترجيح داده و مي دهد كه از چهارچوب مباحث نظري انديشه سياسي خارج نشود، اما در قبال فجايع تكان دهنده اي از قبيل قتل دگرانديشان و دگرباشان توسط برخي ماموران امنيتي يا توجيه شرعي خشونت از منابر رسمي ، تقيه و سكوت را جايز نمي دانسته و نمي داند. حضور در عرصه تنگ جزييات سياسي تنها از سر اضطرار و انجام وظيفه بوده است . با اين اميد كه سطح آزادي و امنيت در اين سرزمين به ميزاني برسد كه نيازي به چنين تذكراتي نيفتد. از ديگر نواقص اين مجموعه ، مشكل تكرار در برخي مطالب است . اين گونه مطالب غالبا در پاسخ سوالاتي مشابه شكل گرفته است . تكرار اين گونه سوالات ، حكايت از تاكيد افكار عمومي بر برخي مشكلات ريشه دار و مزمن است . غرض اصلي اين تكرارها «تذكر» بوده است ، و طرفه آنكه علي رغم اين همه تذكر و تكرار مشكل هنوز مرتفع نشده و قصه همچنان باقي است . با اين همه رفع اين نقيصه مجال واسعي مي طلبد كه فعلا از آن محروم و عذرخواهي از اين بابت را صحيح تر از هرتوجيهي مي دانم .
آنچه مباحث متفاوت اين مجموعه را به هم پيوند مي دهد نسبت دين و قدرت سياسي است ، كه در تمامي نوشتارها و گفتارها به نحوي حضور دارد. به عبارت ديگر محور و مخرج مشترك مطالب اين مجموعه «دغدغه هاي حكومت ديني » است . به لحاظ زماني ، اين مجموعه آثار ۱۳۵۶ تا ۱۳۷۷ رادربرمي گيرد. دو مقاله اول از دست نوشته هاي دوران جواني و از نمونه هاي نثر قبل از پيروزي انقلاب اسلامي است . مقاله سوم نيز متعلق به سال ۱۳۵۸ است و نمونه اي از دغدغه هاي آغاز انقلاب . اما ديگر مطالب اين مجموعه (يعني هفتاد و هفت نوشتار و گفتار كوتاه و بلند) همگي در فاصله زماني ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۷ توليد و منتشر شده اند، كه سهم بيشتر به سال هاي متاخر تعلق دارد.
اين كه مطالب اين مجموعه به شكل قسري در اسفند ۷۷ متوقف مي شود، دليلي ندارد جز به زندان افتادن نويسنده . محكوميت از سوي دادگاه غيرقانوني ويژه روحانيت درواقع مهر تاييدي بود بر دغدغه ها و نگراني هاي مطرح شده در اين كتاب . و اين دغدغه ها هنوز پايان نيافته است . نخستين مقاله اين مجموعه متعلق است به حوالي دستگيري و زنداني شدن نويسنده در رژيم شاه و آخرين مطالب آن ارزيابي كارنامه بيست ساله جمهوري اسلامي و آرا نويسنده در محكوميت شرعي خشونت و ترور در اواسط زمستان ۷۷. در حقيقت «دغدغه هاي حكومت ديني » كارنامه نويسنده است در فاصله بيست ساله دو زندان ، از عادل آباد شيراز تا اوين تهران ، از زندان سلطنت تا زندان ولايت .
نوشتارها و گفتارهاي اين مجموعه در نه بخش موضوعي تنظيم شده است . مطالب هر بخش حتي الامكان به ترتيب زماني مرتب شده است . نويسنده سلوك اجتماعي خود را در اين سفر بيست ساله «به دنبال نور» آغاز مي كند. تصويري از آرمان هاي مطهري كه به خاطرش انقلاب كرديم، پانزده مقاله و گفتار درباره ابعاد مختلف حكومت ديني بخش دوم را تشكيل مي دهد. دين و سياست طي يازده گفتار و مقاله در بخش سوم مورد بحث قرار گرفته است . در بخش چهارم ضمن پانزده گفتار بحث دين و آزادي ، و نيز شيوه گفتگو و روشنفكري در كنار جوانب مختلف آزادي هاي سياسي و فرهنگي مطالعه شده است . بخش پنجم به بحث خطير روحانيت و قدرت اختصاص دارد.
در بخش ششم دستاوردهاي انقلاب اسلامي طي پنج گفتار مورد ارزيابي و رسيدگي قرار گرفته است . جنبش اصلاح طلبي و مطالبات آن موضوع بخش هفتم است . يك مقاله ، سه نامه و ده گفتار (غالبا مصاحبه ) منعكس كننده ديدگاه هاي نويسنده درباب وظايف خبرگان رهبري و نقد عملكرد آنان به ويژه مسئله خطير نظارت بر رهبري در بخش هشتم است . و بالاخره اين سفر معنوي در بخش حكومت ديني و خشونت متوقف مي شود. به اين مناسبت در كنار استخراج و تحليل مباني ديني و فقهي در محكوميت و ممنوعيت خشونت به ويژه ترور، پديده زشت تروريسم دولتي و قتل هاي زنجيره اي دگرانديشان مورد بحث و نقد موردي قرار گرفته است .
«دغدغه هاي حكومت ديني » دغدغه هاي يك مسافر است ، سفرنامه اي كه منزل به منزل نوشته شده ، نه يك كتاب از قبل تنظيم شده . رنجنامه نسلي است كه از آنچه با اميدش رفت درددل مي كند. «دغدغه هاي حكومت ديني » نه حرف اول در باب سياست ديني است ، نه حرف آخر. اين قلم هم با پرونده اي مفتوح در آغاز راه است و علي رغم همه نامردمي ها و كج انديشي ها افق آينده را روشن مي بيند، و اميدوار است سياست ديني از اين ابتلا سربلند به در آيد.
مجموعه «دغدغه هاي حكومت ديني » در درجه اول رهين اصحاب مطبوعات روشنگر و دانشجويان پرسشگر است . زحمت گردآوري و تنظيم اين گفتارها و نوشتارهاي پراكنده را در زماني كه به اتهام ابراز عقيده نخستين سال حبس در زندان اوين را مي گذرانيدم ، برادر عزيزم آقاي مهندس غلامرضا نصيرزاده متقبل شده است . به علاوه از مدير محترم و كاركنان تلاشگر نشرني نيز تشكر مي كنم . اميدوارم خوانندگان بافضيلت ، اين قلم را با تذكرات ، پيشنهادات و انتقادات خود ياري كنند.
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين .
محسن كديور
اسفند ۱۳۷۸