پرسش
فقدان جمهوری اسلامی و جدایی دین از حکومت چه اثری بر مرجعیت شیعه خواهد گذاشت؟ آیا مرجعیت تضعیف خواهد شد؟ اصولا مرجعیت در چه اقشاری نفوذ خود را حفظ کرده است؟ آیا می توان تشیع بدون نهاد مرجعیت داشت؟
پاسخ
رئوس دیدگاهم درباره مرجعیت شیعه و آیندهی آن بطور کلی به شرح زیر است: من به جدایی نهاد دین (مسجد، روحانیت، مرجعیت و حوزه) از دولت قائلم، درعین اینکه جدایی اسلام از سیاست را ممکن یا مطلوب نمی دانم.در ضمن به هیچ حق اختصاصی یا امتیاز ویژه برای هیچ قشر و صنفی اعم از مذکر، دیندار، روحانی، فقیه وغیرآن در حوزه عمومی قائل نیستم.
مرجعیت همچون روحانیت واژه های جدیدی هستند، عالمان دین، فقیهان، مجتهدان، متلکلمان، حکیمان، مفسران و محدثان عناوین رایج در ادبیات دینی درباره ایشان هستند.
حیات و بقای عالمان دین با حیات و بقای خود دین گره خورده است.
تا زمانی که عالمان دین بتوانند به نیازهای مردم دیندار پاسخ رضایت بخش و قانع کنده بدهند خواهند بود و در عین حال به میزانی که از نیازهای زمانه خود عقب باشند مورد مراجعه قرار نخواهند گرفت و حذف خواهند شد.
شان عالمان دین تبیین و تفسیر متون دینی، پاسخگویی به نیازهای دینی روزمره مردم، تداوم مناسک دینی، گسترش دانش دینی، ارتقای اخلاق و تعمیق ایمان دینداران است.
عالم دینی از آن حیث که عالم دینی است سیاستمدار یا اقتصاددان یا جامعه شناس یا دانشمند تجربی نیست و جامعه نیز از آنها انتظار ورود در جزییات این امور و درگیرشدن در مشکلات آنها را ندارند.
ورود عالمان دین در سیاست زمانی مجاز یا مقبول یا مطلوب است که اساس دین یا نشانه های یقینی آن از قبیل ظلم ستیزی یا صلح جهانی یا ریختن خون بیگناهان یا کیان دین یا مذهب در خطر باشد، آنها می توانند از طریق صدور بیانیه یا ایراد سخنرانی یا حمایت از احزاب و دیگر طرق اخلاقی و مشروع به این وظیفه دینی خود عمل کنند و ابراز نظر کنند.
نهاد مرجعیت مستقل در یک حکومت سکولار اقتدار بیشتری خواهد داشت.
اسلام یا تشیع منهای عالمان متخصص در شعب مختلف علوم اسلامی را مطلوب یا مفید نمی دانم.
متناسب با اصناف دینداران مرجعیت ادامه خواهد داشت. توده مردم از مرجعیت سنتی تقلید خواهند کرد و دینداران تحصیل کرده از مراجع آگاه به مقتضیات زمان پیروی خواهند کرد. طبیعتا بخشی از دینداران هم ممکن است بدون مراجعه به عالمان دین، دین ورزی کنند و گروهی نیز اصلا دیندار نخواهند بود.
اقتدار مرجعیت به برخورداری از موقعیت و شغل سیاسی نبوده و نخواهد بود. مرجعیتی که خود را به جزئیات سیاسی گره زده است با تلاطم سیاست حذف خواهد شد.
من منتقد مرجعیت دولتی/حکومتی و مرجعیت سیاست باز هستم. اما از مرجعیت ساکت و غیر سیاسی هم دفاع نمی کنم. از مرجعیتی دفاع می کنم که سیاست حاشیۀ کار او و نه متن آن است. اظهار نظرش در مسائل سیاسی در حد ضرورت و امورحیاتی است.