ملی مذهبی

یادداشت

در سوگ محمد برقعی

دکتر محمد برقعی جامعه شناسی که سالها در محروم‌ترین و دورافتاده ترین نقاط استان سیستان و بلوچستان خدمت کرده بود. نویسنده کتابهای «نظری به بلوچستان» (۱۳۵۳)، «چادرنشینان دامدار ایل ترکاشوند» (۱۳۵۶)، «سکولاریزم، از نظر تا عمل» (۱۳۸۱) و از تدوین کنندگان کتاب «من و خاندان پهلوی» (۱۳۷۰) بود. به دلیل مواضع انتقادی پس از انقلاب مجبور به تبعید خودخواسته از ایران شد. فعال سیاسی جمهوری خواه با گرایش ملی مذهبی بود. نقدش به جمهوری اسلامی منصفانه و نجیبانه بود. صوفی اهل معنی و نواندیش دینی محسوب می شد.

بیانیه های جمعی

در سوگ محمد بسته‌نگار

محمد بسته ‌نگار (۱۳۲۰-۱۳۹۷) از تبار نیکان و از مردان وطن‌ دوست و آزادی‌ خواه ایران بود. زنده ‌یاد بسته ‌نگار در نوجوانی با نهضت ملی محمد مصدق آشنا شد و در تداوم آن ضمن فعالیت در جنبش دانشجویی به نهضت آزادی ایران پیوست. در دهه چهل و پنجاه در کنار بزرگانی چون آقایان طالقانی و مهدی بازرگان و سحابی‌ها به مبارزه علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی پرداخت و برای رهایی و عدالت و توسعه ایران کوشید و در این راه سال‌ها طعم تلخ زندان و تبعید و محرومیت‌را چشید. در جریان انقلاب ۵۷ از پیشگامان جنبش بود و در عرصه‌های مختلف حضوری فعال داشت. وی در دولت موقت از حامیان دولت بود و به روش‌های مختلف برای پیشبرد و بهبود امور جاری کشور می‌کوشید. پس از مشاهده کجی‌ ها و ناراستی‌ ها از سوی حاکمان تازه به دوران رسیده، وی در شمار منتقدان قرار گرفت. بسته ‌نگار در چند دهه‌اخیر بارها به‌خاطر افکار و عقاید و نقادی‌های رسمی و فعالیت های سیاسی قانونی خود گرفتار احضار و بازجویی و تهدید و زندان شد و همواره در معرض انواع فشارها و محدودیت‌ها قرار داشت. او انسانی اخلاق‌ مدار و مؤمنی عامل بود و در تمام امور، مشی میانه‌روانه و مثبت و سازنده داشت و به همین دلیل می‌توانست با جریان‌های مختلف ملی و مذهبی وطن‌خواه و دغدغه‌دار توسعه ارتباط خلاق و به سود حاکمیت ملت داشته باشد. تعاملی که البته به پشتوانه اخلاق و رفتار خوش و سعه ‌‍صدر و شور و کوشندگی و امید و ایمان ویژه‌او محقق می‌شد. محمد بسته ‌نگار یکی از صادق‌ترین پیروان خط فکری و سیاسی آقای طالقانی به‌شمار می‌آمد. می ‌توان گفت وی در درجه نخست با طالقانی و آموزه‌هایش وصلت فکری داشت، و بعد وصلت خانوادگی. بسته‌ نگار در سالیان اخیر گرفتار انواع بیماری بود و همین ابتلا او را به سختی فرسوده بود؛ با وجود این، وی با کوشندگی و استمرار خاص خود، از مطالعه و تحقیق و نوشتن دغدغه‌های انسانی و دینی و ملی کناره نگرفت. وی دهه‌ها زندگانی را به عزت و با عشق به ایران و صادقانه گذراند؛ عمری را در سرفرازی و بلندنظری و دفاع از حقوق مردم ایران و مبارزه با ستم و استبداد سپری کردن افتخار بزرگی است. ضایعه درگذشت این یار دیرین را به همسر همرزمش، خانم طاهره طالقانی، فرزندان، بستگان، و همفکران تسلیت می‌ گوییم.

بخش دوم. یادداشت‌ها

سوگوار عزّت از دست رفته‌ی ایران

عزّت ایران از دست رفت. قلب مهندس عزت الله سحابی که عمری برای عزت ایران می تپید ساعاتی پیش از تپیدن باز ایستاد. عزت الله سحابی اهل قرآن و دعا و مناجات و تهجد بود، اما نه در حرف و ادعا که در عمل و اخلاق و رفتار. از تبار صالحان بود. وقتی خطبه همّام نهج البلاغه را می خوانی می توانی عزت الله سحابی را در ذهنت مجسم کنی. او عمری را با تعالیم قرآن و نهج البلاغه گذرانید.اهل رحمت و بخشش و مدارا و اعتدال بود. از کینه و انتقام و افراط و خشونت بدور بود. از ندانم کاری و سوء تدبیر مدیران و رهبران دلش خون بود. بیش از همه نگران اقتصاد بیمار تک محصولی کشور بود. از اختلاف و تشتت مخالفان مکدر بود. از تندروی و تحلیلهای دور از واقع بیزار بود. واقع بین بود و عملیاتی فکر می کرد. در مجلس خبرگان قانون اساسی از معدود نمایندگانی بود که با بصیرت تمام به اصل ولایت فقیه رای منفی داد. او به بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸ که ولایت مطلقه را به قانون اساسی افزود هم رای منفی داد. با این همه معتقد بود در همبن قانون اساسی ظرفیتهای فراوانی برای رهائی ایران یافت می شود. او اجرای اصول معطله قانون اساسی را کم هزینه ترین و پرفایده ترین راهکار جنبش سبز می دانست.